خواندن نماز به خاطر ماه‌ گرفتگی یعنی نهادینه شدن خرافه در تار و پود جامعه.

اسلام دینی است که خرافات آشکاری را در آن مشاهده می‌نمائیم، از اعتقاد به اینکه جنها توانائی استراق سمع از بارگاه الله را دارند و اینکه شهاب سنگ برای دفاع از آسمان در برابر این استراق سمع پرتاب می‌شوند گرفته تا خرافاتی نظیر اعتقاد به اینکه اگر الله آسمان را رها سازد، آسمان بر زمین سقوط خواهد نمود و دهها خرافاتی مانند این.


یکی از خرافاتی که نشانه‌ای شیادی محمد در مصادره به مطلوب پدیده‌های طبیعی می‌باشد همین مورد ماه‌گرفتگی و خورشیدگرفتگی است، محمد از قول خدایش می‌گوید که هر دوی این پدیده‌ها نشانه‌ی وجود الله می‌باشند، البته بر او گناهی نیست و شاید در توهم خویش هم چنین تصوری را از این دو پدیده‌ی طبیعی داشته است؛ اما موضوع دردناک اینجاست که عده‌ای هم‌اکنون و با دانستن دلیل این امر به خوانده نماز آیات(1) مشغول هستند(2)، چرا این بلا هم چنان بر سر مردم سرزمینم وجود دارد؟ چرا و چرا؟

چرا هم‌میهنان ما تا این اندازه در جهل نگه داشته شده‌اند؟

چرا کسی جرأت بیدار کردن آنان را ندارد؟

چرا نقد دین تا این اندازه در جامعه سخت است؟

چرا اگر اسلام را زیر سؤال بردیم باید کشته شویم؟

چه کسی باید جانفشانی نماید؟

من نوعی که در ایران هستم و این مطلب را می‌نویسم ترسی ناخواسته پشت تک تک نوشته‌هایم وجود دارد، ولی از آن هم‌میهنی که در خارج از کشور زندگی می‌نماید متعجبم که چرا تنها نظاره‌گری بیش نیستی؟

No comments: