بارها شده که برخی مسلمانان به من به دلیل بیخدا بودنم و نوشته هایم بر ضد دین، برچسب کمونیست بودن را زده اند!! برای یک مسلمان شستشوی مغزی شده ، بیدینی یا بیخدایی مساویست با کمونیسم!! به هرحال از کسی که حتی تاریخ دین خودش را هم نخوانده است انتظاری نمیرود که بیش از این هم درک داشته باشد.من نه تنها کمونیست نیستم بلکه از مکتب کمونیسم فراری و گریزانم
در زمان محمدرضاشاه فقید ، چپ بودن یک نوع روشنفکربودن به حساب میامد و بهمین دلیل بخصوص در کنفدراسیون خارج از کشور و گروههای زیرزمینی داخل ایران شدیدا جوانها جذب این گروهها میشدند.
شاه فقید هم بجای اینکه فضا را باز بگذارد تا پوچی این تفکر مشخص شود سعی داشت با زور این آلودگی را از بین ببرد که طبعا هیچ کاری با زور پیش نمیرود.دقیقا همان اشتباهی که شاه در مورد اسلام و خمینی هم کرد و اجازه نداد مردم آزادانه کتابهای این بیمار روانی نفرت آور را بخوانند و چهره کریه و ذهنیت عقب مانده او را بشناسند.
یکی از خصوصیتهای بارز کمونیسم، یکی دیکتاتوری شدید و دیگری اتحاد بی چون و چرای او با حکومتهای فاسد و بخصوص اسلامی است!!
تمام کشورهای کمونیستی با جمهوری اسلامی همواره رابطه داشته اند و آن را حمایت کردند. سران جمهوری اسلامی هم به دلایل نامعلوم!! اسلام و قرآن را زیر پا نهادند و با این بیخدایان(!) ارتباط تنگاتنگ داشتند. یکی نبود از آن خمینی کفتار یا هریک از آخوندهای حکومتی بپرسد تو چگونه از اسلام دم میزنی و زیرزیرکی با روسیه مرتبط هستی؟ محمدرضاشاه همواره از این دو گروه عقب مانده بعنوان ارتجاع سرخ ( چپی ها) و ارتجاع سیاه (مسلمانهای افراطی) یاد میکرد و میگفت که ایندو دشمنان ایران هستند و از اتحاد عجیب و غریب ایندو بعنوان اتحاد نامقدس ارتجاع سرخ و سیاه نام برد که بعدا همگی فهمیدیم که چقدر درست میگفت. او درست میگفت. ولی باید اجازه میداد مردم هم این را لمس کنند. اما او با محدود کردن مردم آنها را نسبت به این دو عفونت تشنه تر و تشنه تر کرد و مردم هم بدلیل نادان بودن و کتاب نخواندن ، خیلی راحت به چنگ این دو هیولاافتادند و سرانجام اتحاد نامقدس سرخ و سیاه کار خود را کرد... نسل گذشته (جوانهای دهه 30 و 40) انسانهایی بسیار کوته بین بودند و فکرمیکردند شاه اشتباه میکند. نهایتا همین نسل نادان بود که به دام ارتجاع سرخ و سیاه افتاد و آینده نسلهای بعداز خودرا به لجن کشید.
اما گذشت زمان این اتحاد سرخ و سیاه را به ما نشان داده است
نمونه یکی اززنان کمونیست ایرانی (مینا احدی) و طرز تفکر یخ زده وی را در این گفتگو بشنوید که تازه این خانم از پیشرفته ترین ها و فعالان این گروه میباشد.
کمونیسم یک مکتب عقب مانده و شکست خورده است . شما هیچ کشور کمونیستی را نمیبینید که مردمش خوشبخت باشند. از شوروی و کوبا و ونزوئلا گرفته تا کره شمالی که مردمش علف میخورند و چین که مردمش انقدر از ظلم و دیکتاتوری این سرزمین فرار کرده اند که هرجای دنیا و به هرکشوری که میروید میبینید که پر از چینی است.
واقعا چرا کشورهای کمونیستی همه شان با جمهوری اسلامی ارتباط دارند؟ خوشبختانه به مرور زمان مردم ایران دشمنان واقعی خودرا یکی پس از دیگری شناخته اند و فهمیده اند که دولتهای کمونیستی در طول تاریخ چه ضرباتی به ایران و ایرانی زده اند و چه دشمنی شدیدی با ایرانیها داشته اند و تاابد هم خواهند داشت. از کشورهای بیگانه انتظاری نمیرود. درد اصلی هموطنانی
در زمان محمدرضاشاه فقید ، چپ بودن یک نوع روشنفکربودن به حساب میامد و بهمین دلیل بخصوص در کنفدراسیون خارج از کشور و گروههای زیرزمینی داخل ایران شدیدا جوانها جذب این گروهها میشدند.
شاه فقید هم بجای اینکه فضا را باز بگذارد تا پوچی این تفکر مشخص شود سعی داشت با زور این آلودگی را از بین ببرد که طبعا هیچ کاری با زور پیش نمیرود.دقیقا همان اشتباهی که شاه در مورد اسلام و خمینی هم کرد و اجازه نداد مردم آزادانه کتابهای این بیمار روانی نفرت آور را بخوانند و چهره کریه و ذهنیت عقب مانده او را بشناسند.
یکی از خصوصیتهای بارز کمونیسم، یکی دیکتاتوری شدید و دیگری اتحاد بی چون و چرای او با حکومتهای فاسد و بخصوص اسلامی است!!
تمام کشورهای کمونیستی با جمهوری اسلامی همواره رابطه داشته اند و آن را حمایت کردند. سران جمهوری اسلامی هم به دلایل نامعلوم!! اسلام و قرآن را زیر پا نهادند و با این بیخدایان(!) ارتباط تنگاتنگ داشتند. یکی نبود از آن خمینی کفتار یا هریک از آخوندهای حکومتی بپرسد تو چگونه از اسلام دم میزنی و زیرزیرکی با روسیه مرتبط هستی؟ محمدرضاشاه همواره از این دو گروه عقب مانده بعنوان ارتجاع سرخ ( چپی ها) و ارتجاع سیاه (مسلمانهای افراطی) یاد میکرد و میگفت که ایندو دشمنان ایران هستند و از اتحاد عجیب و غریب ایندو بعنوان اتحاد نامقدس ارتجاع سرخ و سیاه نام برد که بعدا همگی فهمیدیم که چقدر درست میگفت. او درست میگفت. ولی باید اجازه میداد مردم هم این را لمس کنند. اما او با محدود کردن مردم آنها را نسبت به این دو عفونت تشنه تر و تشنه تر کرد و مردم هم بدلیل نادان بودن و کتاب نخواندن ، خیلی راحت به چنگ این دو هیولاافتادند و سرانجام اتحاد نامقدس سرخ و سیاه کار خود را کرد... نسل گذشته (جوانهای دهه 30 و 40) انسانهایی بسیار کوته بین بودند و فکرمیکردند شاه اشتباه میکند. نهایتا همین نسل نادان بود که به دام ارتجاع سرخ و سیاه افتاد و آینده نسلهای بعداز خودرا به لجن کشید.
اما گذشت زمان این اتحاد سرخ و سیاه را به ما نشان داده است
نمونه یکی اززنان کمونیست ایرانی (مینا احدی) و طرز تفکر یخ زده وی را در این گفتگو بشنوید که تازه این خانم از پیشرفته ترین ها و فعالان این گروه میباشد.
کمونیسم یک مکتب عقب مانده و شکست خورده است . شما هیچ کشور کمونیستی را نمیبینید که مردمش خوشبخت باشند. از شوروی و کوبا و ونزوئلا گرفته تا کره شمالی که مردمش علف میخورند و چین که مردمش انقدر از ظلم و دیکتاتوری این سرزمین فرار کرده اند که هرجای دنیا و به هرکشوری که میروید میبینید که پر از چینی است.
واقعا چرا کشورهای کمونیستی همه شان با جمهوری اسلامی ارتباط دارند؟ خوشبختانه به مرور زمان مردم ایران دشمنان واقعی خودرا یکی پس از دیگری شناخته اند و فهمیده اند که دولتهای کمونیستی در طول تاریخ چه ضرباتی به ایران و ایرانی زده اند و چه دشمنی شدیدی با ایرانیها داشته اند و تاابد هم خواهند داشت. از کشورهای بیگانه انتظاری نمیرود. درد اصلی هموطنانی
هستند که ارتجاع سرخ از آنها افرادی وطن فروش و وقیح و دروغگو میسازد که چیزی جز پرچم سرخ نمیشناسند . پرچم شیروخورشید ایران برای اینها بیمعناست.درفش کاویانی برای اینها بیمعناست. وطن برای اینها بیمعناست. چنین افرادی همانقدر خطرناک هستند که اعراب ... فقط تفاوت در این است که ایرانی عرب پرست رو به مکه نماز میخواند و کشور ومردمش را فدای اسلام میکند ولی ایرانی کمونیست رو به مسکو نماز میخواند و کشور و مردمش را فدای پرچم سرخ میکند
مانی بهروز
No comments:
Post a Comment