اساس دین بر مبنای سلب آزادی است.




(در اینجا اسلام) بر مبنای این امر بنا نهاده شده است که انسان راه ی جز راه اسلام را نمی‌تواند انتخاب کند و در صورتیکه راه دیگری را برگزیند، اگر یکی از والدینش مسلمان باشند، او مرتد است و باید کشته شود و اگر او ذاتا کافر باشد و همچنان بر ادامه‌ی منش کفر پدر و مادرش اصرار داشته باشد، مانند چهارپایان بلکه پست‌تر است، همچنین اگر بخواهد در میان مسلمانان و زیر حکومت اسلامی زندگی کند، شهروند درجه‌ی دو محسوب می‌گردد؛ اسلام حتی در اساس پذیرش آن نیز برای انسان اراده‌ای را قائل نیست و در بینش این دین، الله برای انسان دو نوع اراده در نظر گرفته است:


اراده‌ی تکوینی

در این نوع از اراده، الله تمام آنچه را که بر زمین در گذشته به وقوع پیوسته، یا در آینده به وقوع خواهد پیوست؛( الله) آنها راقضا و تقدیر نموده است.

بدین معنا که او برای تک تک پدیده‌ها، چگونگی پیدایششان را از کوچکترین جزئیات آنها تا بزرگترین این جزئیات را پیش از پیدایش گیتی تصمیم گرفته و این تصمیم خویش را در کتابی ثبت نموده است:

وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (نمل/75) و هيچ موجودي پنهان در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب مبين (در لوح محفوظ و علم بي‌پايان الله) ثبت است.

وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا(نباء/29) و ما همه چيز را (قبل از پیدایش جهان ) آمار گرفته و ثبت كرده‏ايم.

پس طبق این آیه تمام آنچه را که بر زمین مشاهده می‌نمائیم، حاصل تصمیمی است که الله پیش از پیدایش گیتی، برای جهان تقدیر نموده است.

بنابراین جهان به سمت سرنوشتی پیش می‌رود که الله برایش تقدیر نموده، سرنوشتی حتمی.

اگر این را بپذیریم؛ از آنجائیکه انسان بعنوان یکی از پدیده‌هائی که از جانب الله آفریده شده نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ لذا تمام رفتارهای انسان در طول حیاتش، حاصل تصمیمی است که الله برایش مقدر نموده است؛ این سرنوشت حتمی و قطعی است:

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ (انعام/2)اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد مى‏كنيد.

اراده ی دیگری که گفته می‌شود الله برای انسانها دارد؛

اراده ی تشریعی است.

در این نوع از اراده، الله برای انسانها دینی را مشخص نموده است.

اما با نگاهی به اراده ی تکوینی الله، تناقضی آشکار هویدا می‌گردد؛ از یک سو الله پیش از پیدایش نوع بشر، برای او و جهان؛ سرنوشتی حتمی را مشخص کرده است و از سوی دیگر، او برای پذیرش دینش از سوی انسانها، کوشش زیادی می‌کند.

اما آیا چنین تلاشی با پذیرش اراده‌ی تکوینی الله معنی دارد؟

آیا برای کسی که الله برایش تصمیم شری گرفته، امکانی وجود دارد که راهی را انتخاب نماید که خلاف اراده‌ی الله باشد؟

وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا(انسان/30) شما چیزی را نخواهی خواست مگر اینکه الله آنرا (برای شما ) خواسته باشد قطعا الله داناى حكيم است.

می‌گویند انسان آزاد است که اراده کند و راه درست را از نادرست انتخاب نماید.

آیا این اراده‌ی مورد ادعا، از جانب خود انسان است یا الله؟

آیا انسان می‌تواند اراده‌ای داشته باشد غیر از اراده‌ای که الله برایش تعیین نموده است؟

آیا در بینش اسلامی، انسان موجود مسخ شده‌ای نیست که همواره مانند ربوتی است که مجری برنامه‌ی برنامه نویسش می‌باشد؟

اگر قرار است که جهان بر مبنای اراده‌ی الله اداره شود، پس وجود منذر به چه معناست؟

No comments: