جایزه حقوق بشر «آنا پولیتکوسکایا» به ۱۰۰ زن ایرانی اهدا می شود



یک گروه بین المللی حقوق بشر، جایزه سالانه «آنا پولیتکوسکایا» را به ۱۰۰ زن ایرانی اهدا کرده است.
این گروه که دفتر مرکزی آن در لندن قرار دارد، می گوید زنان ایرانی زندگی خود را برای تغییر قوانین تبعیض آمیز به خطر می اندازند. بسیاری از آنها زندانی شده اند و با شکنجه و بدرفتاری روبرو هستند. برخی از سفربه خارج ممنوع شده اند.

زنان ایران از برخی از حقوق مدنی از جمله رای دادن، رانندگی و اشتغال برخوردارند. اما گروه می گوید آنها هنوز در مسائل حقوق و قانونی مانند مانند طلاق و حضانت فرزند، شهروندان درجه دو محسوب می شوند.

یکصد زن ایرانی کمیپین خود را در سال ۲۰۰۶ آغاز کردند. آنها در تلاش هستند یک میلیون امضا از سراسر جهان جمع کنند و درخواست خود را برای تغییر قانون به پارلمان ایران ارائه دهند.

آنا پولیتکوسکایا، که گروه طرفدار حقوق بشر نام او را بر جایزه سالانه خود گذاشته است، روزنامه نگار روس و منتقد کرملین بود که در سال ۲۰۰۶ در آپارتمانش در مسکو به قتل رسید.
صدای آمریکا

روز جهانی کودک و ده ها نوجوان ایرانی در پای چوبه‌ی دار

در حالی که آمار دقیقی از نوجوانانی که حکم اعدام دریافت کرده‌اند، وجود ندارد، تنها 35 پرونده از آنان در اختیار محمد مصطفایی، وکیل دادگستری است. به گفته‌ی وی، موکلانش در سن کمتر از 18 سالگی به اتهام ارتکاب جرم قتل بازداشت و راهی زندان شده‌اند تا در روزهای آینده به پای چوبه دار رفته و اعدام شوند.
به گفته‌ی مصطفایی ایران بخش عمده‌ی کنوانسیون حقوق کودک را پذیرفته است که یکی از ماده‌های آن، ماده‌ی 37 است. این ماده مجازات اعدام یا حبس ابد را برای افرادی که زیر 18 سال جرمی مرتکب شده‌اند، ممنوع کرده است.
طبق گزارشات رسمی از سال 86 تاکنون 35 نوجوان زیر هجده سال در جهان به دار آویخته شده‌اند، از این تعداد 29 نفر در ایران، دو نفر در عربستان سعودی، دو نفر در سودان، یک نفر در پاکستان و یک نفر در یمن بوده است.
یونیسف: میلیون ها کودک قربانی خشونت و استثمار
میلیون‌ها دختر و پسر در جهان قربانی خشونت و استثمار، یا تجارت انسان هستند و بیش از یک میلیون کودک در زندان‌ها نگه‌داری می‌شوند. این مطلب را یونیسف در گزارشی به مناسبت روز جهانی کودک اعلام کرد.
بنانبر این گزارش، حدود 150 میلیون کودک زیر 15 سال، برای گذران زندگی، مجبور به کارند و امکان رفتن به مدرسه را ندارند. افزون بر آن بیش از 18 میلیون کودک جزو خانواده هایی هستند که که به علت جنگ یا فجایع طبیعی از موطن خود رانده شده اند.
دختران مورد ستم و آزار مضاعف‌ نیز قرار می گیرند. آنها در حداقل 29 کشور جهان در معرض خطر ناقص سازی جنسی‌اند. میزان ازدواج دختران خردسال در کشورهای نیجر، چاد و مالی بیش از 70 در صد و در بنگلادش و گینه جمهوری آفرقای مرکزی بیش از 60 درصد است.
"آن ونه مان"، رئیس یونیسف در رابطه با این گزارش تصریح کرد، جامعه‌ای که جوان‌ترین اعضایش مجبور به ازدواج شوند، مورد استثمار جنسی قرار گیرند و ابتدایی‌ترین حقوق‌شان از آنان سلب شود، قادر به توسعه و پیشرفت نخواهد بود.

http://iranbbb.org/51730.htm
شهرزادنیوز

سه نوجوان و یک زن و مرد در آستانه‌ی اعدام


با وجود اعتراض‌های گسترده به اجرای حکم خشونت‌آمیز اعدام چه از طرف گروه‌های مدافع حقوق‌بشر داخلی و چه نهادهای خارجی، این قبیل احکام به ویژه در مورد کودکان و نوجوانانی که در زمان ارتکاب جرم کم‌تر از 18 سال سن داشته‌اند اجرا شده و می‌شود.
به گزارش واحد زندانیان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با وجود تغییر و تحول در راس دستگاه قضایی امید می‌رفت که در زمینه‌ی اجرای احکام اعدام دست‌کم روند کم‌تری به خود ببیند. اما نه تنها چنین نشده بل‌که پرونده‌های باقی مانده‌ در دوره‌ی قبل دستگاه قضایی که در موردشان حکم اعدام صادر شده به روی میز آمده و هر روز اخبار نگران کننده‌یی در مورد احتمال اجرای حکم اعدام به گوش می‌رسد.
بهنود شجاعی برای پنجمین بار برای اعدام شدن حاضر می‌شود
شنبه ۱۸ مهرماه برابر است با ۱۰ اکتبر یعنی روز جهانی مقابله با حکم اعدام و یک‌شنبه ۱۹ مهر، روزی است که بهنود شجاعی قرار است برای پنجمین بار آماده‌ی اعدام شود. بهنود شجاعی نوجوانی است که در ۱۷ ساله‌گی در جریان یک نزاع خیابانی در تهران مرتکب قتل شده بود.
با وجود ابهامات موجود در پرونده‌ی بهنود شجاعی و تلاش‌های انجام شده در خصوص توقف و لغو حکم اعدام وی که در زیر سن 18 ساله‌گی مرتکب قتل شده است ، بار دیگر پرونده‌ی وی به جریان افتاده است. این در حالی است که تا کنون چهار بار پرونده‌ی وی برای اجرای حکم اعدام روی میز اجرا رفته است، اما هر بار با تلاش‌های وکلا و خانواده‌ی و فعالین حقوق‌بشر به تاخیر افتاده است. آخرین بار در مرداد ماه 1388 اجرای حکم بهنود شجاعی به جریان افتاد که با تلاش‌های صورت گرفته به تاخیر افتاد. اما در روزهای اخیر باز هم این پرونده‌ی این نوجوان به جریان افتاده است و قرار است 19 مهرماه اجرا شود. بهنود شجاعی هم‌اکنون در زندان رجایی‌شهر است. وکیل پرتلاش او محمد مصطفایی در کمال غم و اندوهی دردناک برای او می‌نویسد «او مادر نداشت. پدرش هم کاری به کارش نداشت. یقین دارم که انسانی که مادر نداشته باشد هیچ کس را ندارد. نمی دانم برای بهنود شجاعی چه می گذرد. او امشب در بند نوجوانان زندان رجایی شهر روی تختش دراز کشیده و مرده ای بیش نیست. او الان دستهایش را پشت سرش گره کرده و به آسمان می نگرد. آسمان او سقف سفیدی است که سالها بدون ستاره و ماه و خورشید می بیندش. باور کنید بهنود مرده است. تصور کنید که امشب به شما بگویند که چند روز دیگر زنده نخواهید ماند.» او در پایان از همه می‌خواهد که او را کمک کنند. او می‌نویسد «تو رو به خدا کمکش کنید. برای بهنود و مقتول در روز یکشنبه ساعت ۴ صبح در مقابل زندان اوین شمع روشن کنید.» با وجود همه‌ی این‌ها امیدواریم که در ساعت ذکر شده برای بهنود شمع تولدی دوباره را روشن کنیم.
حسین علی پور متولد 7 تیرماه 1368
حسین علی پور متولد 7 تیرماه 1368، به جرم قتلی که در 16 ساله‌گی مرتکب شده است که در آستانه‌ی اعدام قرار دارد. وی هم اکنون در زندان لاکان رشت زندانی است و با تائید شدن حکم قصاص اعدام خواهد شد.
در غروب روز 19 شهریور ماه سال 84، حسین علی پور و یکی از دوستان‌اش به نام مهدی اسدی با فردی به نام مسعود پروانه درگیر شدند که در این درگیری متاسفانه مسعود جان می‌بازد و حسین علی پور به جرم قتل به قصاص و دوست‌اش به 10 سال حبس محکوم می‌شوند. تلاشهای بسیار وکیل تسخیری ارجمند او به نتیجه‌یی نمی‌رسد و سرانجام حکم قصاص این جوان اکنون 2خ ساله تایید شده است.
این نوجوان در آخرین تلاش‌ها برای زنده ماندن در نامه‌یی سرگشاده به خانواده‌ی مقتول می‌نویسد: «اگر پی بردن به اشتباه و خطا ندامت و پشیمانی است و زدودن از گناه توبه است پس به عظمت الله من از نادمین و توبه کنندگانم. یکی از ابزارهای اعمال قانون در جامعه زندان است که خاطیان جهت اصلاح بدانجا هدایت می شوند مطمئناً اگر طول مدت حبس با جرم و سن و سال من سازگار باشد عاقبت با گرفتاری مشکلات فراوان به سر می برم. علی ایحال از شما برادر عزیز و بزرگوار استدعا دارم حقیر را مورد عفو گذشت اغماض قرار داده تا با آزادیم عمری دعا گوی شما و خانواده بزرگوارتان باشم. امیدوارم مرا مورد عنایت لطف خودتان قرار دهید.»
صفر انگوتی یک نوجوان 20 ساله‌ی دیگر
صفر انگوتی متولد 29/6/1368 است که در زمان ارتکاب جرم تنها 17 سال سن داشته است و اکنون در آستانه ی اعدام است. مورخ 4/1/1386 صفر انگوتی در طی یک درگیری به طور ناخواسته مهدی رضایی را با چاقو از ناحیه‌ی گردن مجروح می‌کند که متاسفانه منجر به فوت این جوان می‌شود. وی پس از یک روز متواری بودن با عذاب وجدان در آن سن خود را به پلیس معرفی می‌کند. صفر انگوتی انگیزه ارتکاب جرم را چنین می گوید که عاشق فاطمه 14 ساله بوده در روز حادثه فقط به خاطر اینکه مقتول با دختر مورد علاقه من در حال صحبت کردن بوده با او درگیر شده است. فاطمه بیش از 14 سال سن نداشته و صفر او را چندین بار در محله خود دیده و به وی علاقه مند شده بود. محمد مصطفایی که وکالت انگوتی را هم بر عهده دارد می‌گوید: «متاسفانه یک نزاع بچه‌گانه سرنوشت دو نوجوان را چنان تغییر می دهد که یکی دار فانی را وداع می‌گوید و دیگری در زندان بسر برده و در انتظار تصمیم قضات شعبه 71 کیفری استان تهران می باشد.» اما این نزاع بچه‌گانه از طرف دستگاه قضایی جریمه‌یی سنگین و مهلک به دنبال دارد. حکمی که در مورد افراد بزگ‌سال صادر می‌شود و قضات دستگاه قضایی به سن این نوجوان هیچ توجهی نمی‌کنند. مصطفایی در نوشته‌اش در این مورد می‌گویدک «موکل نه تنها فاقد هر گونه انگیزه‌ی مجرمانه بوده، بل‌که به هیچ عنوان قصد و نیت کشتن مرحوم مهدی رضایی را نداشته، او در هنگام ارتکاب جرم فاقد رشد عقلانی بوده و نمی‌توانسته به خوبی در مورد اقدامات خود تفکر کند. بنابراین زمانی که می‌بیند مقتول با دختر مورد علاقه‌اش در حال گفت‌وگو است از حالت عادی خارج شده و تمرکز خود را از دست می دهد...»
احتمال اجرای حکم سنگسار در تبریز
رحیم محمدی بامداد 14 مهرماه در زندان تبریز بدون این‌که خانواده و وکلای‌اش از اجرای حکم او خبر داشته باشند به چوبه‌ی دار سپرده شد. این جوان به همراه همسرش سال گذشته در دادگاه تبریز و به حکم پنج قاضی شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر و کیفری استان تبریز به مجازات اعدام و سنگسار محکوم شدند. با تایید دو قاضی شعبه 27 دیوانعالی کشور، حکم آنها آماده اجر بود که رحیم محمدی به دار آویخته شد.
با توجه به این‌که اجرای این حکم بدون اطلاع خانواده و وکیل وی محمد مصطفایی صورت گرفته است بیم آن می‌رود که کبری بابایی همسر رحیم محمدی نیز مورد اجرای حکم قرار بگیرد و حکم خشونت‌آمیز سنگسار در مورد وی اجرا شود.
احتمال اجرای حکم اعدام برای اکرم مهدوی
اکرم مهدوی در سال ۸۲ به اتهام قتل شوهر ۷۴ ساله‌اش بازداشت و چهار سال است که در زندان به سر می‌برد.دادگاه برای او حکم اعدام صادر کرده و ديوانعالی کشو ر اين حکم را تائيد کرده است. اکرم مهدوی دوبار ازدواج کرده که هردو ازدواج در سنين پائين و ناخواسته انجام گرفته است واقدام او به ارتکاب قتل ناشی از رشد خشم و خشونت در خانواده در پی يک ازدواج اجباری است. دادسرای جنایی، طی تماس تلفنی با خانواده‌ی شاکی اکرم مهدوی از اجرای حکم اعدام وی در یک‌شنبه‌ی هفته‌ی بعد خبر داده است و از آنان خواسته است که ساعت 3 بامداد یک‌شنبه هفته‌ی بعد با حضور در زندان اوین شاهد اجرای حکم اعدام باشند.
این در حالی است که این موضوع به مینا جعفری وکیل اکرم مهدوی ابلاغ نشده است. در پی‌گیری‌های خانم جعفری، قاضی اجرای احکام جنایی صحبت‌های خانواده‌ی شاکی را تکذیب کرده است.
احتمال اعدام متهم یک پرونده حساس امنیتی (صالح سلطان زاده)

صالح سلطان زاده از پرسنل وزارت دفاع و دست اندرکار پروژه موشک شهاب 3 بود که در شهریورماه سال 85 توسط ضداطلاعات ارتش بازداشت و مدت یکسال در بازداشتگاه امنیتی اف-64 واقع در پادگان جی این سازمان نگهداری شد.نامبرده پس از محکوم شدن به اعدام به اتهام جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم به سالن 5 اندرزگاه 7 زندان اوین که مختص نگهداری متهمان نظامی است منتقل شد.
صالح سلطان زاده متهم امنیتی که از شهریور ماه سال 85 به اتهام جاسوسی برای دولت متخاصم بازداشت و به اعدام محکوم شده بود روز سه شنبه مورخ 7 مهرماه از بند خود خارج و به مکان نامعلومی منتقل شد که از سرنوشت نامبرده پس از انتقال اطلاعی در دست نیست. به اذعان شاهدان، نامبرده این انتقال را جهت اجرای حکم اعدام خود عنوان داشته و علاوه بر واگذار کردن وسایل خود به سایر زندانیان، وصیتنامه خود را نیز به دوستانش تحویل داده است.
منبع خبر : خبرگزاری هرانا

13 آبان ،کابوس رژیم/ناجا: 13 آبان هم مثل روز قدس اتفاق خاصی نمی افتد


فرمانده ناجا: 13 آبان هم مثل روز قدس اتفاق خاصی نمی افتد!
اسماعيل احمدي‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در پاسخ به این سئوال که برخورد نیروی انتظامی با حضور احتمالی مردم معترض در راه پیمایی 13 آبان چگونه خواهد بود، گفت: تصورم این است که در روز 13 آبان اتفاقی رخ نمی دهد و ما نبايد خيلي نگران باشيم. روز قدس هم گفتم اتفاقي نخواهد افتاد كه اتفاقي هم نيفتاد.
به گزارش نوروز، اظهارات فرمانده نیروی انتظامی در حالی ابراز می شود که در روز قدس مردم معترض با در دست داشتن نمادهای سبز و سر دادن شعارهایی علیه دولت کودتا تجمعی میلیونی را شکل دادند.
به گزارش ايلنا، فرمانده نیروی انتظامی در ادامه تاکید کرد: ما با جنبش سبز يا هر جنبش ديگري اگر در چارچوب قانون باشد مشكلي نداريم؛ حتي اگر غيرقانوني باشد هم تا مرز آشوب تحمل مي‌كنيم، اما اگر به اغتششاش كشيده شود نيروي انتظامي برخورد مي‌كند.
وی با بیان اینکه 13 آبان روز مبازره با استكبار است گفت: نیروی انتظامی اقدامات خود را طبق روال هر سال انجام می دهد، اما تصورم اين است كه روز 13 آبان حادثه خاصي نخواهيم داشت.
احمدی مقدم با اشاره به موضوع کهریزک گفت: طبق بررسی هایی که پلیس در موضوع کهریزک انجام داد اثبات شد هیچگونه تجاوزی در کهریزک صورت نگرفته است.
وی گفت: حادثه ای مثل کهریزک اثراتش آنقدر زیاد بود که تمام زحمات نیرو را تحت الشعاع خود قرار داد اما نیروی انتظامی به عنوان مجری قانون باید خود اول قانون را اجرا کند بنابراین با مقصران این موضوع طبق قوانین برخورد خواهد شد.

متهم پرونده کوی دانشگاه فرمانده بسیج شد




ایران ب ب ب
پاسدار نقدی یکی از متهمان اصلی فجایع مربوط به کوی دانشگاه در سال 78 با حکم فرمانده کل قوا به فرماندهی بسیج منصوب شد.

محمدرضا نقدی علاوه بر دست داشتن در سرکوب و شکنجه دانشجویان در سال 78، همچنین یکی از متهمان پرونده بازداشت و شکنجه شهرداران تهران و نیز تعداد دیگری از جرایم از جمله مالی است.

جرس:ساعتی پیش خامنه ای با صدور حکمی محمدرضا نقدی را به فرماندهی بسیج منصوب کرد و به این ترتیب حسین طائب فرمانده فعلی بسیج از این سمت برکنار شد.

خامنه ای همچنین محمد حسین زاده حجازی معروف به محمد حجازی و جانشین فعلی فرمانده کل سپاه را به جای محمدرضا نقدی به سمت معاون آماد و پشتيباني و تحقيقات صنعتي ستاد كل نيروهاي مسلح منصوب كرد.

وی همچنین در حکم دیگری پاسدار حسين سلامي را به جای محمد حجازی به سمت جانشين فرمانده كل سپاه پاسداران منصوب کرد و سرتيپ پاسدار امير علي حاجي زاده را به سمت فرماندهي نيروي هوافضاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منصوب كردند.

محمدرضا نقدی که سرتیپ سپاه است و در شمار معاودین عراقی به شمار می رود علاوه بر فرماندهی سپاه قدس و فرماندهی آماد و پشتیبانی ستاد کل نیروهای مسلح،در نیمه دوم دهه هفتاد فرماندهی حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی را در کارنامه خود دارد و به طور مستقیم برخورد با غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران و بازداشت شهرداران مناطق مختلف تهران را بر عهده داشت.

با افشای نحوه شکنجه شهرداران مناطق در بازداشتگاه زیرزمینی وصال تهران و همچنین افشای نقش محمدرضا نقدی در ضرب و شتم عبدالله نوری و عطاء الله مهاجرانی در نماز جمعه تهران از سوی گروه انصار حزب الله،نقش وی در هدایت گروه های فشار برای بر هم زدن جلسات سخنرانی اصلاح طلبان، و فعالیت های مالی پنهانی، سرانجام محمدرضا نقدی از سمت فرماندهی حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی برکنار و به یک پست ستادی در ستاد کل نیروی های مسلح منتقل شده بود.

اعتراض دانشجویان به احکام سنگین کمیته انضباطی



خبرنامه امیرکبیر: دانشجویان دانشگاه علم و صنعت به صدور احکام سنگین کمیته انضباطی برای 6 نفر از دانشجویان و نیز اخراج سه تن از دانشجویان و دیگر فشارهای گسترده بر دانشجویان در سلف این دانشگاه دست به اعتراض زدند.
دیروز در هنگام حضور دانشجویان در سلف سرویس دانشگاه دانشجویان به نشانه اعتراض به سرکوب گسترده دانشجویان با فریادهای اعتراضی الله اکبر و "یا حسین میرحسین" خواهان پایان دادن به سرکوب و فشار علیه دانشجویان نمودند و هم چنین طبق بیانیه صادره اعلام کرده اند که اعتراض خود را به این شیوه هر روز راس ساعت 12:30 دست به اعتراض خواهند زد.
گفتنی است دانشجویان محکوم شده توسط کمیته انضباطی هم اکنون به دانشگاه ممنوع الورود و از داشتن خوابگاه محروم هستند.
متن بیانیه صادر شده باین شرح است:

به نام او
و به ياد شهید كيانوش آسا
تابستان امسال دانشگاه علم وصنعت كه هنوز داغدار شهادت كيانوش آسا و ده ها هم وطن ديگرمان بود، بار ديگر از سوي اقتدار گرايان مورد هجوم قرار گرفت. احكام سنگين كميته انضباطي براي شش نفر از فعالين مستقل دانشگاه که منجر به محرومیت از تحصیل برای تعدادی از آنان می گردد، و همچنين احضار هفت نفر ديگر از دوستانمان به اين كميته بيش از پيش معناي ” آزادي نزديك به مطلق“ را برايمان روشن كرد.
ما جمعي از دانشجويان علم و صنعت ضمن اعلام حمايت از اين دوستان و پاسداشت خدماتي كه در حفظ استقلال و شأن دانشگاه انجام دادند، از عموم دانشجويان دعوت مي كنيم تا هر روز رأس ساعت 12:30 با سر دادن نداي “ الله اكبر” علاوه بر اعلام حمايت از اين دوستان، تلاشي كنيم تا شايد اين بار مسئولين دانشگاه را از خواب و خيال پست و مقام به در آريم و به اربابانشان نيز يادآور شويم كه دانشگاه زنده است.

مهر روز از مهرماه برابر با 16 مهر در گاهشماري ايراني بر همگان خجسته باد






... مي ستاييم مهر ِدارنده ي دشت هاي پهناور را،
او كه به همه ي سرزمين هاي ايراني،
خانماني پُر از آشتي، پُر از آرامي و پُر از شادي مي بخشد ...
«اوستا - مهريَشت»
«جشن مهرگان» كه در گذشته آن را «ميتراكانا» يا «متراكانا»(Metrakana) مي ناميدند و در نخستين روز از پاييز برگزار مي شد، [1] پس از نوروز بزرگ ترين جشن ايراني و هندي است در ستايش ايزد «ميثرَه» يا «ميترا» و بعدها «مهر» كه از مهر روز آغاز شده تا رام روز به اندازه ي شش روز ادامه دارد.
سنگ نگاره ي ميترا در نمرود داغ، آناتولي خاوري
سده ي يكم پيش از ميلاد
«مهريشت» نام بخش بزرگي در اوستا است كه در بزرگداشت و ستايش اين ايزد بزرگ و كهن ايراني سروده شده است. مهر يشت، دهمين يشت اوستا است و همچون فروردين يشت، از كهن ترين بخش هاي اوستا بشمار مي آيد. مهر يشت از نگاه اشاره هاي نجومي و باورهاي كيهاني از مهم ترين و ناب ترين بخش هاي اوستا است و كهن ترين سند درباره ي آگاهي ايرانيان از كروي بودن زمين، بند 95 همين يشت مي باشد. از مهر يشت تا به امروز 69 بند كهن و 77 بند افزوده شده از دوران ساسانيان، به جا مانده است.
روز آغاز جشن مهرگان، «مهرگان همگاني» يا «مهرگان عامه» و روز انجام، «مهرگان ويژه» يا «مهرگان خاصه» نام دارد.
همان طور كه مي دانيم در گاهشماري باستاني ايران، سال به دو پاره (فصل) بخش مي شد، تابستان (هَمَ) هفت ماهه و زمستان (زَيَنَ) پنج ماهه، كه جشن نوروز جشن آغاز تابستان بزرگ و مهرگان جشن آغاز زمستان بزرگ بود و از اين رو اين دو جشن با هم برابري مي كرده اند.
آن چنان كه ابوريحان بيروني در «آثارالباقيه» از زبان «سلمان فارسي» آورده است :
«... ما در عهد زرتشتي بودن مي گفتيم، خداوند براي زينت بندگان خود ياقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بيرون آورد و فضل اين دو روز بر روزهاي ديگر مانند فضل ياقوت و زبرجد است بر جواهرهاي ديگر ...»

در برهان قاطع «خلف تبريزي» نيز درباره ي مهرگان مي خوانيم :
«نام روز شانزدهم از هر ماه و نام ماه هفتم از سال شمسي باشد و آن بودن آفتاب عالم تاب است در برج ميزان كه ابتداي فصل خزان است و نزد فارسيان بعد از جشن و عيد نوروز كه روز اول آمدن آفتاب است به برج حمل از اين بزرگ تر جشني نمي باشد و همچنان كه نوروز را عامه و خاصه مي باشد، مهرگان را نيز عامه و خاصه است و تا شش روز تعظيم اين جشن كنند. ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بيست و يكم و آن را مهرگان خاصه (روز جشن مُغان يعني آتش پرستاران) خوانند و عجمان گويند كه خدايتعالي زمين را در اين روز گسترانيد و اجساد را در اين روز محل و مقر ارواح گردانيد ...»

پيدايش مهرگان
پيشينه ي جشن مهرگان به اندازه ي قدمت ايزدش، ميترا است و تا آن جا كه بن نوشت هاي موجود نشان مي دهند، اين جشن دست كم از دوران فريدون پيشدادي آغاز شده است كه شاهنامه ي فردوسي به روشني به پيدايش اين جشن در دوران پادشاهي فريدون اشاره كرده است :
فريدون چو شد بر جهان كامكار ندانست جز خويشتن شهريار
به رســم كيان تاج و تخت مهي بياراست با كاخ شاهنشهي
به روز خجسته ســر مهر ماه به سر بر نهاد آن كياني كلاه
زمانه بي اندوه گشـت از بدي گرفتند هر كــس ره بـخردي
دل از داوري هـا بپرداخـتـنـد به آيين، يكي، جشن نو ساختند
نـشـسـتـنـد فرزانگان، شادكام گـرفتند هـر يك ز ياقوت، جام
مي روشن و چهره ي شاه نـَو جهان نو ز داد از سر ِماه نـَو
بـفـرمـود تا آتش افـروخـتـنـد همه عنبر و زعفران سوختند
پـرسـتـيـدن مهرگان ديـن اوسـت تن آساني و خوردن آيين اوست
كنون يادگارست از و ماه مهر به كوش و به رنج ايچ منماي چهر

«... در روز مهرگان فرشتگان به ياري كاوه ي آهنگر شتافتند و فريدون به تخت شاهي نشست و ضحاك را در كوه دماوند زنداني كرد و مردمان را از گزند او برهانيد ...»
و تاريخ نگار ديگري به نام «ابوسعيد عبدالحي بن ضحاك بن محمود گرديزي» كه در سال 444 هجري كتاب «زين الاخبار» را نگاشته از جشن هاي ايران باستان بخشي را آورده است و درباره ي مهرگان مي گويد :
«اين روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنين گويند كه اندر اين روز آفريدون بر بيوراسب كه او را ضحاك گويند، پيروز شد و او را اسير كرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وي را زنداني كرد. مهرگان بزرگ و برخي از مغان چنين گويند كه اين پيروزي فريدون بر بيوراسب، رام روز بوده است و زرتشت كه مغان او را به پيامبري دارند، ايشان را فرموده است، بزرگ داشتن اين روز و روز نوروز را.»

گويا تاريخ نويسان، شاعران و نويسندگان هم پيمان گشته اند تا از پيدايش مهرگان گزارش هاي يكساني ارايه دهند.

«اسدي توسي» نيز در «گرشاسب نامه» از چرايي پيدايش مهرگان گزارش مي دهد :

فــريـدون فــرخ بـه گـرز نـبـرد ز ضـحـاك تـازي بـرآورد گرد
چو در برج شاهين شد از خوشه مهر نشست او به شاهي سر ماه مهر
و باز هم «بيروني» در «التفهيم» مي نويسد :

«... مهرگان شانزدهمين روز از مهرماه و نامش مهر، اندرين روز، آفريدون ظفر يافت بر بيورسب جادو، آنك معروف است به ضحاك و به كوه دماوند بازداشت و روزها كه سپس مهرگان است همه جشنند، بر كردار آنچه از پس نوروز بُوَد ...»
گزارش خلف تبريزي درباره ي پيدايش مهرگان نيز اين چنين است :
«... و در اين روز ملايكه ياري و ممدكاري كاوه آهنگر كردند و فريدون در اين روز بر تخت شاهي نشست و در اين روز ضحاك را گرفته به كوه دماوند فرستاد كه در بند كنند و مردمان به سبب اين مقدمه جشني عظيم كردند و عيد نمودند و بعد از آن حكام را مهر و محبت به رعايا به هم رسيد و چون مهرگان به معني محبت پيوستن است بنابراين بدين نام موسوم گشت ...»
دكتر «محمود روح الاميني» به نقل از آثارالباقيه ي بيروني مي نويسد :
«… و برخي مهرگان را بر نوروز برتري داده اند چنانكه پاييز را بر بهار برتري داده اند و تكيه گاه ايشان اينست كه «اسكندر» از «ارسطو» پرسيد كه كداميك از اين دو فصل بهتر است ؟ ارسطو گفت پادشاها در بهار حشرات و هوام آغاز مي كند كه نشو يابند، و در پاييز آغاز ذهاب آن هاست، پس پاييز از بهار بهتر است...»
و حتي بيروني كه به سخت كوشي و پركاري نامدار است گويا بايسته ي خويش مي داند كه در مهرگان و نوروز بياسايد، آنگونه كه «شهروزي» در مورد وي مي گويد :
«… دست و چشم و فكر او هيچ گاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز و مهرگان.»
در نظم و نثر پارسي از روزگاران گذشته، درباره ي جشن مهرگان گفت وگو و اشاره بسيار شده است. پس از ساسانيان، در آن روزگاران پر آشوب كه نابساماني و پريشاني در ايران گسترش پيدا كرده بود، باز هم ايرانيان آيين هاي گذشته و آدابشان را همچنان نگه مي داشتند و هنگامي كه فرصتي به دست مي آوردند، اين آداب و آيين ها به آشكاري و روشني و فر و شكوه برگزار مي شد و هنگامي كه سخت گيري تازيان در اين باره آغاز مي شد، ايرانيان به گونه هاي پنهان آيين هاي خود را برگزار مي كردند. سرانجام به انگيزه ي اهليت اين آيين ها، شايان نگرش بود و پذيرا شدن يا زير همان عنوان ها و يا زير سرپوش ها و عنوان هايي تازه مورد پذيرش و اقتباس تازيان يورشي و دشمنان ايران قرار مي گرفت. از آن جمله است جشن مهرگان.

چگونگي برپايي جشن مهرگان در گذشته

با نگاهي با آثار بجا مانده از بزرگان و دانشمندان و مورخاني چون فردوسي، بيروني، اسدي توسي، كتزياس، دوريس، استرابون، و همچنين آثار شاعراني چون رودكي، فرخي، منوچهري دامغاني، ناصرخسرو، سعد سلمان و ... مي توان به راحتي شيوه ي برگزاري جشن مهرگان در دوران پيشين را دريافت.

«كتزياس»(Katesias) يوناني، پزشك ويژه ي اردشير دوم هخامنشي مي نويسد :

«... پادشاهان هخامنشي به هيچ گونه نبايد مست شوند، مگر در روز جشن مهرگان كه لباس هاي ارغواني گرانبهايي مي پوشند و همراه با مردم و دسته هاي نوازندگان و خنياگران در باده پيمايي همگاني شركت مي جويند ...»

اين تنها روز در ايران هخامنشي بوده كه مردم مي توانستند در حضور پادشاهان به صورت همگاني باده گساري كنند.
تاريخ نگار ديگري به نام «دوريس»(Duris) مي نويسد :
«... پادشاهان در اين جشن پايكوبي و دست افشاني مي كردند ...»
بنا به گفته ي «استرابون»(Strabon) خشتره پاون (ساتراپ) ارمنستان، در جشن مهرگان بيست هزار كره اسب به رسم پيشكشي به دربار شاهنشاه هخامنشي گسيل مي داشت.
اردشير پاپكان (بابكان) و خسرو انوشيروان در اين روز تن پوش نو به مردم مي بخشيدند.
در اين روز موبد موبدان خوانچه اي كه در آن ليمو، شكر، نيلوفر، سيب، به، انار، و يك خوشه ي انگور سفيد و هفت دانه مورد گذاشته بود، واج گويان (زمزمه كنان) نزد شاه مي آورد. هفت مورد و هفت چيز ديگر كه در خوانچه مي گذاشتند، همان هفت چين [4] بود كه جز تشريفات جشن نوروز و مهرگان به حساب مي آيد.
ابوريحان بيروني مي گويد :
«... گويند مهر، نام خورشيد است و در چنين روزي پديدار گشته، از اين رو، نام مهرگان را به او نسبت داده اند. پادشاهان در اين روز تاجي به شكل خورشيد كه در آن دايره اي مانند چرخ چسبيده بود بر سر مي گذاشتند و مي گويند كه در اين روز فريدون بر بيوراسپ (ضحاك ماردوش) دست يافت. چون در چنين روزي فرشتگان از آسمان به ياري فريدون پايين آمدند، لذا در جشن مهرگان به ياد آن روز، در سراي پادشاهان، مردي دلير مي گماشتند و بامدادان به آواز بلند ندا مي داد، اي فرشتگان به سوي دنيا بشتابيد و جهان را از گزند اهريمنان برهانيد.»
خلف تبريزي نيز بخشي از مراسم جشن مهرگان را چنين توصيف مي كند :
«... و گويند كه اردشير بابكان تاجي كه بر آن صورت آفتاب نقش كرده بودند در اين روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نيز در اين روز همچنان تاجي بر سر اولاد خود نهادندي و روغن «بان» كه آن درختي است و ميوه ي آن را «حسب البان» گويند به جهت يُمن و تبرك بر بدن ماليدندي و اول كسي كه در اين روز نزديك پادشاهان عجم آمدي موبد موبدان و دانشمندان بودي و هفت خوان از ميوه همچو ترنج و سيب و بي و انار و عناب و انگور سفيد و كُنار با خود آوردندي، چه عقيده ي فارسيان آن است كه در اين روز از هر هفت ميوه ي مذكور بخورند و روغن بان بر بدن بمالند و گلاب بياشامند و بر خود و دوستان خود بپاشند ...»

«كومون»(Cumont) خاورشناس و دانشمند بلژيكي در كتاب گرانبهاي خود به نام «آيين ميترا» چنين مي گويد :

«.. بدون ترديد، جشن مهرگان كه در كشورهاي روم باستان، روز پيدايش خورشيد ناميده مي شد و آن را «سل ناتاليس اين وكتي»(Sol Natalis Invecti) يعني «روز زايش خورشيد شكست ناپذير» [5] مي گفتند كه به بيست و پنجم ماه دسامبر كشيده شد و شماري زياد از عيسويان پيش از عيسي مسيح به آيين مهرپرستي گرويدند و پس از گسترش دين مسيح در اروپا، روز زايش مسيح قرار داده شد. چون عيسويان نمي خواستند اين روز را جشن بگيرند به نام زاده شدن عيسي جشن گرفتند.»

در واقع بايد گفت كه كريسمس عيسويان بر پايه ي مهر روز ايرانيان باستان است.

دكتر «ذبيح الله صفا» در مجله ي مهر، شماره ي ده، سال نخست چنين مي نويسد :

«در روزهاي مهرگان و نوروز، پارسيان، مُشك و عنبر و عود هندي به يكديگر مي دادند و توده هاي مردم هر كدام به فراخور حال و توانايي و كار خود براي پادشاه پيشكش مي آوردند و رسم و آيين و آداب جشن مهرگان همانند بزرگواري روز نخست نوروز بوده است.»

به روايتي نيز تاجگذاري اردشير پاپكان، مقارن با جشن مهرگان بود.

ابومسلم خراساني، برمكيان و دولت مردان آن زمان عباسيان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاري داشتند.
در كتاب «تلمود»، از كتاب هاي مقدس يهود هم از جشن مهرگان سخن رفته است و اين نشان مي دهد كه اين جشن در بسياري از مناطق دنياي باستان برگزار مي شده است.

واژگان «مهرجان»(مهرجانات) و «نيروز» كه معرب شده ي مهرگان و نوروز است و اكنون نيز در بسياري از كشورهاي عرب زبان حاشيه ي خليج فارس و برخي از كشورهاي شمال آفريقا به مفهوم جشنواره (فستيوال)، كاربرد دارد و وارد زبان و قلمرو فرهنگي كشورهاي مسلمان و عرب زبان گرديده است نيز، نشانه ي ديگري است بر فر و شكوه اين دو جشن باستاني. چگونگي برگزاري كنوني جشن مهرگان

امروزه هم ميهنانمان چند روز مانده به پاييز با خانه تكاني به پيشباز پاييز و مهرگان مي روند، در روز مهر از ماه مهر جلوي در خانه ها را آب پاشي و جارو كرده و پس از آن با رفتن به نيايشگاه ها و گردهم آمدن با تهيه ي خوراك هاي سنتي از يكديگر پذيرايي مي كنند و با سخنراني ، خواندن سرود و شعر و دكلمه جشن مهرگان را با شادي برپا مي كنند.

در برخي روستاهاي كشور، جشن مهرگان همراه با اجراي موسيقي سنتي همراه است بدين گونه كه در روز پنجم پس از مهرگان، گروهي از اهالي روستا كه بيشتر آنان را جوانان تشكيل مي دهند در تالار مركزي يا نيايشگاه مركزي روستا يا سرچشمه و قنات، گرد هم مي آيند و «گروه ساز» را تشكيل مي دهند، هنرمندان روستايي نيز با سُرنا و دف گروه را همراهي مي كنند، آن ها با هم حركت كرده و از يك سوي ِروستا و از نخستين خانه مراسم بازديد از اهالي روستا را آغاز مي كنند و با شادي وارد خانه ها مي شوند؛ كدبانوي هر خانه مانند همه ي جشن هاي ايراني نخست آينه وگلاب مي آورد و اندكي گلاب در دست افراد ريخته و آينه را در برابر چهره ي آن ها نگه مي دارد و سپس «لــُرَك» را كه فراهم نموده ميان همه ي گروه پخش مي كند، اين آجيل مخصوص، مخلوطي است از تخم كدو، آفتابگردان، و نخودچي كشمش كه همراه با شربت و چاي پذيرايي مي شود.
آنگاه يكي از افراد گروه ِساز كه صدايي رسا دارد نام هاي كساني را كه پيش از اين در اين خانه سكونت داشته و درگذشته اند باز مي گويد و براي همه ي آن ها آمرزش و شادي روان آرزو مي كند.
پس از آن بشقابي از لرك از اين خانه دريافت مي كنند و در دستمال بزرگي كه بر كمر بسته اند مي ريزند و از خانه بيرون مي آيند و به خانه پسين مي روند. چنان كه در خانه اي بسته باشد براي لحظه اي بيرون خانه مي ايستند و با بيان نام هاي درگذشتگان آن خانه، بر روان و فروهر آن ها درود مي فرستند.
برخي از خانواده ها نيز پول و ميوه براي استفاده در جشن مهرگان به گروه مي دهند و برخي ديگر نيز نوعي نان مخصوص به نام «لورگ» درست مي كنند و گوشت هاي بريان شده كه به قطعات كوچكي تقسيم شده است همراه با سبزي داخل آن قرار داده به گروه مي دهند. پس از پايان مراسم در نيايشگاه، موبد يا كدخدا، آجيل، ميوه و نان و گوشت و سبزي گردآوري شده را در ميان شركت كنندگان پخش مي كند.
مردم تا آنجا كه امكان دارد با لباس هاي ارغواني يا سرخ گرد هم آمده و به پايكوبي و شادي مي پردازند و هر يك چند نبشته ي شادباش (كارت تبريك) براي هديه به همراه دارند. سفره ي مهرگان

خوان يا سفره ي مهرگاني نيز همچون سفره ي هفت سين نوروز و ديگر سفره هاي جشن هاي ايراني، هفت چيني از ميوه ها و خوراكي هاست همراه با شاخه هايي از درختان «سرو»، «مورد» و «گز» و شربتي از عصاره ي «هوم»(هَئومَه) [6] كه با شير رقيق شده و نان مخصوص «لورگ» كه روي پارچه اي ارغواني گرد ِيك آتش دان چيده مي شوند.

هفت ميوه همچون سيب، انار، ترنج، سنجد، بي (به)، انگور سفيد، انجير، كُـنار، زالزالك، ازگيل، خرمالو و ...
آجيل ويژه اي از هفت خشكبار از جمله مغز گردو، پسته، مغز فندق، بادام، تخمه، توت خشك، انجير خشك، نخودچي و ...
آش هفت غله از گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن.
كاسه اي پر از آب و گلاب و سكه و برگ آويشن همراه با گ هاي بنفشه و نازبو (ريحان)، آيينه، سرمه دان، شيريني و بوي هاي خوش همچون اسفند و عود و كُندر.
موسيقي مهرگان

خلف تبريزي در «برهان قاطع» براي يكي از مقام ها و لحن هاي موسيقي سنتي ايران نام «موسيقي مهرگاني» را آورده است، كه گمان مي رود در دوران گذشته در جشن مهرگان موسيقي ويژه اي نواخته مي شده كه اكنون از آن آگاهي نداريم.

همچنين در ميان دوازده مقام نامبرده شده در كتاب «موسيقي كبير» ابونصر فارابي، مقام يازدهم با نام مهرگان ثبت شده است و نيز نظامي گنجوي در منظومه ي «خسرو و شيرين» نام بيست و يكمين لحن از سي لحن نامبردار شده را «مهرگاني» نوشته است.

قتل یک پسر جوان در اثر ضرب و شتم مزدوران لباس شخصی ها



برگی دیگر از جنایات لباس شخصی ها رقم خورد:قتل یک پسر جوان در اثر ضرب و شتم مامور نماها
پسر جوانی به نام "امیرمهدی حمزه لوئی" بر اثر ضرب و شتم نیروهای لباس شخصی کشته شد.
به گزارش نوروز، نیروهای مزبور که دارای یک اتومبیل ون و یک پژو 206 بودند، این پسر جوان را به همراه دو نفر دیگر از دوستانش در کنار پارک قیطریه بازداشت کرده و به داخل ون هدایت می کنند.
در این فاصله یکی از این جوانها اجازه می یابد تا با تلفن همراه، پدرش را از موضوع بازداشت مطلع کند.
این سه جوان خواستار ارائه کارت شناسایی از بازداشت کنندگان که خود را پلیس معرفی کرده بودند می شوند، اما این درخواست آنها واکنش شدید بازداشت کنندگان را درپی داشت.
بازداشت کنندگان با بیان اینکه "این بچه ها چقدر پررو شده اند که از ما کارت شناسایی می خواهند" آنها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده تا جایی که ناگهان امیرمهدی بر اثر ضربات آنها که مجهز به بیسیم و تجهیزات پلیس بودند، بیهوش می شود.
ماموران با دست پاچگی این 3 نفر را از اتومبیل بیرون انداخته و صحنه را ترک می کنند. دستپاچگی آنها به حدی بود که در هنگام ترک محل، با ماشین از روی پای امیرمهدی که بیهوش بر زمین افتاده بود، عبور می کنند.
امیرمهدی حمزه لوئی در راه انتقال به بیمارستان شهدا از دنیا می رود.
از علت بازداشت اولیه این سه جوان اطلاع دقیقی در دست نیست، اما عدم انتشار خبر این حادثه در رسانه ها، تخلف پلیس در این ماجرا را محرز می کند.

رهبران مسيحى، آمریکا:حکومت ایران خطرناكترين رژيم در جهان است



به گزارش خبرگزارى آسوشتيد: «دهها تن از رهبران مسيحى براى تحريم هاى شديد اقتصادى عليه رژیم ايران، فراخون فورى دادند تا از دستيبابى خطرناکترين رژم در جهان به سلاحها هسته ای جلوگيرى كنند.
بنابه همين گزارش اين رهبران طى نامه ای به كنگره آمريكا هشدار دادند: «كه رژيم ايران مىتواند تسليحات اتمى را به گروه هاى تروريست منتقل كند و يك رقابت هسته ای، در منطقه خاورميانه را كه در حال حاضر بىثبات است دامن زند».
آنها گفتند: «كشورهاى همسايه حق دارند كه از جاهطلبي هاى مذهبى، سياسى و نظامى رهبران تندرو ايران بترسند».
در ميان دهها رهبر مسيحى از جمله اين اسامى به چشم مىخورد: «بيل دانوهو، چارلز كولسون، كشيش پت رابرتسون، كشيش جان هگى و رؤساى سابق و كنونى كنوانسيون بپتيست هاى جنوبى».
به گزارش خبرگزاى آسوشيتدپرس: «كشيش ريچارد لند، كه رياست كميسيون آزادى قوميت ها و مذاهب ، بازوى سياسى كليساى بپتيست هاى جنوبى را بهعهدهدارد، مىگويد «من فكر مىكنم كه اين بحران از پتانسيلى برخودار است كه يكى از بزرگترين بحرانهاى جهان از زمان بحران موشكى كوبا بشود».