هر دو کوروشهای ما !

در نزدیک به سه هزار سال پیش ، کوروش کبیر هخامنشی ، اولین مبلغ و اعلام کننده حقوق بشر ، بعد از آنکه بابل را فتح نمود ؛ در هنگام بازگشت به میهنش ایران ، تعداد بی شماری از یهودیان آواره را ، با خودش به ایران آورد و آنها را در سرزمین باستانی خودش سکنی داد .
اینگونه ، آن پادشاه بزرگ به مردم جهان آن دوران نشان داد ؛ که میان همه انسانها ، از هر دین و طایفه و مرز و بومی که باشند ؛ هیچگونه تفاوتی نیست . و همه آدمها در کمال آزادی مجازند که در کنار یکدیگر به آسودگی زندگی بکنند و از مواهب این دنیا بهره مند بشوند .
اکنون ، در همان سرزمین که پیام احترام به حقوق بشر را ، یکی از مردمان همان تبار به همه گیتی داده بود ؛ کسانی حکم می رانند ، که نه بشر را می شناسند ؛ و نه از حقوق مسلم او خبر دارند . این طایفه که در این قرن پر مشغله ، می توانند با بررسی گزارشات زیادی که از سراسر دنیا به سایر نقاط آن انتشار می یابند ؛ آگاه شوند که دوران بربریت و توحش عصر حجر سپری گشته و ساکنان این جهان پهناور به هر گروه و دسته ای که وابسته باشند ، مبنای رفتار و کردارهای زندگانی خودشان را بر پایه های دفاع از حقوق بشر ، و احترام گذاشتن به آن بنا نهاده اند .
اما ، هنوز به طور مستمر ، تقریبأ همه روزه ، اخبار ستمهائی که اینان به نواده های همان پادشاه بزرگ روا می دارند را می شنویم .
این جباران ، حتی به کودکان دبستانی هم رحم نمی کنند و به مجرد آنکه باخبر شوند که کدامیک از ایشان از یک خانواده بهائی و یا یهودی در مدرسه حضور دارد ؛ او را از ادامه تحصیل محروم ساخته و در خانه باز نشسته اش می کنند !
و بزرگترهایشان را نیز ، به بهانه های گوناگون دستگیر نموده و به زندانهای سیاه خودشان می برند و به جرم غیر مسلمان بودنشان محبوسشان می سازند .
حال آنکه اینان ، بدون کوچکترین تردیدی آریائیان پاک نهادی هستند ، که در خانه پدری شان به اتکاء آنکه آنجا زادگاه و میهن آنهاست ؛ از مسؤلان کشورشان توقع دارند که به آزادیهای فردی و اجتماعی اینها ، به عنوان یک شهروند ایرانی بها بدهند و بگذارند ؛ که از همه نعمتهائی که در آن خطه حاصلخیز به آنان ارمغان شده است ؛ در کنار دیگر هموطنانشان همزیستی مسالمت آمیزی داشته باشند و یکدیگر را در همه زمینه های زندگی مباشرت و همراهی بنمایند .
عبثا که هم از آزادی همه جانبه محرومند ؛ و هم از بسیاری از مواهب یک زندگانی متوسط بی بهره اند !
فردا پنج شنبه هفتم آبان ، گرامیداشت آن پادشاه کبیر و بشردوست است . کسی که نام والایش نه فقط در اوراق طلائی تاریخ سرفراز ایرانزمین به ثبت رسیده است و ما را مفتخر می سازد . بلکه در کتب تاریخی همه کشورها ( به ویژه سرزمینهای کهنسال و باستانی ) نام کوروش هخامنشی را با ابهت و احترام خاصی نگاشته اند ؛ و اقدام شایسته او در مورد صدور اعلامیه حقوق بشر را با احترام زاید الوصفی به دانش آموزان و دانشجویان خودشان می آموزند .
در کشورهای اروپائی ، او را " سیروس بزرگ " می نامند . زیرا حرف " ک " در زبان لاتین به طریقی نوشته می شود که مردمان این ممالک آن را " س " می خوانند . به همین دلیل هم به او " سیروس بزرگ " =

SYRUS DE GROTTE
می گویند .
فردا در پاسارگاد ، در منطقه ای میان تخت جمشید و شهر تاریخی شیراز ، مرکز استان هفتم میهنمان ، ایران یاران و عاشقان کوروش هخامنشی ، در " مشهد مرغاب = نام محلی است که آرامگاه کوروش کبیر در آنجا بنا شده است . " گرد می آیند که تا باری دیگر به جهانیان بگویند و بفهمانند که آنها نواده همان شاهنشاه بزرگ می باشند .
فرزندان مرد بزرگی که اعلامیه جهانی حقوق بشر را صادر نمود . در حالیکه نوادگان خودش در چنگال دژخیمانی اسیرند که نه از تبار بشرند ؛ و نه آن را می شناسند !
سپس دو روز بعد از آن ، ( نهم آبان 1388 ) زادروز کوروش دیگری است که در نهم آبان سال 1339 خورشیدی ، به عرصه این گیتی پا نهاد ؛ تا در چهل و نه سالگی اش مردم در اسارت مانده میهنش را ، از یوغ ننگین این دیوصفتان خون آشام رهائی ببخشد .
کوروش رضا پهلوی ، بعد از سه دهه فراغت از میهن ، و زادگاه باستانی خودش به سرزمین آریائیان باز خواهد گشت . می آید که تا نشان بدهد ، که در این کشور باستانی تفاوتی میان هیچیک از انسانهای ساکن در آن نیست .
مردمی که در آن زندگی می کنند ، از هر مذهب و قومی که باشند ؛ ایرانی بودن و نواده کوروش کبیر نامیده شدنشان ، به آنان این امکان را می دهد ، که با آسودگی خاطر به حیات انسانی خودشان ادامه بدهند و از هیچ ستمگر دیکتاتوری بیم و هراس نداشته باشند .
این مهم را ، مردمی که نوادگان وطن پرست پادشاه کبیرش کوروش هخامنشی هستند ؛ و در آن سرزمین کهن می باشند ؛ با خیزش جانانه شان در روز سیزدهم آبان همین سال جاری ، تحقق خواهند بخشید .
آخوند و ایادی اش به خوبی می دانند ؛ که عمر دولت و چپاول نمودنشان به سر آمده است . و هر چه زودتر و سریعتر ، باید که " جل و پلاسشان " را جمع بکنند ؛ و ایران گرامی را به یاران اصلی اش واگذارند . به کسانی که به حقیقت صاحبان آن دیارند ؛ و بیش از این به خودشان اجازه نخواهند داد ؛ که با خفت کنونی ، و زیر پرچمی که با علامت " سیکهای هندو " نقش یافته است ؛ زیست نمایند . آنها دیگر به چنین ننگی تن در نخواهند داد . هر چند که راه پ نشیب و فراز باشد و نوردیدن سنگلاخها دشوار به نظر برسد ؛ می تازند و پیشروی می کنند تا به جهانیان ، و بخصوص به غاصبان کنونی این سرزمین ارجمند بگویند که : " در خانه دل ، ما را ، جز یار نمی گنجد . "
آبان ماه 1388 هلند
محترم مومنی روحی

No comments: