خرافاتی دیگر از خرافات اسلامی؛


در این خرافه که به صورت داستانی نهفته است، الله مستقیما به دانش، توهین مینماید؛ آنجائیکه علم را با خرافه در هم آمیخته است، در این داستان شخصی به نام سلیمان (از پادشاهان یهود و بنابه روایات یهودیان بانی اورشلیم) که قرآن هم مانند یهودیان که پادشاهان خوب را پیامبری از سوی یهو میدانستند، قرآن هم با تغییر دادن نام یهو، سلیمان را پیامبری از سوی الله میداند که همان الله به او علمی بسیار داد تا با آن بتواند با زبان حشرات و جانوران گوناگونی سخن گوید؛
کدام دانش بشری بیان مینماید که حشرات و پرندگان و چرندگان و درندگان مانند انسانها با هم سخن میگویند؟
بدون شک آنها پیامی را بین خویش رد و بدل میکنند، اما این رد و بدل کردن پیام کاملا ابتدائی است و در بسیاری از موارد، نه از راه زبان؛ بلکه با استفاده از علائم میباشد.
اسلام معتقد است که آنها هم مانند انسانها باهم حرف میزند و اگر کسی علم این کار را داشته باشد، سخن آنها را خواهد شنید؛
وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ (نمل/15) و ما به داوود و سليمان، دانشي عظيم داديم؛ و آنان گفتند: ستايش از آنِ خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد
الله دانش را موروثی قرار داده است، آن هم به از بقیه بهتران، که با ادعای عدالت الله در تناقض است؛
وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ (نمل/16) و سليمان وارث داوود شد، و گفت: اي مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده؛ اين برتری آشکاري است
در بین سربازان سلیمان حتی از موجودی خرافی که در فرهنگ اعراب با عنوان پوشیده(جن) یاد میشود، هم یافت میشدند؛
وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (نمل/17) براى سليمان سپاهيانش از جن و انس و پرندگان جمع‏آورى شدند و دسته دسته گرديدند

اسلام خرافه را به جائی میرساند که سلیمان، هنگام حرکت با سپاهیانش صدای مورچه ای را میشنود که میگوید ای مورچگان دور شوید و به خانه های خویش وارد گردید که سلیمان با سربازانش شما را له خواهند نمود؛
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (نمل/18) تا آنگاه كه به دره ی مورچگان رسيدند مورچه‏اى گفت اى مورچگان به خانه‏هايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهيانش نديده و ندانسته شما را له كنند

اولا؛ مورچگان نه با زبان، بلکه با اشاره و شاید هم با استفاده از بوئی که در مسیر راهشان از خویش پخش میکنند، به همدیگر پیام میرسانند.
ثانیا؛ فرض میکنیم که آنها چنین توانائی را دارند، مگر گوش سلیمان چقدر قدرت داشت که در میان این همه صداهائی که از حرکت سپاهیان بزرگش ایجاد میشد، میتوانست صدای مورچه ای را در دره بشنود؟
اگر گفته شود که او پیامبر بود پس چرا الله از او به عنوان کسی که صاحب دانشی بزرگ است یاد میکند؟
آیا بهتر نبود که در چارچوب معجزه این داستان را بیان میکرد و دانش را به مسخره نمیگرفت؟
آیا غیر از توهین و به ریشخند گرفتن شعور بشریت؛ چیزی دیگر را میتوانید در این داستان پیدا نمائید؟

1 comment:

Anonymous said...

بنده فکر میکنم شما غرض ورزی میفرمایید.در مورد خیلی مسایل هنوز زود است تا ابراز عقیده شود کما اینکه بتازگی کشف شده که نوزادان انسانها دارای زبان مشترکی برای ابراز نیازهایشان دارند که برای بزرگسالان تا بحال قابل فهم نبوده.احتیاجی برای دفاع نتنها از اسلام بلکه از هیچکدام از ادیان اللهی نیست.بنده متوجه این نیستم که شما دنبال چه چیزی میگردید؟همانطور که شما ادعا میکنید که اسلام به شعور انسانها توهین کرده بنده هم ادعا میکنم که شما به شعور 1 میلیارد نفر توهین میکنید.مگر اینکه ادعا داشته باشید که شعور و فهم شما از لحاظ علمی وزین تر از 1 میلیارد نفر است.که این ادعا کاملا خودخواهانه است