طبق گزارش خبرنگار رویداد بهرام افشار، گوینده مشهور اخبار شبکه اول از حضور در صدا و سیمای جمهوری اسلامی خودداری کرده است.

بهرام افشار پس از اتفاقات پس از انتخابات ۲۲ خرداد و روند ضد ملی این رسانه و انتشار اخبار دروغ وی از حضور در صداوسیما به عنوان گوینده خبر به نشان اعتراض خودداری کرده است.
همچنین شنیده می‌شود که او تاکنون بارها از طرف مقامات حراستی صداوسیما احضار شده و برای حضور مجدد تحت فشار قرار گرفته است.
سایت خبری رویداد پیش از این برای جلوگیری از افزایش فشارها بر این گوینده تلویزیون، از انتشار این خبر خودداری کرده بود، اما یک وبلاگ‌ نویس در وبلاگ خود پرده از این ماجرا برداشته است.
این یادداشت این وبلاگ نویس آمده است: "افشار را یادتان هست؟ همان اخبارگو که سال‌ها پیش همه جا پیچید دختر چهارساله اش پاک کن را بی هوا بلعیده و از دنیا رفته. جدیت، تسلط و صدای پرصلابتش همیشه گرم تر از همکارهایی مثل حیاتی بود که خوش خدمتی از سر و رویشان می بارید همیشه. از آن روزهای مرگ فرزند به بعد موهایش با سرعت باد رو به سفید شدن گذاشت."
نویسنده وبلاگ سایه روشن در ادامه مطلبش اضافه کرده است: "خواهرک او را در مغازه ای دیده. گفت می خواستم کنایه ای بزنم توی مایه های "ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما". چپ چپی نگاهش کردم. فروشنده گفت آقای افشار خیلی وقته نمی بینمت اخبار بگی. افشار پاسخ داده من بعد از انتخابات دیگر با آن تلویزیون کاری ندارم. حتما همه تان حال خواهرک را خوب می فهمید که چقدر شرمنده شده. رو به افشار گفته درود بر شما. "
این وبلاگ نویس اضافه می کند: "درود بر او که نه بیانیه ای داد و نه نامه ای. بی سر و صدا از دروغگویی که نه ،از گفتن دروغ های بزرگان کناره گیری کرد .درود بر او که عواقب این کار را به جان خرید بدون هیچ پاداشی.
چه چیز برای یک اخبارگو ارزشمندتر از محبوبیت در میان مردمش است؟ او بزرگترین فرصت محبوبیت را بی سر و صدا سپری کرد. درود بر او که فقط برای دلش، فقط برای سرزمینش تحریمی بزرگ انجام داد.تحریمی که هنوز که هنوز است رهبران سیاسی جنبش سبز جرات طرح آن را ندارند؛ اعتصاب.
به هر حال خوشحالم که در این مدت 5 ماهه فقط به حیاتی دورو و نان به نرخ روز خور فحش دادم. احتمالا از این دست آدم های بی سر و صدا در جنبش سبزمان کم نیستند
."

نگرانی در آلمان در مورد خطر اسلام‌گرایان افراطی

رادیو آلمان: به گفته‌ی منابع امنیتی آلمان، در حال حاضر حدود ۹۰ اسلام‌گرای افرطی آموزش‌دیده در این کشور به سر می‌برند. دامنه‌ی فعالیت این افراد برای جذب نیروی جدید، از مساجد به مراکز ورزشی گسترش یافته است.
پایگاه خبری هفته‌نامه‌ی آلمانی فوکوس می‌نویسد، ۳۰ تن از اسلام‌گرایان حاضر درآلمان در درگیری با نیروهای آمریکایی و ارتش پاکستان شرکت کرده و تجربه اندوخته‌اند.
به گزارش فوکوس آنلاین، به نقل از منابع امنیتی آلمان، در ۱۰ سال گذشته ۱۸۵ اسلام‌گرا از آلمان خارج شده و در اردوگاه‌های مسلمانان افراطی‌، واقع در آسیای مرکزی، آموزش دیده‌اند.
سازمان امنیت آلمان همچنین به فوکوس گفته است که به تازگی تعدادی از این اسلام‌گرایان «سرخورده» به کشور بازگشته‌اند.
تاکتیک‌های نوین اسلام‌گرایان برای جذب نیروی جدید
در محافل اسلام‌گرایان جنگ‌آزموده، از اسلام‌گرایان آلمانی به عنوان افراد «ضعیفی» یاد می‌شود که حتی قادر به «۲۰ حرکت ورزشی شنا هم نیستند».
فوکوس همچنین می‌نویسد، مسلمانان افراطی آلمان دامنه‌ی فعالیت‌های تبلیغاتی خود را وسیع‌تر کرده و اینک نه تنها در مساجد بلکه در دانشگاه‌ها، زندان‌ها و مراکز ورزشی نیز به دنبال جذب نیروی جدید هستند.
پایگاه خبری هفته‌نامه‌ی اشپیگل نیز در گزارش منتشره ‌در روز شنبه، ۲۸ دسامبر، به همین موضوع اشاره کرده و از جمله می‌نویسد، اسلام‌گرایان افراطی که در زندان‌های آلمان به سر می‌برند، سعی می‌کنند با تبلیغ میان زندانیان آنها را به این راه جذب کنند.

مقابله جویی آشكار رژیم تهران با جامعه جهانی

به گزارش خبرگزاری فرانسه از تهران، جمهوری اسلامی امروز در یک مقابله جويی آشکار با جامعه جهانی اعلام کرد که بزودی برای ساخت چند تاسیسات جدید غنی سازی اورانیوم اقدام خواهد کرد. رژیم تهران همچنین از بررسی تولید اورانیوم غنی شده با غلظت 20 درصد خبر داده است.
رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی این تصمیمات را پاسخی محکم به آنچه که حرکت ناپسند کشورهای 1+5 نامید، توصيف کرد.
کشورهای 1+5 روز جمعه با انتشار قطعنامه ای شدیداللحن از رژیم تهران خواستند فعالیت دومین تاسیسات غنی سازی اورانیوم خود در نزدیکی شهر قم را فورا متوقف سازد.
اما احمد نژاد عصر یکشنبه در جلسه هیئت وزیران گفت بايد به جايگاهی برسيم كه بتوانيم 250 تا 300 تن سوخت هسته ای توليد كنيم و براي اين كار از سانتريفيوژهاي جديد و با سرعت بالاتر بهره بگيريم.
پیش تر 226 نماینده مجلس شورای اسلامی با امضاء نامه ای از دولت احمدی نژاد خواسته بودند هر چه سریع تر برنامه و طرح کاهش سطح همکاری خود با آژانس بین المللی انرژی اتمی را به مجلس ارائه کند.
یک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن روز یکشنبه به خبرگزاری فراسه گفت، رژیم تهران با این اقدامات خود یکبار دیگر تعهدات بین المللی اش مبنی بر توقف فعالیت غنی سازی اورانیوم را نقض خواهد کرد.
تلويزيون سى ان ان در گزارشی گفت، باراک اوباما رئيس جمهور آمريكا اعلام کرده که رژيم تهران تا پايان امسال فرصت دارد تا در باره همکاری با جامعه بین المللی تصميم بگيرد.
این منبع خبری افزود، ایالات متحده به رژیم تهران هشدار داده که در صورت عدم همکاری به سمت مسیر تحريمهايی که هيلارى كلينتون وزير امور خارجه آن را فلج کننده توصيف كرده است، خواهد رفت.

بی.بی.سی: حمله به تاسیسات اتمی رژیم منتفی نیست

خبرآنلاین: حمله نظامی به تاسیسات اتمی رژیم ایران کمی دور از ذهن به نظر می رسد، اما نمی توان برای همیشه آن را منتفی دانست. سایت بی بی سی بخش انگلیسی در گزارشی نوشت، تازه ترین موضع گیری انتقاد آمیز آژانس بین المللی انرژی اتمی نسبت به رژیم ایران نشانه دیگری از در راه بودن تحریم های جدید است. قطعنامه آژانس که در آن به ساخت یک تاسیاست غنی سازی مخفی دیگر رژیم ایران اعتراض و انتقاد شده است این بار مورد حمایت روسیه و چین واقع شد.
این محکومیت به این معنی نیست که آنها با دور جدید از اقدامات بین المللی علیه رژیم ایران نیز همراه خواهند شد . اما دست کم به این معنی خواهد بود که رژیم ایران دیگر نمی تواند روی حمایت دیپلماتیک این دو کشور حساب باز کند.
همچنین احتمالا نشان دهنده این است که روسیه دیگر به تقاضای رژیم ایران برای خرید سیستم ضد موشکی اس. 300 پاسخ مثبت نخواهد داد که این موضوع به خودی خود یک تحریم محسوب می شود.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده است که تا پایان سال میلادی کنونی درباره موضع رژیم ایران اعلام نظر و تصمیم گیری خواهد کرد.
اگر او در پی تحریم های بیشتر باشد قطعا برای همراه ساختن روسیه و چین در این زمینه تلاش خواهد کرد. اما اگر نتواند آن وقت چاره ای نخواهد داشت تا بر روی متحدان دیگرش در این زمینه یعنی انگلیس، آلمان و فرانسه حساب کند مضاف بر اینکه امیدوار است بتواند همه اروپا و سایر بازیگران را در این راه با خود همراه سازد.
حقه غربی
تنها دو چیز می تواند چنین تحرکاتی را متوقف کند. اولی ، همراه شدن رژیم ایران با درخواست های امنیتی مبنی بر متوقف کردن غنی سازی اورانیوم است. چنین چیزی البته با توجه به سخنان محمود احمدی نژاد، رخ نخواهد داد. او تا کنون در این باره پافشاری زیادی از خود نشان داده و از این رو جدی فرض کردن سخنانش غیر واقعی نیست.
دومی اما ، توافق بر سر این طرح است که اورانیوم غنی شده با خلوص پایین رژیم ایران گرفته شود و برای تبدیل به سوخت هسته ای مورد نیاز برای رآکتور کوچک تحقیقاتی تهران که به منظور تولید ایزوتوپ های لازم برای درمان سرطان از آن استفاده می شود، به فرانسه یا روسیه ارسال شود.
برخی از رهبران رژیم ایران اما چنین طرحی را صرفا یک حقه و راهی برای خارج کردن این میزان اورانیوم از چنگ آنها می دانند و به آن اطمینان ندارند.
این بار هدف، نفت
شورای امنیت سازمان ملل تا کنون سه مرحله تحریم را علیه رژیم ایران تصویب کرده است که تجارت هر آنچه مربوط به مسائل هسته ای است را شامل می شود مضاف بر اینکه محدودیت هایی نیز در خصوص سفر و فعالیت های مالی سازمان ها و اشخاص حقیقی ایرانی نیز در این زمینه وضع شده است.
اگر قرار به تحریم های جدیدی باشد، این بار هدف ، خصوصا با توجه به وابستگی رژیم ایران به واردات بنزین ومحصولات پالایشی ،تجارت نفت ایران خواهد بود و موضوع اصلی تحریم ها، بیمه تکمیلی است.
بیمه تکمیلی راهی است که توسط آن بیمه گران می توانند خود را در برابر هرگونه ضرر وزیانی محافظت کنند و این ایده سبب می شود تا شرکت ها از ارائه چنین خدماتی به محصولات تجاری ایران خودداری کنند و یا نسبت به آن بی میل و رغبت شوند.
با توجه به اطلاعات ارائه شده در ویکی، فار و گاهلر، یک شرکت حقوقی بین المللی، محتوای این تحریم این است: " تحریم های دولت باراک اوباما می تواند تقریبا همه واردات و صادرات ایرانی را در بر بگیرد. بندهای مختلف این تحریم می تواند کالاها، خدمات، فن آوری، اطلاعات و یا هر گونه فعالیت های دیگری را که به واردات یا تولید بنزین پالایش شده در ایران ، مانند تاسیس ، نوسازی و تعمیر پالایشگاه ،کمک می کند در بر بگیرد" با همه این احوال برخی از دولت ها تا همین حالا نیز از شرایط موجود راضی هستند چه اینکه آنها به خوبی می دانند که شواهد درستی مبنی بر تلاش رژیم ایران برای ساختن بمب اتمی در دست نیست و اظهارات ایرانی ها نیز موید این است که آنها کاری نخواهند کرد که چنین شواهدی به دست بیاید.
اما این ها اسرائیل را راضی نمی کند. با این همه باید زمان بگذرد تا دریافت که آیا تحریم های جدید نیز کارساز خواهند بود یا نه . بنابراین، دست کم در کوتاه مدت ، حمله نظامی به تاسیسات اتمی رژیم ایران کمی دور از ذهن به نظر می رسد، اما نمی توان برای همیشه آن را منتفی دانست

عباس جلیلیان با حکم 15 ماه حبس راهی زندان کرمانشاه شد


خبرگزاری دیده‌بان حقوق بشر کردستان: عباس جلیلیان، نویسنده و پژوهشگر کُرد اوایل هفته جاری برای گذراندن حکم 15 ماه حبس خود راهی زندان دیزل آباد کرمانشاه شد.

حکم 15 حبس تعزیری برای عباس جلیلیان در فروردین ماه امسال از سوی دادگاه انقلاب کرمانشاه صادر شد. این حکم هفته‌ی گذشته در دادگاه تجدید نظر استان نیز مورد تایید قرار گرفت.

اتهام این نویسنده و پژوهشگر کُرد "شناسايی و جذب جاسوس و معرفی آن به كشور بيگانه" عنوان شده است. اما عباس جليليان در تمامی مراحل بازجويی و طی جلسات دادگاه اتهام نسبت داده شده به خود را قوياً رد كرده و خواهان ارائه‌ی اسناد و مداركی در اثبات اين اتهام ساختگی شده بود.

دادگاه بدوی این فعال ادبی و فرهنگی بدون حضور وکیل برگزار شد. رأی دادگاه تجدیدنظر نیز مبنی بر تایید حکم بدوی در همان آغاز جلسه‌ی دادگاه به عباس جلیلیان و وکیل وی اعلام گشت.

عباس جليليان متخلص به "ئاكو" از چهره‌های ادبی سرشناس كُرد و مؤلف آثاری چون فرهنگ باشوور، رمان رنگامه، مجموعه‌ی زرينه و سيمينه است. وی دی ماه سال گذشته در شهر اسلام آباد استان كرمانشاه توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و پس از دو ماه به قيد وثيقه‌ی 100 ميليون تومانی آزاد شد.



پنج‌شنبه 5 آذر 1388
کاوه کرمانشاهی
kavehkermanshahi.blogspot.com

آیت الله خمینی کیست؟ WHO IS (WAS) KHOMEINI?

FARSI TRANSLATION OF HOME PAGE ARTICLE IN ENGLISH (CLICK ON TITLE TO GO TO ENGLISH VERSION)

نوشته آلن پیترز

ترجمه پریا پرواز
آیت الله خمینی کیست؟

در بیستم فوریه که انتخابات 2004 صورت پذیرفت حمله شدید بر اعتبار و حقانیت آخوندها رو به افزایش بود. با وجود اینکه نام کاندیداهای اصلاح طلبان را از اوراق رأی گیری حذف کردند؛ باز هم نتوانستند تعداد قابل ملاحظه ای رأی جذب کنند. وسعت تقلب در آراء مشهود ساخت که چگونه آخوندها ناگزیرند برای باقی ماندن در قدرت به تقلب روی آورند و مشخص ساختند که نقطه اتکائی برای باقی ماندن در قدرت ندارند.

اکنون نشانه هائی در دست است که جدا کردن این گره مردان وابسته به مذهب از قدرت , حتی بیش از این؛ مورد حمله قرار خواهد گرفت؛ مخصوصأ شواهد حاکی بر اینست که ادعای آنان در برتری مذهبی هم مورد شک است.

رهبر اسبق شوروی ژوزف استالین گفته بود: مهم نیست چه کسی رأی میدهد بلکه مهم است چه کسی آراء را میشمارد. انعکاس این گفته را میتوان در انتخابات سراسری ایران در بیستم فوریه 2004 دید. گروهی مأمورین ورزیده که فقط به رهبر دیکتاتور رژیم علی حسینی خامنه ای پاسخگو بودند آراء را شمردند و نتیجه را اعلام کردند. بگونه ای که هیچکس نه در داخل ایران و نه خارج نتیجه اعلام شده را باور نکرد و صحیح ندانست.

صحت آراء در انتخابات بیستم فوریه دو هزار و چهار مخصوصأ وقتی بیشتری مورد سوء ظن قرار گرفت که دیندند جعبه هائی که با آراء دروغین نیمه پر هستند در روز انتخابات به محل رأی گیری آورده شدند و جمعیت مصنوعی که جلوی صندوقها صف کشیده بودند بدین دلیل بود تعداد صندوقهای رأی را در حوزه ها مخصوصأ کم کرده بودند تا صف طویل بوجود آید و ظاهرأ به نظر برسد که تعداد زیادی در حال رأی دادن هستند.

این حقه بازی وقتی به اوج خود رسید که گروه 300 نفره خبرنگاران خارجی؛ به هر یک از حوزه ها انتخاباتی وارد میشدند, یک حمعیت کرایه شده از زنان چادر سیاه که به آنان مأموریت در این باره داده شده بود نیز به آنجا آورده میشدند تا فورأ به رأی دادن بپردازند.

یک منبع اطلاعاتی از تهران گزارش داد که 54 جعبه پر شده از آراء گرفته شدهاز مردم گم شده. بدوأ وزارت کشور اعلام کرد ارقام صحیح نشان میدهد کلأ یازده در صد از مردم در رأی گیری شدکت کرده اند بلافاصله این وظیفه از وزارت کشور سلب شد و بعدأ آنچه دولت اعلام کرد بدینگونه بود که پایتخت بیش از %30 و در سطح مملکت بیش از 50% در رأی گیری شرکت کرده بودند. از این آراء تعداد بسیار فراوانی ورقه های رأی سفید بود که کارمندان دولت و دانشجویان و غیره به صندوقهای رأی ریخته بودند زیرا به آنان ابلاغ شده بود در صورت نداشتن مهر در شناسنامه هایشان دچار اشکالات مختلفی خواهند شد.

اصلاح طلبان و گروههای مخالف و مجاهدین خلق و چپها بر اساس محاسباتی که کردند؛ اعلام نمودند تنها 10 الی 15 در صد مردم رأی داده اند و افراطیون بیش از همین تعداد طرفدار ندارند. چیزی که بیش از کش و واکش بین افراطیون و اصلاح طلبان دیدنی است آشفتگی است که از اعماق اوضاع سیاسی ایران سر بر میدارد. این آشفتگی تهدیدی است بر بی ثباتی موقعیت رژیم ؛ قبل از نا آرامی دانشجویان, و هدف گیری آن بر حقانیت اصل کودتای اسلامی است.

اصلاح طلبان که چیزی برای از دست دادن برایشان باقی نمانده بود و از در صلاحیت برای انتخاب مجدد بشدت غضبناک بودند؛ نتیجتأ میدیدند تنها جائی که ملت میتوانند رأی بدهند نیز توسط افراطیون اشفال شده است لذا در مقام مقابله بر آمده و حمله ای را آغاز کردند و هر گونهادعای مشروعیت رژیم وحکومت آخوندی را نفی کردند و هرنوع قدرتی را بر آنان نامشروع دانستند چه برسد بر حکومت. البته منابع سیاسی بر آورد کرده بودندکه هر نوع فشار در این راستا میتواند به سقوط رژیم آخوندی منتهی شود.

اختیارات و لیاقت زمامداری رهبر رژیم علی حسینی خامنه ای بطور علنی و واضح و مستقیمأ در توسط نامه سرگشاده و بی سابقه زیر سؤال قرار گرفت. این نامه که توسط نمایندگان مجلس نوشته شده بود , در خارج از ایران هم بصورتی گسترده پخش شد. دو نشریه یاس نو و شرق که این نامه را در داخل منتشر کردند بلافاصله بسته شدند. این مقابله بی سابقه بر علیه رهبریت آخوندی ایران علامتی بود بر کوششی برای اینکه اصل رژیم آخوی را بزانو آورد بجای اینکه جزئیات مربوط به انتخابات را ترمیم کند یا استفاده غیر قانونی از قدرت را در ساخت این رژیم نشانه بگیرد.

ملایان که دیگز مانند زمان آیت الله روح الله خمین در هنگام سقوط سلطنت در 1979 یکپارچه نبودند و مذهب و عقایدی یکنواخت نداشتند. خمینی توانسته بودبا سرسختی و یکدندگی عقاید خود رابر همه مسلط سازد و لیاقت خود را در نگهداری سیستم ثابت کند. ولی حالا شکافهای مخفی شده قبلی بینبازیگران اصلی فاصله های بیشتری مییافت. وقتی پرده دمکراسی و انتخابات آزاد توسط محافظه کاران پاره شد آنچه عریان گردید بیش از آن بود که رژیم قثد داشت نشان دهد.

قابل ملاحظه است که رئیس جمهور قبلی ایران و رئیس شورای مصلحت نظام وتاجر بین المللی اکبر هاشمی رفسنجانی هم بوضوح در مذاکرات با آمریکا مخالفت سیاسی خود را با علی خامنه ای ابراز داشت و ابراز تأسف کرد از اینکه خامنه ای هم به همان اعتیاد ضد آمریکائی خمینی چسبیده, بجای اینکه واقعیت بین باشد و برای ایران قابلیت و امکان پیش رفت فراهم کند

عالمان مذهبی هیچگونه پایه و اساسی برای لقب آیت اللهی که خامنه ای بخود نسبت داده نمی یابند ورفسنجانی هم این نسبت را به غلط داراست و حتی به خمینی هم این لقب به دروغ داده شد که از اعدام رهائی یابد

با حذف همه شروط اصلاح طلبان اکنون به قلب انقلاب حمله ور شده و مسئله ناپدید شدن آیت الله العظمی موسی صدر را در25 سال قبل, هنگام بازدید از لیبی زیر سؤال بردند و بر حل آن پای فشاری نمودند

رهبر شیعیان لبنان آیت الله العظمی موسی صدر که اصلیت ایرانی داشت و متولد ایران بود, بیش از هر کسی در میان شعییان جهان از احترام برخوردار بود. او حاضر نشد خمینی را بعنوان آیت الله بپذیرد و با نفوذی که موسی صدر داشت سدی بود شکشت ناپذیر در برابر نقشه های سیاسی خمینی و همه کسانی که برای سرنگونی شاه میکوشیدند زیرا به کسی مانند خمینی احتیاج داشتند تا نوک تیز حمله آنان باشد

ناپدید شدن اسرار آمیز موسی صدر, در حالیکه جنازه او هرگز یافته نشد راه را برای خمینی گشود.تا بر ایران غلبه کند که آنرا باید غلبه یک شهروند خارجی بر یک مملکتی دانست که نه در آن بدنیا آمده و نه حتی یک قطره خون ایرانی در رگهای بدنش جریان دارد چه از طرف پدر و چه از طرف مادر. وقتی یکی از طرفداران خمینی در کالیفرنیا از او با احترام یاد کرد و او را به نظر خود چون هیتلر مرد بزرگی دانست بقیه ایرانیان که دوستدار خمینی نیستند او را مانند چنگیز خان مغول غاصب حکومت دانستند

اصلاح طلبان مانند کسانی بودند که در یک رزمگاه, دشمنی قوی تر را نمیتوانستند بزانو در آورند.لذا به هر گونه هتک حرمت آخوندها که دوستان سابق آنها بودند پرداختند و همچنین به بنیانگذار جمهوری اسلامی که اکنون این سرکردگان مشروعیت خود را از او میگرفتند یعنی خمینی و بنیانی که او ساخته بود را هدف قرار دادند. بهر حال امروز دلایلی وجود دارد که نشان میدهد خمینی هرگز ایرانی نبوده و حقی ندارد که سیاست خود را بر ایرانیان تحمیل کند

همچنین ارتقاء اوبه مقام آیت اللهی چیزی جز حفظ ظاهر به اقتضای زمان برای جلوگیری ازاعدام او در سال ا964 به جرم خیانت به وطن نبوده است. در سال ا979 که خمینی به ایران بازگشت سعی فراوانی مبذول شد که هرگونه آثار بر اصلیت غیر ایرانی خمینی و کذب بودن لقب آیت اللهی اوکاملأ از بین برود . یکی از اولین اقدامات خمینی بعد از سرنگونی شاه این بود که چند ساعت پس از ورودش به ایران دو مرد را که شاهدی زنده بر غیر ایرانی بودن و آیت الله نبودن او بودند از بین ببرد.

یکی از این دوتیمسار حسن پاکروان رئیس ساواک بود یعنی سازمان شاهنشاهی امنیت و اطلاعات کشور و بعد هم باعجله هر چه تمامتر دست به قتل آیت الله العظمی شریعتمداری زد یعنی کسی که به اتفاق آیت الله گلپایگانی در 1964 فتوای کذب برآیت اللهی خمینی داد تا از اعدام او که بعلت خیانت به وطن بر آن محکوم شده بود جلوگیری کنند. اعدام یک آیت الله بر طبق قانون ممنوع است. در آن موقع با فعالیت شدید سفیر انگلیس و تیمسار پاکروان سعی فراوان شد که دلیلی پیدا کنند تا بعلت آن خمینی را که محکوم به خیانت به وطن شده بود دولت نتواند اعدام کند. مشهور است که در آن موقع پاکراوان بسختی کوشید تا از اعدام خمینی جلوگیری کند.

شریعتمداری که ازتوطئه یک سوء قصد بر ضد جانش رهائی یافت در خانه خود محبوس و ممنوع الملاقات شد و حق هر نوع سخنرانی و تدریس و دیدار با مقلدین و طرفداران را از او سلب نمودند فقط چند نفر از نزدیگانش حق ملاقات با او را داشتند. هر گونه ادعائی بر ضد خمینی وی را مورد اتهام و خطر جدی قرار میداد.

گزارشات جدید از تهران نشان میدهد که فتوای مرگ سلمان رشدی توسط خمینی , که در سالهای اخیر ملغی شده بود, و بعلت نوشتن کتاب ضد اسلام بوده اکنون مجدأ برقرار گردید تا موجب عبرت روزنامه نگاران و نویسندگان که آخوندها قادر نبودند مستقیمأ آنها را کنترل کنند قرار گیرد. آخوندها بدین وسیله میخواهند به نویسندگان بگویند که به کوچکترین اقدام برای تزلزل موقعیت و قدرت آنها و غیر قانونی جلوه دادن حکومت مطلقه شان توسط بنیاد گرایان نادان پاسخ مرگبار توسط بنیاد گرایان نادان داده خواهد شد.

عده بسیاری مدعی هستند که مادر خمینی از شهروندان کشمیر است اما از اصلیت پدر او و نام واقعی او همه بکلی بی خبرند. سناتور سابق ایران موسوی , متعلق به زمان شاه که از خوزستان استانی در جنوب ایران بوده پدر و چهار پسر خمینی را بخوبی میشناخت.و به احتیاجات آنان رسیدگی میکرد و از قدرت خویش استفاده کرده و برای آنان شناسنامه های ایرانی به گونه ای تهیه کرده بود که لازم نباشد به خدمت سربازی بروند. سناتور موسوی بفرمان خمینی بلافاصله بعد از بازگشت او از فرانسه و کودتای 1979 به قتل رسید

تیمسار پاکروان مردی که جان خمینی را در 1964 نجات داد, همان روز که در منزل خویش دستگیر شد در پشت بام خانه بضرب گلوله از پای در آمد زیرا مدارکی بر اصلیت خمینی جمع آوری کرده بود. پرونده ساواک هنوز موجود است زیرا یک افسر جزء ساواک که بعدأ در زمان خمینی به سازمان ساواما پیوست که همان ساواک است با نام جدید در دولت اسلامی, توانست این مدارک را بدست آورد و برای روز مبادا نگهداری کند این مرد مدتها بعنوان سرپرست ماواما در آمریکا بسر برده.

چرا خمینی با چنان عطش خونخواری به ایران بازگشت. کاملأ مشهود است که او میخواست انتقامی را که قبل از سال 1979 گفته بود گرفته باشد.او قبلأ گفته بود به خونخواهی پسرش هر چه بتواند ایرانی میکشد.زیرا باندازه موهای سر پسرش در ایران مقصر وجود دارد. پسر او در یک سانحه اتومبیل کشته شد اما خمینی در ذهن خود مسئولین امور را مجرم میشناخت.

چون نتوانسته بودند پدر خمینی را شناسائی کنند لاجرم به اجداد مادری او رجوع کردند و گفته شد که اجداد پدری او هم مانند مادرش کشمیری بوده ولی در اصل چنین موجودی وجود نداشت, بلکه شخصی خیالی را بعنوان این پدر هندی تصور کرده بودند.

پدر واقعی خمینی ویلیام ریچارد ویلیامسون درسال 1872 در بریستول انگلیس از یک پدر و مادرو سلسله انگلیسی زاده شد. این اخبار بطور دست اول از یک کارمند کمپانی نفتی انگلو ایرانین ( بریتیش پترولیوم ) بدست آمده است.او کسی است که خود همکاری با شخص کلیدی این ماجرا داشته است و مخصوصأ اظهارات او بیشتر با عدم تکذیب از طرف سرهنگ آرچی چزم همراه شد . این سرهنگ یک مامور سیاسی انگلیس و کارمند بریتیش پترولیوم بود که پدر خمینی کارمند او بوده و همچنین او ادیتور تایمز مالی بود .وی در مصاحبه ای با یک روزنامه نگارکه در ایرلند انجام شد مطالبی گفت.

چزم که در آن موقع 78 سال داشت گفت , من حاجی را بخوبی میشناسم ( این نامی بود که ویلیامسون در آن موقع با آن مشهور بود) او آنوقت برای من در بریتیش پترولیوم کار میکرد. مسلم است که او در آن منطقه حال و هوای محلی بخود گرفته بود اما اینکه او پدر خمینی است یا نه من نمیدانم. درحالیکه اگر سرهنگ چزم این مطلب را خود باور نداشت میتوانست پاسخ تمسخر آمیز بدهد بجای اینکه جواب سیاستمدارانه بدهد آنهم از کسی که حاجی را خوب میشناسد (بالانتیجه حقیقت را بدرستی میداند)

چزم بوضوع نمی خواست مباحثی را که موجب اختلافات سیاسی میشد عنوان کند ویا امکانی برای رسوائی خمینی درحالیکه او تازه زمام امور ایران را بدست گرفته بود بوجود آورد. او همچنین بعنوان یک مامور سیاسی سابق نمیخواست بریتانیا را در یک برخورد جدید با خاور میانه بکشاند.اما در عین حال آمادگی نداشت که دروغ جدیدی بجای توضیحی که داده بود تحویل دهد

شرح ماجرا

پسری جوان , مو مشکی , زیبا و مغرور از اهالی بریستول بنام ریچارد ویلیامسون در سن 13 سالگی از خانه گریخت و به جاشویان یک کشتی که در خط استرالیا کار میکرد پیوست گرچه قبل از اینکه کشتی به آنجا برسد از آن فرار کرد و تا سن 20 سالگی که او در شهر آدن, جنوب بخش عربی پنسولا و بخش جنوبی یمن به نیروی پلیس منطقه پیوست از او خبری در دست نیست.

زیبائی او بزودی چشم سلطان فاضل ابن علی, حاکم لاهیح , را گرفت و او را تشویق کرد که همکاری با پلیس را رها کند و با وی زندگی کند.بعد ها ریچارد او را برای زندگی با شیخ دیگری رها کرد. این شخص یوسف ابراهیم نام داشت و یکی از خویشاوندان الشاه که امروزه حکمران کویت است بوده.


در باره پرشین گالف و عربین پنسولا در آن زمان باید به چند نکته توجه داشت.کشورهائی در آن منطقه مانند لبنان؛ عراق؛ اردن؛ سوریه؛ عربستان سعودی و غیره در آن زمان اصلأ به عنوان یک حکومت وجود نداشتند. بلکه این کشورها حدود 70 سال پیش توسط بریتانیا و فرانسه وقتی منطقه را تقسیم بندی میکردند بوجود آمد. ایران یا بگونه ای که در آن موقع نامیده میشد, پرشیا, در فاصله زمانی اندکی تحت کنترل قزاق های روسی در شمال و انگلیسها در جنوب در آمد. گرچه بطور تکنیکی غیروابسته و تحت سلطنت سلسله قاجار بود که غالبأ از کار کشور بی خبر بودند.

ارتش بریتانیا نیز تحت سرپرستی سرهنگ دوم سایکس ( که بعدأ بعنوان سر پرسی سایکس ) نامیده شد در شیراز مستقر بودند. اما از نظر سیاسی تحت کنترل سر آرنولد ویلسون در خرمشهر بودند که در آن موقع معمره نامیده میشد.که البته آقای الکینکتون از مسجد سلیمان ودکتر یانگ که مقیم اهواز بود با او همکاری داشتند. هر سه این افراد در خوزستان مقیم بودند که بعدها سناتور موسوی از آنجا نمایندگی مجلس را پیدا کرد. سرهنگ تی- ای- لارنس که بعدها ملقب به لارنس عربستان شد از شهر بصره در مسوپتامیا یا عراق و خرمشهر در این برهه از زمان آنان را سرپرستی میکرد.

سرزمینها نفت خیز در حالیکه اعراب و ایرانیان بسیار دور بودند از اینکه تکنولوژی مربوط به استخراج آنرا بدانند تا بتوانند آنرا توسعه دهند یا حتی داشتن متاعی چنین گرانقدر را بها نهند, توسط انگلیسها کشف و استخراج میشد التبه با همکاری کمپانی انگلو ایرانین که برای اینکار بوجود آمده بود که نفت ایران را از استان جنوبی ایران بیرون بکشد و ببرد.

در طرف دیگر خلیج فارس کشور کویت هنوز تشکیل نشده بود بریتانیا بعنوان یک بازی کننده اصلی سرزمینهای نفت خیزباید منطقه را هم از نظر سیاسی و هم از نظر متخصصین کنترل میکرد. در 1924 حاجی عبداله ویلیامسون بعنوان یک مأمور سیاسی به این کمپانی پیوست. او در سال1937 در65 سالگی تحت همین نام بازنشسته شد. قبلآ در منطقه کویت فعلی او به دین اسلام گرویده بود و نام عبدالله را بر خود انتخاب کرده بود.در آن زمان اسم فامیل هنوز مرسوم نبود بلکه مردم را بعنوان پسر پسر فلان کس میشناختند که غالبأ کسب و کار آنها را نیز جزو نشان ها می آوردند به مدت 14 سال او در میان عربهای بدوی پنسولا زندگی کرد. از1895 تا 1898 او بعنوان زائر به مکه رفته و در آنجا لقب واقعی حاجی را گرفت و ضمنأ نام اولین حامی خود فاضل را برای فامیلی خود برگزید و به آن لغت زبیری را اضافه کرد.که موجب شناسائی او بشود.لذا ریچارد ویلیام ویلیامسون تبدیل شد به حاجی عبدالله فاضل زبیری

در اثناء خدمتش در بریتیش پترولیوم در خلیج فارس حاجی عبدالله برای مرخصی مرتبأ به کشمیر میرفت.تا کمی از گرمای بیرحم خلیج فاصله بگیرد. تا کنون در این مدت حداقل 7 مرتبه با زنان عرب و هندی تحت رسوم اسلامی ازدواج کرده بود. صاحب 13 بچه که 7 نفر از آنان پسر و بقیه دختر بودند شده بود. اغلب این بچه ها خیلی زود در کوچکی مردند سیر و سیاحت مکرر و ازدواج با زنان هندی و نام حاجی عبدالله فاضل زبیری احتمالأ بعدها موجب شایعه داشتن پدر کشمیری برای خمینی شد.

مسلمأ بسیار باور نکردنی بود که شخصی چون حاجی عبداله, با موهای تیره که مسلمانی معتقد و بسیارفناتیک بود و با شور و هیجان بچه های خودش را مطابق تعالیم این دین و با فرهنگ عرب بار می آورد بتواند یک خارجی مخصوصأ انگلیسی باشد.

او اصرار ورزید که چهار پسر او که زنده مانده بودند به مدرسه دینی نجف در عراق بروند.و تحت تعالیم آیت الله یزدی (اهل یزد) و شیرازی ( اهل شیراز) قرار بگیرند دو نفر از این فرزندان بنام هندی زاده( متولد هند) و پسندیده (کسی که مورد قبول واقع شده ورضایت بخش است) بقدری خوب تحصیل کردند که خود آیت الله شدند.

سومین نفر که پسری شرور بود نتوانست در نجف پیشرفتی در تحصیل بکند لذا بشهر مذهبی ایران, قم رفت. در آنجا تحت نظر آیت الله بروجردی تعلیم گرفت . در زمان اعلیحضرت رضا شاه که داشتن نام فامیلی را اجباری اعلام کردند, او نام شهر محل اقامت خود خمین را انتخاب کرد و در نتیجه نامش شد خمینی.

چهارمین پسر که از تحصیلات مذهبی متنفر بود به کویت رفت و دو عدد پمپ بنزین باز کرد و نام خود را حاجی علی ویلیامسون گذاشت یعنی نام پدری خود گرچه مشخص نیست که او هرگز واقعأ به مکه رفته وحاجی شده باشد.اما این مسئله بخودی خود میتواند اثباتی باشد که از طریق این برادر؛ خمینی با جاجی ویلیامسون مربوط است. وگرنه چرا باید برادر خمینی لقب ویلیامسون را برای خود انتخاب کند. بچه های این پدر (آقا حاجی عبدالله ویلیامسون در بریتیش پترولیوم)توسط رضا شاه بهمراهی سه مامور دیگر بریتیش پترولیوم بجرم فعالیتهای سیاسی ضد ایرانی از ایران رانده شدند لذا به برادر دیگر خود در کویت پیوستند. در اینجا او مسئولیت تقسیم بندی نفت را برای کمپانی انگلو ایرانین بعهده گرفت.

بعلت اقامت طولانی در دنیای عرب و پذیرفتن مذهب اسلام او توانست قرار دادی را فراهم آورد که نفت کویت بصورت50%50 بین آمریکا و کمپانی انگلو ایرانین تقسیم شود وهمچنین در 1932 انحصار پژوهش بر نفت ابوظبی را برای بریتانیا بدست آورد.

عدم سواد کافی او موجب شد که انگلستان ناگزیز آرچی اچ تی چزم را برای عقد قرار داد با ابوظبی بفرستد و همچنین با نفوذ سیاسی که حاجی عبدالله داشت توانستند رقبای دیگر مانند سرگرد فرانک هولمز و شیخ حسین ومحمد یاثین را کنار زده و قرارداد انحصاری بدست آورند. بطوریکه چزم گفته است پدر خمینی را بخوبی میشناخته است. در 1979 خمینی میخواست انتقام رانده شدن پدرش را از ایران بگیرد و فلسفه خرافاتی خود یعنی ولایت فقیه را از اسلام بر ایرانی تحمیل کند که داشت در زیر فشار اقتصادی بعلت تعدی کمپانیهای خارجی خرد میشد زیرا این کمپانیهای نفتی برای ایران تعین تکلیف میکردند که چه مقدار نفت استخراج کند و چه مقدار ان نصیب ایران شود.با چه بهائی.

خمینی که خود و فامیلش سابقه مذهبی داشتند با اتکاء بر این سابقه دست به یک شورش بر ضد سلطنت در ایران از طریق مساجد زد.که موجب فرمان حکومت نظامی شد وعاقبت هم او دستگیر و به اعدام توسط آویختن از چوبه دار محکوم گردید و نتیجتأ موجب شد به او لقب کذب آیت الله داده شود تا از مرگ بگریزد.


بعد از اینکه بگونه ای رسمی از ایران به ترکیه تبعید شد سر از عراق بدر آورد.جائی که او تذکره ای درباره فلسفه رفتاراجتماعی اسلامی نوشت که از نظرگاه مقیاسهای مذهبی آنقدر دچار آشفتگی و نامفهومی بود که بعدأ در زمان حکومتش در 1979 هرجا توانستند آنها را خریداری کرده و معدوم نمودند.مضحک ترین آنها بزبان عربی بود و بعد هم نسخه ای تمیز تر از آنرا بزبان فارسی تهیه کردند.

بعضی زبان شناسان که بعدأ سخنرانی های او را در سالهای1979 و 1980 مورد مطالعه قرار دادند معتقدند که لغات فارسی مورد استفاده او بیش از 200 لغت نبوده و لذا نه تنها خون ایرانی در او نبود بلکه زبان ایرانی را هم بلد نبوده است. تعداد ایرانیهائی که در زمان او و اخلافش در 25 سال گذشته بعلت حکومتی که او برقرار کرده است مرده اند به صدها هزار نفر میرسد.و اگر مرگ آنها که بعلت جنگ هشت ساله عراق و ایران مرده اند نیز بر آن اضافه شودسر به بالاتر ازیک میلیون میزند. این انگلیسی ایرانی با فلسفه مذهب عربی سنی خود ابدأ محبتی به ایران و ایرانی نداشته است. در هواپیمای ایران ایر که خمینی را در ابتدای 1797 از پاریس به تهران برمیگردانید در حالیکه دوربینهای خبری از او فیلم برداری میکردند یک خبر نگار پرسید چه احساسی از بازگشت به ایران دارید ؟ و او پاسخ داد هیچ! . این سؤال تکرار شد اما جواب هم تکرار شد – هیچ!
آلن پیترز نام مستعار شخصیتی است که این مقاله را نوشته او سالها در مسائل امنیتی و سیاسی ایران بوده واین گزارش توسط ایشان کپی رایت 2004 را داراست.

نامگذاری بیمارستانی در یمن به نام ندا

خبرآنلاین: دولت یمن نام بیمارستانی در صنعا را به «ندا آقا سلطان» تغییر داد.

صدای آمریکا به نقل از شبکه خبری الجزیره گفت این شبکه خبری بیمارستانی را در صنعا نمایش داده که به نام آقا سلطان نامگذاری شده است.

تظاهرات علیه جمهوری اسلامی در یمن


خبرآنلاین: چند صد تن در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در صنعا، پایتخت یمن، دست به تظاهرات زدند. دولت یمن، جمهوری اسلامی را به حمایت از شورشیان شیعه زیدی در شمال یمن متهم کرده است.
به گزارش رسانه های غربی، تظاهرکنندگان یمنی شعارهایی علیه جمهوری اسلامی می دادند و این رژیم را به مداخله در امور داخلی یمن متهم می کردند.
همزمان مسئول امور خاورميانه در وزارت خارجه انگلستان در جلسه ای با حضور سفیر یمن، رژيم تهران را تهديدى براى خاورميانه و جهان دانست.
به گزارش تلوزیون العربیه، ايوان لويس گفت، اين تهديد نه تنها به خاطر فعالیتهای اتمی، بلكه به خاطر حمايت اين رژيم از تروريسم و شبه نظاميان در منطقه است.
این مقام وزارت خارجه انگلستان افزود، بسيار روشن است كه رژيم تهران آشوب و تروريسم را از جمله در یمن تشويق و تغذيه مى كند و اين قابل قبول نيست.
بیمارستان و درمانگاه ایران در یمن تعطیل شد
رادیو فرانسه: همزمان با سازماندهی تظاهراتی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در صنعا، پایتخت یمن، برای اعتراض به مداخلۀ ایران در مورد داخلی یمن، مقامات این کشور در روز چهارشنبه از تصمیم خود مبنی بر تعطیل کردن بیمارستان و درمانگاه ایران در صنعا خبردادند.
در یک بیانیۀ رسمی که در روز چهارشنبه در صنعا در اختیار رسانه ها قرار گرفت گفته شده است که وزارت کشور یمن تصمیم گرفته است بیمارستان و درمانگاه ایران در صنعا را به خاطر فقدان شفافیت در حسابداری این دو مؤسسه و نیز کمک مالی جمهوری اسلامی ایران به آن دو تعطیل کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه بیمارستان و درمانگاه ایرانی در پایتخت یمن زیر نظر هلال احمر جمهوری اسلامی ایران اداره می شود.
مقامات یمن در واقع از روز سیزدهم اکتبر با جلوگیری از دسترسی بیماران به بیمارستان ایرانی صنعا، این بیمارستان را به صورت دو فاکتو تعطیل کرده اند. مقامات یمن تصور می کنند که این بیمارستان در حقیقت در خدمت سرویس های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران بوده و از طریق آن کمک های مالی تهران به شورشیان شیعۀ زیدی یمن منتقل می شده است.
بیمارستان ایرانی صنعا، در یک بنای پنج طبقه قرار دارد و از یکصد و بیست نفر پرسنل آن تنها هشت نفر ایرانی هستند و از چهار سال پیش در این شهر فعال بوده است.
همانطور که در ابتدای این گزارش آمده است قرار است در پیش از ظهر روز چهارشنبه تظاهراتی نیز در مقابل سفارت ایران در صنعا برگزار شود. در ماه های اخیر مقامات بلندپایۀ یمن بارها جناح هائی درجمهوری اسلامی ایران را به حمایت از شورشیان شیعۀ یمن متهم کرده اند. اتهامی که قویاً از سوی تهران تکذیب شده است.
سفارت یمن در تهران نیز متقابلا هدف یورشی از سوی عده ای از دانشجویان بسیجی بوده و به نوشتۀ روزنامۀ "وطن امروز" چاپ تهران این دانشجویان چندین کوکتل مولوتف را به سوی سفارت پرتاب کرده اند.
دانشجویان بسیجی در عین حال با صدور قطعنامه ای خواستار قطع رابطۀ تهران با دولت های یمن و عربستان سعودی شدند. عربستان نیز در مناطق مرزی خود علیه شورشیان شیعۀ یمن وارد جنگ شده است.

امام سیزدهم و تحریف دین


در گشت و گذار اینترنتی به سایتی بر خوردم که خبر عجیبی داشت:
"زیارت امام سیزدهم، زیارت حضرت امام خمینی در مفاتیح های امام زاده صالح" صحت و سقم خبر با توجه به عکسهای ضمیمه کمتر می تواند قابل پرسش باشد، ضمن اینکه این تحریف های آشکار در دین توسط حکومت بسیار رایج و معمول است.(خصوصا در دوران ریاست احمدی نژاد)
خودتان ببینید:
نیازی به توضیح نیست که این گونه بدعت گذاری ها و تحریف ها در یک حکومت دینی تنها به جهت نابود کردن اصل شریعت و دین انجام می شود و تنها دینی پر از تحریف و دروغ و بدعت را می توان یا به دلخواه - جهت منافع فردی و گروهی- استفاده کرد (مانند صهیونیسم) و یا از اساس آن را از بین برد.

آیا احمدی نژاد یهودی است؟


برای اولین بار و بطور گسترده دکتر مهدی خزعلی به پیشینه محمود احمدی نژاد اشاره کرد و یهودی زاده بودن او را مطرح کرد. که البته با تحقیقات جزئی خصوصا در مورد شناسنامه احمدی نژاد و توضیحات آن بسادگی این مطلب قابل بررسی است.
اما شنبه (دیروز) روزنامه دیلی تلگراف انگلیسی به این موضوع اشاره کرده و ضمن چاپ تصویر توضیحات شناسنامه وی بیان می کند که فامیل قدیم احمدی نژاد سبورجیان است که به معنای بافنده سبور است که از مشاغل و نامهای یهودیان ساکن ایران است و در زمان شناسنامه دار کردن ایرانیان نگاشته شده است. همچنین نام سبورجیان را از نام های معروف یهودیان ساکن ایران ذکر می کند.
محل تولد وی نیز آرادان از توابع گرمسار و نام مادر او "فاطمه بگم" و فاقد هرگونه پیشوند سید یا سیده است(برخلاف ادعای وی در روز جشن انتخابات و بعد از آن که خود را از نسب مادری سید اعلام کرد)
ظاهرا تغییر دین و تغییر نام احمدی نژاد در سن چهار سالگی وی رخ داده است و وی تا آن زمان مشخصا یهودی زاده بوده است.
اگر بخواهیم به معنای سبورجی نگاه کنیم، در لغتنامه دهخدا در ذیل کلمه سبور آمده است:
"واژه ای عبری است(סבור) به معنی تصور کننده، معتقد. سبورا(סבורא) به معنی فکر کننده و استدلال کننده و جمع آن سبورایم(סבוראימ) لقب مروجین تلمود است."
درکل نکته مهم، این تغییر دین و نام نیست بلکه مواضع بشدت افراطی احمدی نژاد علیه یهودیان و اسرائیل است.
مسئله هولوکاست و انکار آن که باعث گستردگی جهانی این مسئله تاریخی شده و همگان را در دنیا نسبت به تنها دلیل فلسفی لزوم وجود سرزمین یهودی، یکپارچه کرده است.
در اصل می توان گفت که احمدی نژاد جهت از بین بردن هرگونه شک و شبهه در مورد دلیل و منشا وجود اسرائیل نقش رهبر مخالفان وجود اسرائیل را ایفا می کند که احتمالا روزی کاملا مغلوب خواهد شد و در پایان این نمایش تمامی جهان به لزوم وجود اسرائیل و سرزمین مستقلی برای یهودیان پی خواهند برد!
نشانه های بسیاری از کمک به مظلوم نمایی اسراییل و یهودیان در همین مسئله هولوکاست وجود دارد که تیتر وار به تعدادی از نتایج این ادعا میتوان اشاره کرد:
-محکومیت موضع گیری ایران در برابر هولوکاست از سوی اکثریت قاطع کشورهای جهان.
-آغاز دور جدیدی از مظلوم نمایی و بهره برداری از این امر توسط صهیونیست ها در 60 سال گذشته
-تشدید حملات از زمین ، هوا و دریا به مقاومت مظلوم لبنان و فلسطین.
-دفاع از فلسطین که قبلا کاری ارزشی در اکثر کشورهای عربی و مسلمان محسوب می گردید امروز به عنوان عملی غیرمنطقی و تندروانه محسوب می گردد که تبعات منفی زیادی را برای فرد حمایت کننده دربر دارد.
-صدور قطعنامه در حمایت از صهیونیستهایی که ادعا دارند هولوکاست رخ داده است و عملا نفی هولوکاست در اکثر کشورهای جهان غیرقانونی اعلام شده است.
- تندروترین کابینه رژیم صهیونیستی از ابتدای تشکیل این رژیم، در سایه این سپر امن که دولت ایران و احمدی نژاد برایش فراهم آورده با وجود آنکه تمامی محکومیت ها وانتقادات بین الملی را به سوی خود جذب کرده، همچنان افرطی ترین مواضع را بیان می کند و به آنها عمل هم نموده و زیاد هم به چشم نمی آید.
همچنین حمایت یهودیان ایران (که پس از اسراییل پر جمعیت ترین گروه در خاور میانه محسوب می شوند) از احمدی نژاد در انتخابات امسال بر اساس گزارش روزنامه یدعوت احارانوت
و آزادی بیشتر اقلیت یهودیان ایران در دوره ریاست احمدی نژاد به اذعان "جامعه یهودیان مشهدی ساکن در اسراییل" که این چتر حمایت حتی باعث آرامش خاطر جامعه یهودیان ایران در حوادث پس از انتخابات در ایران می باشد،(اصل خبر) از دیگر استانادات یهودی گرایی احمدی نژاد در حال حاضر است.
نشانه های این یهودی گرایی در رفتار دولت احمدی نژاد نیز کم نبوده است که از عمده ترین و جنجالی ترین آنها می توان به اظهارات اسفندیار رحیم مشایی در مورد دوستی با مردم اسرائیل اشاره کرد.
در مجموع این شواهد نشان از آنوسی (یهودی مسلمان نما) بودن احمدی نژاد دارد که ظاهرا ایشان جزئی از گروه یهودیان مسلمان نمای ایران هستند. امیدوارم بتوانم اطلاعاتی نیز در مورد آنوسی ها در ایران و فعالیت ها و گرایشات آنها منتشر کنم.

آیا احمدی نژاد یهودی است؟


برای اولین بار و بطور گسترده دکتر مهدی خزعلی به پیشینه محمود احمدی نژاد اشاره کرد و یهودی زاده بودن او را مطرح کرد. که البته با تحقیقات جزئی خصوصا در مورد شناسنامه احمدی نژاد و توضیحات آن بسادگی این مطلب قابل بررسی است.

اما شنبه (دیروز) روزنامه دیلی تلگراف انگلیسی به این موضوع اشاره کرده و ضمن چاپ تصویر توضیحات شناسنامه وی بیان می کند که فامیل قدیم احمدی نژاد سبورجیان است که به معنای بافنده سبور است که از مشاغل و نامهای یهودیان ساکن ایران است و در زمان شناسنامه دار کردن ایرانیان نگاشته شده است. همچنین نام سبورجیان را از نام های معروف یهودیان ساکن ایران ذکر می کند.
محل تولد وی نیز آرادان از توابع گرمسار و نام مادر او "فاطمه بگم" و فاقد هرگونه پیشوند سید یا سیده است(برخلاف ادعای وی در روز جشن انتخابات و بعد از آن که خود را از نسب مادری سید اعلام کرد)

ظاهرا تغییر دین و تغییر نام احمدی نژاد در سن چهار سالگی وی رخ داده است و وی تا آن زمان مشخصا یهودی زاده بوده است.

آیا احمدی نژاد یهودی است؟


برای اولین بار و بطور گسترده دکتر مهدی خزعلی به پیشینه محمود احمدی نژاد اشاره کرد و یهودی زاده بودن او را مطرح کرد. که البته با تحقیقات جزئی خصوصا در مورد شناسنامه احمدی نژاد و توضیحات آن بسادگی این مطلب قابل بررسی است.
اما شنبه (دیروز) روزنامه دیلی تلگراف انگلیسی به این موضوع اشاره کرده و ضمن چاپ تصویر توضیحات شناسنامه وی بیان می کند که فامیل قدیم احمدی نژاد سبورجیان است که به معنای بافنده سبور است که از مشاغل و نامهای یهودیان ساکن ایران است و در زمان شناسنامه دار کردن ایرانیان نگاشته شده است. همچنین نام سبورجیان را از نام های معروف یهودیان ساکن ایران ذکر می کند.
محل تولد وی نیز آرادان از توابع گرمسار و نام مادر او "فاطمه بگم" و فاقد هرگونه پیشوند سید یا سیده است(برخلاف ادعای وی در روز جشن انتخابات و بعد از آن که خود را از نسب مادری سید اعلام کرد)
ظاهرا تغییر دین و تغییر نام احمدی نژاد در سن چهار سالگی وی رخ داده است و وی تا آن زمان مشخصا یهودی زاده بوده است.
اگر بخواهیم به معنای سبورجی نگاه کنیم، در لغتنامه دهخدا در ذیل کلمه سبور آمده است
"واژه ای عبری است(סבור) به معنی تصور کننده، معتقد. سبورا(סבורא) به معنی فکر کننده و استدلال کننده و جمع آن سبورایم(סבוראימ) لقب مروجین تلمود است."
درکل نکته مهم، این تغییر دین و نام نیست بلکه مواضع بشدت افراطی احمدی نژاد علیه یهودیان و اسرائیل است.
مسئله هولوکاست و انکار آن که باعث گستردگی جهانی این مسئله تاریخی شده و همگان را در دنیا نسبت به تنها دلیل فلسفی لزوم وجود سرزمین یهودی، یکپارچه کرده است.
در اصل می توان گفت که احمدی نژاد جهت از بین بردن هرگونه شک و شبهه در مورد دلیل و منشا وجود اسرائیل نقش رهبر مخالفان وجود اسرائیل را ایفا می کند که احتمالا روزی کاملا مغلوب خواهد شد و در پایان این نمایش تمامی جهان به لزوم وجود اسرائیل و سرزمین مستقلی برای یهودیان پی خواهند برد!
نشانه های بسیاری از کمک به مظلوم نمایی اسراییل و یهودیان در همین مسئله هولوکاست وجود دارد که تیتر وار به تعدادی از نتایج این ادعا میتوان اشاره کرد:
-محکومیت موضع گیری ایران در برابر هولوکاست از سوی اکثریت قاطع کشورهای جهان.
-آغاز دور جدیدی از مظلوم نمایی و بهره برداری از این امر توسط صهیونیست ها در 60 سال گذشته
-تشدید حملات از زمین ، هوا و دریا به مقاومت مظلوم لبنان و فلسطین.
-دفاع از فلسطین که قبلا کاری ارزشی در اکثر کشورهای عربی و مسلمان محسوب می گردید امروز به عنوان عملی غیرمنطقی و تندروانه محسوب می گردد که تبعات منفی زیادی را برای فرد حمایت کننده دربر دارد.
-صدور قطعنامه در حمایت از صهیونیستهایی که ادعا دارند هولوکاست رخ داده است و عملا نفی هولوکاست در اکثر کشورهای جهان غیرقانونی اعلام شده است.
- تندروترین کابینه رژیم صهیونیستی از ابتدای تشکیل این رژیم، در سایه این سپر امن که دولت ایران و احمدی نژاد برایش فراهم آورده با وجود آنکه تمامی محکومیت ها وانتقادات بین الملی را به سوی خود جذب کرده، همچنان افرطی ترین مواضع را بیان می کند و به آنها عمل هم نموده و زیاد هم به چشم نمی آید.
همچنین حمایت یهودیان ایران (که پس از اسراییل پر جمعیت ترین گروه در خاور میانه محسوب می شوند) از احمدی نژاد در انتخابات امسال بر اساس گزارش روزنامه یدعوت احارانوت
و آزادی بیشتر اقلیت یهودیان ایران در دوره ریاست احمدی نژاد به اذعان "جامعه یهودیان مشهدی ساکن در اسراییل" که این چتر حمایت حتی باعث آرامش خاطر جامعه یهودیان ایران در حوادث پس از انتخابات در ایران می باشد،(اصل خبر) از دیگر استانادات یهودی گرایی احمدی نژاد در حال حاضر است.
نشانه های این یهودی گرایی در رفتار دولت احمدی نژاد نیز کم نبوده است که از عمده ترین و جنجالی ترین آنها می توان به اظهارات اسفندیار رحیم مشایی در مورد دوستی با مردم اسرائیل اشاره کرد.
در مجموع این شواهد نشان از آنوسی (یهودی مسلمان نما) بودن احمدی نژاد دارد که ظاهرا ایشان جزئی از گروه یهودیان مسلمان نمای ایران هستند. امیدوارم بتوانم اطلاعاتی نیز در مورد آنوسی ها در ایران و فعالیت ها و گرایشات آنها منتشر کنم.

مراسم سالروز قتل داریوش و پروانه فروهر امروز برگزار می شود

خبرنامه امیرکبیر: امروز 1 آذر ماه مصادف است با سالروز به قتل رسیدن داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری. قتل هایی که بعدها با قتل عده ای دیگر از روشنفکران دگراندیش، به قتل های زنجیره ای معروف شدند. محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، مجید شریف و پیروز دوانی از جمله افراد سرشناسی بودند که در پروژه ای سازمان یافته توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
به همین مناسبت امروز مراسم بزرگ داشت فروهرها به دعوت فرزند ایشان و نیز عده ای از فعالین سیاسی برگزار خواهد شد. پرستو فروهر روز شنبه در مصاحبه با خبرگزاری ها از برگزاری این مراسم در روز یکشنبه و در منزل پدریش خبر داد. این در حالی است که در خبر ها آمده بود که شورای تامین استان تهران با برگزاری چنین مراسمی مخالفت کرده است. با این وجود، پرستو فروهر اعلام کرد که این مراسم تحت هر شرایطی برگزار خواهد شد.
زمان و مکان اعلام شده برای مراسم بزرگداشت یاد پروانه و داریوش فروهر:
یکشنبه یکم آذرماه - ۳ تا ۵ بعد از ظهر
خیابان سعدی جنوبی- خیابان هدایت - کوچه شهید مرادزاده - پلاک ۱۸ زمان
قتل های زنجیره ای
اواخر آبان ماه سال 1377 بیانه ای بر روی برخی سایت ها قرار گرفت که در آن ضمن طرح اسامی 35 نفر از چهره های سرشناس منتقد حکومت تاکید شده بود که "این افراد به زودی کشته خواهند شد و به سزای عمل خویش خواهند رسید". دو هفته بعد دو تن از این اسامی، داریوش و پروانه فروهر، به طرز وحشیانه ای با ضربات کارد در منزل شخصیشان به قتل رسیدند.
به گفته برخی منابع این سری از قتل های سیاسی با صدور فتوی توسط روحانیون بلندپایه از جمله قربانعلی دری نجف‌آبادی وزیر وقت اطلاعات، توسط پرسنل وزارت اطلاعات و به دستور سعید امامی، معاون امنیتی این وزارتخانه در زمان تصدی علی فلاحیان وزیر اطلاعات دوران ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی و دری نجف آبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی)، مصطفی موسوی (کاظمی) معاون وقت وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی صورت گرفت.
در مجموع در جریان این سلسله از قتل ها نزدیک به هشتاد نفر از نویسندگان، شعرا، روشنفکران و شهروندان عادی توسط عوامل وزارت اطلاعات در طول چهار سال به قتل رسیدند. اما قتل نویسندگان و فعالین سرشناسی چون فروهرها و مختاری و پوینده، محمد خاتمی رئیس جمهور وقت را ناچار به دخالت مستقیم در این پرونده کرد که جنجال رسانه ای و رسوایی بزرگی را برای حاکمیت در خارج و داخل ایران در پی داشت.
اکنون و با گذشت نزدیک به ده سال از این ماجرا بسیاری از مسئولین بلند پایه امنیتی آن زمان که به جهت صدور فرمان قتل ها در مظان اتهام بودند، پست های کلیدی حکومتی را مجددا در دست گرفته اند

عدام 3 نفر از متجاوزان به عنف در ملأ عام



خبرگزاري فارس: سه فردي كه با ربودن يك نوجوان 17 ساله‌ و انتقال وي به خارج شهر، او را به عنف مورد آزار و اذيت جنسي قرار داده بودند در ملأ عام اعدام شدند.

به گزارش خبرگزاري فارس از اصفهان و به نقل از روابط عمومي دادگستري استان اصفهان، دادستان عمومي و انقلاب اصفهان ضمن حضور در محل اجراي اين حكم با تاكيد بر قاطعيت دستگاه قضايي در برخورد با متجاوزان و متعرضان به حقوق مردم اظهار داشت: عمل مجرمانه اين محكومان به قدري زشت و ناپسند است كه انسان از ذكر جزييات آن شرم دارد.
محمدرضا حبيبي افزود: اين سه مجرمي كه حكم الهي در مورد آنان به اجرا درمي‌آيد در ساعت 9 شب با ربودن نوجوان 17 ساله‌اي و انتقال وي به خارج شهر، او را به عنف مورد آزار و اذيت جنسي قرار داده و متواري مي‌شوند.
وي اضافه كرد: آنچه دردناك است اين است كه نوجوان بي‌گناه پس از اين اقدام ناجوانمردانه مجرمان، به دليل شدت آلام روحي و رواني، دست به خودكشي زده و فوت كرده است.
دادستان عمومي و انقلاب حبيبي در ادامه علت اجراي اين حكم را در ملأ عام از دو جنبه حائز اهميت دانست و گفت: نخستين اهميت آن براي مردم متدين است تا بدانند امنيت مردم براي دستگاه‌هاي قضايي، امنيتي و انتظامي مهم‌ترين دغدغه است و در اجراي اين وظيفه هرگز كوتاهي نكرده و نخواهند كرد.
وي افزود: دوم پيامي است به مجرمان و افراد بزهكار و قانون شكن و كساني كه تعدي و تجاوز به جان و مال و ناموس مردم را حق خود مي‌دانند تا بدانند كه دستگاه قضايي در برخورد با آنان به هيچ وجه مسامحه نخواهد كرد.
حبيبي در پايان با اشاره به برخي از شبهات در مورد اجراي حدود الهي در ملأ عام تصريح كرد: كسي كه حرمت ديگران را نگه ندارد و به حقوق ديگران تعدي و تجاوز كند از هيچ حرمتي برخوردار نبوده و بايد بداند كه ممكن است علاوه بر مجازات بدني ناشي از اجراي حكم، آبرو و حيثيت او نيز در انظار عمومي از بين مي‌رود.

وعده ما ۱۶ آذر

وطن

قسم به توراتِ خدا
قسم به انجيلِ مسيح
قسم به قرآنِ مجيد
قسم به زرتشتِ فقيد
قسم وَ باز هم قسم
به حرمتِ کيان قسم
قسم به آنچه هست و نيست
قسم به نطفه ای نفيس
قسم به آن ديارِ خوب
که تا به تن، جانی بپاست
که تا قلم، بدستِ ماست
که تا دمی، به ما بجاست
وطن، خدای قلبِ ماست
وطن، شعور وُ فهمِ ماست
وطن، اميدِ نسلِ ماست
ذليل، نماند اين وطن
چون عشقِ او، در رگِ ماست

رژیم ولایت فقیه فاسدترین رژیم جهان

به گزارش سازمان شفافیت بین الملل که روز گذشته منتشر شد، بین 180 کشور جهان، رژیم جمهوری اسلامی جزو ده کشور فاسد جهان قرار دارد. رهبر رژیم جمهوری اسلامی که خود را نماینده خدا و برگزیده او در روی زمین می داند، گوی سبقت را در نکبت و فساد و تباهی از همگان ربوده و کلاه بوقی بی شرمترینها را به سرگذاشته است.
رژیمی که هر روزه از طریق دستگاه های تبلیغی خود مردم را به راه راست فرا می خواند و موعظه های آنچنانی بر فراز منابر برگزار می کند، خود دست در کیسه مردم دارد و بی شرمانه ادعای مبارزه با فساد سر می دهد. آنانی که ادعای رهبری دین و مذهب دارند و ردای روحانیت به تن کرده اند، از تنها چیزی که بویی نبرده اند انسانیت و روحانیت است.
تبهکاران و اختلاس گران حاکم بر جان و مال مردم در زیر ذره بین سازمان شفافیت بین المللی به قعر جدول رفتند و در رده هشتم در بین فاسدها ایستادند تا جهان بداند که در ایران چه می گذرد و دزدان و مفسدان سیاهکار چگونه زندگی را بر مردم جهنم کرده اند.
سازمان شفافیت بین المللی شاخصهای بررسی خود در فساد حکومتی را "اختلاس، رشوه‌گیری، خرید و فروش پستهای دولتی، رشوه‌پذیری دستگاه قضایی، فساد مالی در میان سیاستمداران و مقامهای دولتی، عدم مقابله کافی یا ناکارایی در پیکار علیه مواد مخدر و اقدامهای نهادها و افراد متنفذ در جلوگیری از اطلاع رسانی و پیگیری موارد فساد" در نظر گرفته است.
با توجه به حجم عظیم فساد مالی در رژیم ولایت فقیه که یک فقره آن در ترکیه ضبط شده است که بالغ بر 18 میلیارد دلار می شود و همچنین معاملاتی همچون واگذاری شرکت مخابرات و یا دیگر شرکتهای دولتی به سپاه پاسداران و حجم عظیم قاچاق کالا از اسکله های بی نام و نشان و ... معلوم نیست چرا رژیم در رتبه 8 کشور از قعر جدول قرار دارد. زیرا با توجه به داده ها و اطلاعات منتشر شده، در هیچ کشوری در جهان چنین حجم وسیعی از اختلاس، دزدی و کلاهبرداری انجام نمی گیرد. همچنین رشوه گیری و تجاوز به عنف پایوران رژیم به زنان و دختران و حتا پسران جوان در زندانها و سر به نیست کردن آنها را نیز باید به این سیاهه افزود.
به هرحال نماینده خدا بر زمین که ادعای رهبری جهان و مدیریت آنرا دارد، مدال فاسدترینها را به گردن آویخته است تا دیگران بدانند که مردم ایران این روزها در خیابانها با چه نوع جانورانی دست و پنجه نرم می کنند و چرا صدای اعتراض خود را بلند کرده و حاضر به قدمی عقب نشینی در برابر تبهکارترین و فاسدترینهای جهان نیستند

نوار مکالمات پاسدار رادان در جریان سرکوب قیام 30 خرداد

مدیر کل کوی دانشگاه تهران استعفا کرد

خبرگزاری مهر: مدیر کل کوی دانشگاه تهران با تأیید خبر استعفا و کناره گیری از سمت خود گفت: بیماری و کسالت دلیل کناره گیری ام از این سمت است.
فضل الله باقرزاده، دلیل استعفای خود را بیماری اعلام کرد و گفت: به دلیل داشتن بیماری قند تقاضای استعفای خود را به ریاست دانشگاه ارائه کرده ام.
وی افزود: کار در کوی دانشگاه استرس زا است و گاهی مجبوریم شبانه روز در کوی باشیم که این امر موجب بروز مشکلاتی در میزان قند خون می شود از این رو تقاضای استعفای خود را ارائه کردم.

تنها در یک روز 700 نفر روانه شکنجه گاه كهریزک شدند

سایت آینده نیوز در تهران: شكسته شدن ركورد دستگاه قضائی در بازداشتگاه كهریزك
یكی از بازپرس‌های قوه قضائیه با صدور بیش از هفت‌صد حكم بازداشت در یك روز، ركورد صدور حكم تاریخ قضایی ایران را شكسته است.
قاضی ح.ف، بازپرس حوزه قضایی تهران در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات تنها در یك روز بیش از 700 حكم بازداشت را برای افراد مختلف صادر كرده است.
در صورتی‌كه این بازپرس محترم تنها 10 دقیقه صرف رویت متهم و صدور قرار بازداشت می‌كرده است و دو شیفت قضایی در روز را هم به فعالیت می‌پرداخته، برای صدور این تعداد حكم بازداشت، حداقل ده روز نیاز بوده است.
با این وصف به نظر می‌رسد بازپرس مذكور كه هم‌اكنون به دلیل تخلفات صورت گرفته در بازداشتگاه كهریزك تحت پیگرد قضایی است، عملاً اقدام به صدور احكام سفید امضا نموده است

لاریجانی هم برانداز شد!


سایت فردا در تهران: سایت جوان آنلاین (وابسته به سپاه پاسداران) در خبری اختصاصی به نقل از یک آقازاده مدعی شده که علی لاریجانی رئیس مجلس در پی براندازی احمدی نژاد است. در روایت این سایت حامی دولت آمده است: فرزند یکی از چهره های سیاسی کشور در جریان گپ و گفت با دوستان خود از برخی تلاش ها برای ایجاد معادلات سیاسی جدید خبر داده است. فرد مزبور در گفتگوهای خود با اشاره به ملاقات برخی فعالان سیاسی با پدر خود گفته است، پدرم گفته است جریان جبهه دوم خرداد در مسیر سختی قرار گرفته و موسوی، کروبی و خاتمی دیگر قادر نخواهند بود در راس این جریان برای حضور در قدرت تلاش کنند. به خاطر همین پدرم به یکی از چهره ها پیشنهاد داده که با نزدیک کردن خود به دوم خردادی ها آن ها را سمت خود جذب کند. این منبع آگاه در ادامه تصریح کرد: فرد یادشده همچنین با انتقادات فراوان از احمدی نژاد گفته است، دولت کنونی غیرقانونی است و احمدی نژاد صلاحیت این مسئولیت را ندارد. فقط بدانید آقای لاریجانی در پی براندازی ایشان است!

پوستر های 16 آذر








فیلم،یمن:رژیم اقلیت کش تهران میخواهد یک کشورجدید در یمن بسازد

فیلم اعلام انزجار دانشجویان دانشگاه تهران

اعتراض و اعلام انزجار دانشجويان دانشگاه تهران از اعدام احسان فتاحيان و همبستگي با مبارزات مردم كردستان ايران -25آبان-.

محمد صادقی ممنوع الملاقات است/ اولین ملاقات حسن اسدی با همسرش



کمیته گزارشگران حقوق بشر:
خانواده محمد صادقی عضو زندانی سازمان دانش آموختگان که روز یکشنبه جهت ملاقات با فرزندشان به زندان اوین مراجعه کرده بودند، موفق به دیدار او نشدند. مسئولان بند 209 اعلام کردند که وی تا اطلاع ثانوی ممنوع الملاقات است.

با این حال، همسر حسن اسدی زیدآبادی مسئول کمیته حقوق بشر سازمان ادوار روز گذشته به دستور بازپرس شعبه 7 دادگاه انقلاب، موفق به ملاقات 20 دقیقه‌ای با همسرش شد. زیدآبادی در این ملاقات که بصورت کابینی انجام شد، از نگه‌داری خود و دیگر بازداشت‌شدگان سازمان ادوار در سلول انفرادی بند 240 خبر داده است.

وی همچنین نسبت به شرایط سلول انفرادی، وجود توالت در داخل سلولی به وسعت 4 متر، اعتراض کرده است.

هم‌چنین به گفته خانواده صادقی، او به مدت 12 روز است که از امکان تماس تلفنی با خانواده‌اش محروم بوده است. این در حالی است که دادستان تهران در آخرین اظهارنظر خود، حق تماس و ملاقات با خانواده را ازجمله حقوق اساسی یک زندانی دانسته است .

محمد صادقی و حسن اسدی دو عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان،غروب روز 12 آبان ماه در منازلشان بازداشت شدند.

اخیرا، عبدالله مومنی، سخنگوی این سازمان، از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به تحمل 8 سال حبس تعزیری محکوم شده است

کشف گور دسته‌جمعی در سنندج



دفتر ها:
سایت کردی “بیان” خبر از کشف جسد ۷۸ تن در یک گوری دسته جمعی در سنندج داده است.

به گزارش این سایت به احتمال زیاد این اجساد متعلق به کشته‌شدگان سرکوب وحشیانه اعتراضات مردم کردستان در سوم اسفند ۱۳۷۷ توسط نیروهای رژیم جمهوری اسلامی است که در در آن سال ابتدا پیکر حدود هفتاد و هشت تن از کشته شدگان این سرکوب وحشیانه را به بیمارستان پادگان لشگر ۲۸ پیاده سنندج منتقل و بعد با انتقال آن‌ها به یکی از زمین‌های مسکونی تحت تملک مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور، در گورهای دسته جمعی دفن نموده‌اند و بعدها در آن محل یک ساختمان وابسته به اداره کل زندان‌های استان کردستان تأسیس شده است.
لازم به تذکر است که سه سال پیش و در جریان مرمت بخش‌هایی از بیمارستان توحید سنندج نیز چندین قطعه استخوان که نشان از وجود یک گور دسته جمعی در محوطه این بیمارستان بود، کشف شد که بلافاصله با حضور نیروهای امنیتی عملیات خاکبرداری متوقف و کارگران پس از تهدید و ارعاب از منطقه اخراج شده بودند.

فیلم،گزارش ، کهریزک در صدر اخبار


احضار و بازجوئی استاد شجریان

محمد رضا شجریان، استاد بی بدیل آواز ایران، در روز شنبۀ گذشته به هنگام بازگشت به ایران برای ادای توضیحات در مورد موضع گیری های اخیرش در ارتباط با سرکوب تظاهرات مردم به وسیلۀ نیروهای دولتی به ساختمانی در خیابان جردن در تهران فراخوانده شده بود.
به گفتۀ محمد حسین آغاسی، وکیل استاد شجریان، این هنرمند نامدار و محبوب در روز دو شنبه در محل یاد شده حاضر شده و به مدت دو ساعت و نیم تحت بازجوئی بوده است. وکیل استاد شجریان ضمن تأکید بر این که بر اساس قانون نمی تواند محتوای بازجوئی اعم از پرسش ها و پاسخ های استاد را بازگو کند به ذکر این نکته بسنده کرد که مصاحبۀ اخیر استاد با "صدای آمریکا" از جمله موارد مطرح شده در این بازجوئی بوده است.
محمد حسین آغاسی این نکته را نیز ناگفته نگذاشت که بازجوئی یا به گفتۀ او "گفتگوها" به خوبی و خوشی به اتمام رسیده است.
استاد شجریان در پی سرکوب تظاهرات مردم به وسیلۀ نیروهای دولتی در مصاحبه با "صدای آمریکا" از نحوۀ برخورد دولت با معترضان به نتایج انتخابات انتقاد کرده و از جمله گفته بود که دولت دیگر کشور اداره نمی کند بلکه آن را کنترل می کند. افزون بر این، محمد رضا شجریان از صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز به کرات خواسته است که از پخش آثار او به ویژه سرودهائی که در آستانۀ انقلاب در سال ١٣٥٧ یا در ماه های اول پس از پیروزی انقلاب ساخته و خوانده بود خودداری کند. کاری که سرانجام با شکایت شجریان به قوۀ قضائیۀ جمهوری اسلامی ایران میسر شد و صدا و سیما اعلام کرد که حتا "ربنا" ی خواده شده به وسیلۀ استاد را به هنگام افطار در روزهای ماه رمضان پخش نخواهد کرد.
محمد رضا شجریان در اعتراض به خشونت وسرکوب تظاهرات مردم ایران، شعری از فریدون مشیری را با عنوان "تفنگت را بر زمین بگذار" به همراهی گروه شهناز به سرپرستی مجید درخشانی خوانده است.

مصاحبه کاسپین ماکان (نامزد ندا) با نشریه Observer

کاسپین ماکان (نامزد ندا آقا سلطان) در مصاحبه‌ای با نشریه Observer از سرگذشتش در قبل و بعد از کودتای انتخاباتی 22 خرداد سخن می‌گوید. کاسپین و ندا هیچکدام علاقه چندانی به سیاست نداشتند و می‌دانستند که کاندیدا های انتخاباتی در رژیم جمهوری اسلامی از قبل و با دقت چیدمان شده اند و تلاش های پیشین در جهت اصلاحات درون نظام نیز با دخالت گروه مذهبی حاکم با شکست مواجه شده بودند و در نتیجه می‌دانستند که شرکت در انتخابات نمایشی رژیم، نتیجه ای در پی نخواهد داشت.

اما کاسپین می‌گوید در حدود چهارمین شب قبل از این انتخابات بود که ناگهان چیزی تغییر کرد، در مناظره تلویزیونی میان دو کاندیدای اصلی، احمدی نژاد از موسوی به دلیل آنکه اجازه می‌دهد همراه با همسرش در مجامع دیده بشود انتقاد می‌کند و موسوی نیز در مقابل احمدی نژاد، وی را به دروغ پردازی مداوم متهم می‌کند. کاسپین می‌گوید که پس از مشاهده مناظره های تلویزیونی، همه را به حضور در انتخابات ترغیب می‌کرد تا شاید از بازگشت حکومت نظامی وابسته به احمدی نژاد جلوگیری شود، در مجموع هدف بیان مخالفت بود و نه صرفاً رأی دادن.

نتایج انتخابات با عجله بسیار اعلام شد و میلیونها ایرانی با توجه به نتایجی که به دست آمده بود احساس می‌کردند که فریب خورده اند و همراه با شکل یافتن جنبش سبز، مردم برای بازپس گیری حقوق از دست رفته خود به خیابانها آمدند. کاسپین می‌گوید که می‌کوشید برای جلوگیری از آسیب دیدن ندا در جریان تظاهرات خیابانی، وی را از حضور در آنها منصرف کند، اما به دلیل شجاعت ندا و هدف راسخش برای تحقق آزادی و دموکراسی برای ملت ایران، موفق به منصرف کردن وی نشد و حتی پس از شنیدن دلایل ندا، خود نیز تصمیم گرفت در این اعتراضات شرکت کند.

کاسپین می‌گوید که 6 روز پس از شهادت ندا، نیروهای سرکوبگر رژیم وی را دستگیر کرده و به زندان اوین می‌برند. او می‌گوید بعد از آنکه دستگیر شد، دیگر دوست نداشت بازگردد و می‌خواست دوباره به ندا بپیوندد. او 2 هفته در سلول انفرادی بود و در خارج از سلول، وی را با چشمان بسته به نقاط دیگر زندان منتقل می‌کردند. کاسپین می‌گوید صدای ضرب و شتم، ناله و فریاد مردم را در محیط زندان می‌شنیده که غالباً جوانان دستگیر شده بودند و به دلیل انبوه بازداشت شدگان، حتی از حمام ها نیز برای نشاندن افراد روی زمین استفاده می‌شده است و از تمام افراد بازداشت شده می‌خواستند تا تمام اعمالی که در تظاهرات انجام داده اند را بنویسند.

کاسپین می‌گوید چهره بازجویانی که در چندین نوبت از وی سئوال می‌پرسیده اند را هرگز ندیده است؛ مأمورین طی بازجویی می‌خواستند این‌گونه القاء کنند که ندا و کاسپین وابسته به اپوزوسیون جمهوری اسلامی هستند، در روز بعد آنها ادعا کردند که ندا می‌خواسته با خودکشی، چهره نظام اسلامی را تخریب کند اما واضح بود که خود بازجویان به اتهاماتی که وارد می‌کردند باور نداشتند. آنها کاسپین را مورد ضرب و شتم قرار دادند و به او گفتند که قطعاً اعدام خواهد شد. او برای 40 روز به سلولی تازه منتقل شد ولی در این مدت از وی بازجویی صورت نمی‌گرفت و بازجویان در جلسه پایانی اذعان می‌کنند که نه کاسپین و نه ندا عضو هیچ گروه سیاسی نبوده اند.

وی می‌گوید که پس از آزادی به قید وثیقه 100 میلیون تومانی، هر روز و در ساعات اولیه صبح برای بازدید از مزار ندا به بهشت زهرا می‌رفته است؛ او می‌گوید همزمان با طلوع خورشید، مردم نیز از راه می‌رسیدند و آنجا همانند یک محل زیارتی می‌شد. او می‌گوید رفتنش از ایران به خواست خودش نبوده و باور دارد که جنبش سبز هنوز زنده است؛ ولی با توجه به محدودیت هایی که پیش رو داشت، اینکه مدام تحت نظر بود و نمی‌توانست سکوتش را بشکند، تصمیم گرفت با سفری بسیار دشوار از کشور خارج بشود. او می‌خواهد برای بزرگداشت ندا نمایشگاهی برگزار کند و حال که از ایران رفته است، می‌تواند ندای خود را به گوش جهانیان برساند و سکوت را بشکند.

فیلم؛ درگیری دانشجویان با مزدوران بسیجی دانشگاه خواجه نصیر


نوجوان دیگری در آستانه اعدام

یک نوجوان دیگر که در سن 17 سالگی مرتکب قتل شده است در انتظار اعدام بسر می برد.
خبرگزاری هرانا - به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ، محمد حسن رضائی، متولد 26 شهریور ماه 1369، به جرم قتلی که در حدود 17 سالگی (مرداد ماه 86) مرتکب شده است، 2 سال است که در زندان رشت زندانی است و هم اکنون با تائید شدن حکم قصاص در آستانه اعدام قرار می گیرد.
وی متهم است طی یک نزاع دسته جمعی که بین مرحوم مهیار علیزاده و چند نفر دیگر رخ داده است با ضرباتی با چاقو به پشت مقتول وارد آورده که منجر به مرگ وی شده است. قابل ذکر است در این پرونده یک نفر دیگر هم به عنوان قاتل مجرم شناخته شده است که محمد حسن رضایی و وی هر دو به قصاص نفس محکوم شده اند.

طبق ماده 37 کنوانسیون حقوق کودک اجرای مجازات اعدام و حبس های طولانی مدت برای کودکان تا قبل از پايان سن هجده سالگی ممنوع است. در ضمن در بند 6 ماده‌ی 5 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا حکم به مجازات اعدام برای کودکان زیر 18 سال ممنوع اعلام شده است . علیرغم این مهم کشور ایران بالاترین میزان اعدام کودکان را در جهان داراست.

حیله ملایان


ملای همیشه باهوش ملت همیشه کودن!
نکته کلیدی: هنوز مردم ایران مثل گله
گوسفند به دنبال بزهای زنگوله دار راه می افتند. کافی است عده ای لمپن با تیپ
رپ و
متال عکس موسوی را به ماشین بزنند و در خیابانها شعار مرگ بر احمدی نژاد
بدهند
آنوقت خیل عظیمی از مردم مثل گوسفند به دنبال موسوی راه می افتند فکر می
کنند از یک
جنتلمن دفاع و حمایت می کنند!

تظاهرات همبستگی با روزنامه نگاران دربند ایرانی در لندن و بروکسل


سایت نوروز: کنفدراسیون بین المللی روزنامه نگاران (IFJ) که یک نهاد بین المللی در خصوص فعالیت روزنامه نگاران و دفاع از حقوق صنفی و امنیت شغلی و حرفه ای آنان در جهان است و بیش از 600 هزار عضو در بیش از 123 کشور جهان دارد، در اقدامی هماهنگ در روز 25 آبان ( 16 نوامبر ) قصد دارد با برگزاری تجمعی اعتراضی در شهرهای لندن و بروکسل در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران نسبت به پایمال شدن حقوق صنفی و زندانی شدن اهالی رسانه و قلم و توقیف پی در پی مطبوعات و اعمال سانسوردرایران اعتراض کند.
این کنفدراسیون ، که انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران تنها نماینده آنان در ایران است ، همچنین در این برنامه اعتراضی نسبت به پلمپ دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران اعتراض خود را ابراز خواهد کرد.
براساس اطلاعیه ای که در سایت رسمی این کنفدارسیون قرار دارد، این مرجع بین المللی در فراخوانی از تمامی انجمن ها و سندیکاهای روزنامه نگاری عضو خود درخواست کرده است با حمایت از این حرکت اعتراضی به حمایت از همکاران خود در ایران بشتابند.
گفتنی است که در سایت کنفدراسیون بین المللی روزنامه نگاران فهرستی از روزنامه نگاران ایرانی که در ایام پس از انتخابات در 22 خرداد بازداشت و به زندان افتاده اند و همچنین روزنامه هایی که در این مدت توقیف شده اند انتشار یافته است.

پزشک بازداشتگاه کهریزک خودکشی کرد

نوروز: دکتر رامین پورارزجانی، که دوران خدمت سربازی خود را به عنوان پزشک در بازداشتگاه کهریزک سپری می کرد در پی اتفاقاتی که بعد از آشکار شدن وقایع بازداشتگاه کهریزک به وقوع پیوست خودکشی کرده است.
این پزشک وظیفه و دانشجوی ممتازی که با رتبه دو رقمی در کنکور سرتاسری قبول شده بود اولین قربانی برگزاری دادگاهی غیرعلنی است که در پی حوادث این بازداشتگاه مورد سئوال و اتهام قرار گرفته بود.
درحالیکه متهمان اصلی ضرب و شتم وحشیانه زندانیان این بازداشتگاه متعلق به نیروی انتظامی تاکنون مورد سئوال قرار نگرفته اند و حتی قاضی مرتضوی با اعمال فشار بر نمایندگان مجلس ازقرائت گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس هشتم جلوگیری می کند، رامین پورارزجانی، پزشک 26 ساله، متهم می شود که در ماجرای شهادت زندانیان کهریزک مرتکب قصور پزشکی شده است و تهدید می گردد که پروانه پزشکی اش لغو و برای 5 سال راهی زندان خواهد شد.

به دنبال آشکار شدن جنایات وحشیانه ای که در بازداشتگاه کهریزک صورت گرفت و حتی به "گوانتاناموی ایرانی" معروف شد، پرونده ای در دادگاه نظامی قضات برای دادستان پیشین تهران و جانشین فرمانده نیروی انتظامی که به صورت مستقیم مسئول حوادث مرتبط با این بازداشتگاه بودند تشکیل می شود و مقامات قضایی هم قول می دهند در سریع ترین زمان ممکن به این پرونده رسیدگی کنند. اما مطابق اکثر پرونده های مربوط به مقامات قضایی و نیروی انتظامی در تمام سال های اخیر نه تنها افراد فوق مورد سئوال و محاکمه قرار نمی گیرند بلکه با امدادهای غیبی اتهامات و متهمان دیگری برای این واقعه تراشیده می شود و پرونده به بیراهه می رود و قربانیان جدیدی برای این پرونده ها دست و پا می شود که آخرین نمونه آن هم یک پزشک وظیفه مسئول در بازداشتگاه کهریزک است. پیش از این در جریان حوادث کوی دانشگاه و اتفاقاتی که کشور را برای یک هفته در بحران فرو برد یک سرباز نیروی انتظامی تنها به اتهام سرقت ریش تراش مورد مواخده قرار گرفت و تمام افراد مسئول که در گزارش شورای امنیت کشور هم به دخالت آنها در این بحران اشاره شده بود تبرئه شدند.
مشابه این اتفاق قرار بود برای متهمان پرونده قتل های زنجیره ای انجام شود اما اصرار محمد خاتمی بر کندن غده چرکین این وزارتخانه در نهایت منجر به دستگیری سعید امامی شد؛ هرچند او هم در زندان قوه قضائیه با آنچه که خودکشی با داروی نظافت خوانده شد، فرصت این را پیدا نکرد که همدستان خود را به صورت کامل معرفی کند.
در این بین هرچند خودکشی این پزشک و سرباز وظیفه نکته ابهام پرونده متهمان بازداشتگاه کهریزک است، اما نفس خودکشی کسی که درون زندان جنایات وحشیانه علیه زندانیان را به چشم خود دیده است و می تواند هرلحظه نسبت به معرفی عاملان جنایت با دلیل و مدرک اقدام کند، ابهام آمیز به نظر می رسد.

عفو بين الملل خواستار لغو فورى حكم اعدام شيركوه معارفى شد



سازمان بین المللی مدافع حقوق بشر (عفو بين الملل) با صدور بيانيه ای خواستار لغو فورى حكم اعدام يک زندانى سياسى كرد به نام شيركوه معارفى شد.

این زندانی سیاسی پنجشنبه گذشته براى اجراى حكم اعدام به بند انفرادى در زندان سقز منتقل شده است.

عفو بين الملل خاطرنشان كرد كه دستکم یازده فعال کرد دیگر در زندانهاى جمهوری اسلامی در انتظار اجراى حکم اعدام هستند.


نامه سرگشاده خانواده زندانی سیاسی، شیرکوه معارفی خطاب به مجامع بین المللی و
سازمانهای حقوق بشری.

شیرکوه معارفی، در خطر اعدام قرار دارد.
این خبری است که از دو روز پیش بارها و بارها از رسانه های گوناگون پخش شده و نگرانی ما اعضای خانواده معارفی را صد چندان کرده است.
هم چنین بر اساس آخرین خبرهایی که به ما رسیده، ماموران زندان سقز از روز پنج شنبه شیرکوه را به سلول انفرادی بند اجرای احکام منتقل کرده اند. بنا بر این ما از این خبرها و دیگر اخباری که ازباقی ماندن تیم اعدام در سنندج و سفرقریب الوقوع رییس کل دادگستری استان کردستان به شهرستان سقز حکایت دارد چه نتیجه ای می توانیم بگیریم به جر اینکه همه چیز دست به دست هم داده است تا شیرکوه را به چوبه ی دار بسپارند؟
بر همین اساس و نیز بر مبنای آنچه که وکلای زبردست ایرانی بر آن اتفاق نظر دارند، شیرکوه تنها به اتهام هواداری از حزبی که که سالهاست از مبارزه مسلحانه علیه حکومت جمهوری اسلامی دست کشیده و وارد فاز تبلیغاتی و فرهنگی شده، محکوم به محاربه با جمهوری اسلامی شده و حکم اعدام وی نیز در یک دادگاه چند دقیقه ای صادر شده است.
هم چنین تقاضای تجدید نظر در حکم که از سوی وکیل شیرکوه مطرح شد نیز راه به جایی نبرد و بدتراز آن حکم در دیوان عالی کشور ایران هم به تایید رسید!
لذا ما به عنوان اعضای خانواده و نزدیکان شیرکوه معارفی از تمامی مجامع بین المللی و حقوق بشری تقاضا داریم تا ضمن دفاع از حقوق اولیه و ابتدایی یک زندانی سیاسی، نسبت به اعدام شیرکوه با حکومت جمهوری اسلامی وارد مذاکره شده و مسوولان این حکومت را که داعیه مذهبی بودن دارد را متقاعد کنند که این حکم اجرا نشود.
ما اعضای خانواده معارفی بر این باوریم که اگر شیرکوه مرتکب اعمالی شده است که از نظر قوانین جمهوری اسلامی جرم محسوب می شوند نیزبر اساس همان قوانین اسلامی می توان به او فرصت داد، فرصت دوباره زیستن و دوباره بودن را.
و در آخر اینکه اعدام مطابق قوانین مجازات اسلامی در ایران اشد مجازاتی است که دستگاه قضایی برای یک متهم در نظر می گیرد، در حالی که رافت و مهربانی نیزاز بارزترین ویژگی های تمام ادیان آسمانی، به خصوص اسلام به شمار می آید و ما انتظار داریم تا جوانان این آب و خاک بر مبنای همین مهربانی ها مورد قضاوت قرار گیرند. آیا این انتظار توقع زیادی است که یک پدر پیر و مادر دل شکسته دارند؟

1388/8/23
خانواده معارفی
شهرستان بانه – ایران

پرده برداشتن از جنایتهای هولناک قتلهای زنجیره ای زندانیان زن



ایران ب ب ب
پرده برداشتن از جنایتهای هولناک قتلهای زنجیره ای زندانیان زن در زندان گوهردشت کرج
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران،در سالهای اخیر قتلهای زنجیره ای زنان زندانی که به شکل فجیعی در بند زنان، زندان گوهردشت کرج روی داده را افشا می کند .پرده از یکی از هولناکترین جنایتها علیه زنان زندانی بی دفاع در زندان گوهردشت کرج که تا به حال باعث گرفتن جان چندین زن زندانی شده است را بر ملا می کند. دستور دهندگان و مجریان آن برای پوشاندن جنایتهای خود در جواز دفن قربانیان علت مرگ را خوکشی و یا نرسیدن مواد مخدر ذکر می کنند.
قتلهای زنجیره ای که از سال 1384 آغاز شده است و همچنان ادامه دارد. گفته می شود که آخرین آن زندانی بنام هدیه مویدی بوده است.تا به حال نام 9 زن زندانی که بطرز فجیع در بند 7 زنان زندان گوهردشت به قتل رسیده اند محرز شده است. ولی گفته می شود که تعداد زنان به قتل رسیده بیش از آماری است که ما آن را در دست داریم.همچنین چندین شاهد وجود دارد که در صورت ضمانت امنیت جانی آنها حاضر هستند جزائیات و نام تعدادی از دست اندرکاران قتلهای زنجیره ای را در یک کمیته تحقیق مسقل و بین المللی افشا و بر آن شهادت دهند.
زنان زندانی که سنین آنها بین 22 تا 30 سال می باشد. به اتهام مصرف مواد مخدر و بد حجابی دستگیر می شوند. آنها را بیش از یک ماه در سلولهای انفرادی با شرایط بسیار سخت قرار داده می شوند.زنان زندانی برای رهایی یافتن از این شرایط هر آنچه را که بازجویان از آنها می خواهند به آن تن می دهند. بازجویان زنان را با تهدید و وعده دادن وادار به اعترافات غیر واقعی مسائل غیر اخلاقی می کنند. پس از گرفتن اعترافات از زنان جوان، علیه آنها پرونده سازی می کنند و پرونده را به دادگاه می فرستند وآنها را به احکام سنگین محکوم می کنند . زنان بی دفاع و بی نام ونشان که محکوم به زندان شده اند به عنوان بردگان جنسی خود بکار می برند و بطور مستمر مورد تجاوز جنسی قرار می دهند و روح و جسم آنها را نابود می کنند .در صورت مقاومت و دفاع از خود آنها را به سالن 21 بند7 زنان که دارای شرایط بسیار سختی است انتقال می دهند.
هنگامی که این زنان جوان به بند منتقل می شوند توسط چند فرد که تحت نام روانپزشک در بند زنان هستند به زنان زندانی قرصهای روان گردان و اعتیاد آور تحت عنوان آرام بخش تجویز می کنند و به مرور دوسرینگ این داروها را افزایش می دهند تا به این قرصها اعتیاد پیدا کنند.
در سالنهای مختلف بند زنان باندهای مافیایی تشکیل شده که برای توضیح مواد مخدر و سرکوب و قتل زنان معترض بکار برده می شوند و برای از بین بردن آثار جرم خود بعد از مدتی خود آنها را هم به قتل می رسانند.
قتلهای زنجیره ای در بند 7 زنان زندان گوهردشت کرج از سال 1384 آغاز شده است. ابتدا این قتلها در خود سالن و در مقابل چشمان سایر زندانیان صورت می گرفت. ولی بعد از آن هر وقت قصد داشتند که زن زندانی را به قتل برسانند از سالن 21 بند7 زنان زندان گوهردشت به سلولهای انفرادی منتقل می کنند و در آنجا با شیوۀ فجیعی به قتل می رسانند.علت مرگ را خودکشی و یا نرسیدن مواد مخدر در پرونده آنها ذکر می کنند.
یکی از زنان جوانی که به قتل رسیده مهناز اکبر تهرانی است.او به سلول انفرادی با دست بند و پا بند منتقل می شود و در آن سلول به دار آویخته می شود و بیش از 12 ساعت آویزان بوده است.
نام تعدادی از زنان زندانی که در قتلهای زنجیره ای بند7 زنان زندان گوهردشت به قتل رسیده اند به قرار زیر می باشد:1 . مهناز اکبر تهرانی تاریخ قتل سال 1388 / 2 .هدیه مویدی تاریخ قتل سال 1388 /3. شیرین ذوقی فتوت تاریخ قتل سال 1388 / 4 . کاترین صفا کرمانشاهی تاریخ قتل سال 1384 / 5-مینا ملکی تاریخ قتل سال 1384 / 6- فرشته رجب زاده تاریخ قتل سال 1384 / 7 – آرزو عبدی تاریخ قتل 1384/8- هانیه هادیان تاریخ قتل نامشخص / 9 – فرشته فامیل و تاریخ قتل متعاقبا اعلام خواهد شد
نام تعدادی از دستور دهندگان و مجریان قتل های زنجیره ای در زندان گوهردشت کرج به قرار زیر می باشد: رئیس بند 7 زنان زندان گوهردشت پاسداری به نام سیمین جلیلوند می باشد . قتلهای زنجیره ای توسط باندهای که تحت نظارت او عمل می کنند صورت می گیرد.رئیس بند زنان سیمین جلیلوند برای زهر چشم گرفتن از زندانیا زن بعد از هر قتل زنان معترض را به دفتر خود احضار می کند و به آنها گوشزد می کند که قربانی خودکشی نکرده بلکه ما او را کشتیم. دستور دهنده تعدادی از قتلهای زنجیره ای اولیه توسط رئیس قبلی بند بنام مریم خادم شریفی ( با نام مستعار مریم محمدی) صورت گرفته است.
علی حاج کاظم رئیس زندان، علی محمدی معاون زندان،رضا ترابی رئیس بازپرسی زندان ،خادم رئیس قبلی بند1 (به قزل حصار منتقل شده است) ،کرمانی و فرجی رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات در قتلهای زنجیره ای زندان مستقیما نقش دارند.
شرایط بند زنان در تمامی زندانهای ایران قرون وسطائی و غیر انسانی است . فشارها و اذیت وآذارها علیه زنان زندانی چندین برابر فشارهایی است که بر علیه مردان زندانی وارد می شود.علاوه بر فشارهای غیر انسانی که بر آنها وارد می کنند همانند بردگان جنسی با آنها رفتار می کنند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، جنایت فجیع قتلهای زنجیره ای در زندان گوهدشت کرج را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه زنان سازمان ملل و سایر سازمانهای مدافع حقوق زنان برای نجات جان زنان زندانی خواستار تشکیل یک هیئت تحقیق بین المللی است تا از زندانهای که زنان در آن زندانی هستند بازدید نمایند و به جنایتهای که بصورت مستمر و سیستماتیک علیه آنها بکار برده می شود رسیدگی کنند.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
23 آبان 1388 برابر با 14 نوامبر 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر

گزارش سازمان ملل از فروش تجهيزات غيرقانونى رژيم ايران به سودان


سازمان ملل متحد با انتشار گزارشى جزيياتى از فروش تجهيزات غيرقانونى توسط عوامل رژيم ايران به سودان را فاش كرد.
در گزارش 94 صفحهاى سازمان ملل متحد بتاريخ 15آبان، جزييات نقض قوانين تحريم تسليحاتى از سوى همه طرفهاى درگير در مناقشه دارفور مورد بررسى قرار گرفته كه طى آن به فروش تجهيزات غيرقانونى از طرف دو تن ازعوامل رژيم آخوندى كه دريك شركت تجارى مستقر در امارات متحده عربى فعاليت مىكنند، اشاره گرديده است.
عوامل رژيم به نامهاى مجتبى صادقى وسعيد موسايى كه تحت عنوان بازرگان ايرانى شرکت ”ملينيوم برودکت کمپانى ال. ال سى“ را در دوبى امارات اداره مىکنند، دراين معامله قاچاق تجهيزات غيرقانونى به سودان دست داشتند. آنها براى پاكسازى ردهاى اين معاملات دست به انواع سند سازيها زده و در مراجعات ماموران سازمان ملل به شركت مورد نظر در امارات حاضر نشدند هيچگونه همكارى براى شفاف سازى اين معاملات قاچاق بهعمل آورند.
به قرار اطلاع درخلال اين معاملات قاچاق تجهيزات به سودان، اسناد بخشى از ”دوربينهاى ديده بانى انگليسى“ خريدارى شده تحت عنوان ”فلش ممورى“ بهعنوان اقلام غيرنظامى ثبت گرديده و به ايران نيز قاچاق شده است.
خبرگزارى رويتر در اين باره گزارش داد، دو بازرگان ايرانى که در يک شرکت تجارى مستقر در دبى کار مىکنند، با فروش دستگاههاى مراقبت ويديويى که در هواپيماهاى بدون سرنشين کاربرد دارد، به سودان، قوانين سازمان ملل را در تحريم تسليحاتى منطقه نقض کردهاند. در گزارش هيأت کارشناسان سازمان ملل در اين خصوص تاکيد شده است هواپيماهاى بدون سرنشين که در دارفور بکار گرفته شدهاند؛ مجهز به سيستمهاى جاسوسى و شناسايى ويديويى بودهاند که توسط يک شرکت مستقر در امارات تامين شده بود… در تحقيقات اين هيأت مشخص شد، شرکت عامل فروش اين تجهيزات، شرکت توليدات هزاره نام دارد که دو تبعه ايرانى به نامهاى مجتبى صادقى و سعيد موسايى به ترتيب سمتهاى مدير فروش و مدير عاملى شرکت را در امارات بر عهدهدارند… . اين گزارش مىافزايد، ناظران سازمان ملل متحد در ماه ژوئن از اين شرکت بازديد کردند و چند ساعت بعد صادقى و موسايى امارات متحده عربى را ترک کردند.
منبع:سایت مجاهدین

صدور پنجمین حکم اعدام برای متهمان اعتراضات پس از انتخابات



کمیته گزارشگران حقوق بشر:
گزارشی از پرونده رضا خادمی:رضا خادمی که در روز 23 خردادماه در منزل پدریش در منطقه افسریه تهران دستگیر شد، توسط شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اعدام محکوم شده است.

خادمی که به اتهام " عضویت در سازمان مجاهدین خلق" و " حضور در اغتشاشات و هدایت کردن مردم" مورد محاکمه قرار گرفته ، در جلسه دادگاه از داشتن وکلای انتخابی محروم بوده است. اتهامات فوق درحالی به خادمی وارد شده که وی یک روز پس از انتخابات بازداشت شده و اساسا دخالتی در اعتراضات مردمی پس از انتخابات نداشته است.

حکم صادره تاکنون به وی و خانواده‌اش ابلاغ نشده است. گفته می‌شود، مستند صدور این حکم، عکسی است که از او در خیابان گرفته شده و مبنای ایجاد آشوب قرار گرفته است.

نام رضا خادمی در کیفرخواست اولیه دادگاه‌های علنی نیز به عنوان " عضو سازمان مجاهدین" آورده شده است.

در این کیفرخواست در مورد رضا خادمی آمده است:" رضا خادمی با نام مستعار حبیب فرزند عباس متهم است که به واسطه برقراری ارتباط با گروهک تروریستی منافقین علیه امنیت جمهوری اسلامی ایران اقدام نموده است. متهم مزبور به صورت غیرقانونی از کشور خارج و با حضور در قرارگاه اشرف در عراق و گذراندن دوره‌های مختلف آموزشی نظامی و جمع‌آوری اخبار و اطلاعات به کشور بازگشته است. از دیگر اتهامات وی جذب نیرو برای گروهک منافقین و اعزام آنها به عراق است. متهم هم‌چنین در دوران انتخابات اقدامات تبلیغی متعددی به نفع منافقین از جمله هوا کردن بالن با عکس سرکردگان گروهک منافقین و نصب تراکت و بیانیه درتهران نموده است. وی با ناصر عبدالحسینی، محمد نوری و حسین شیرمحمدی از دیگر اعضای منافقین درارتباط بوده است و اقدام به جمع‌آوری پنهان اخبار و گزارش‌های مربوط به اغتشاشات پس از انتخابات و حضور فعال در تجمعات غیرقانونی نموده است.".

رضا خادمی در خانواده‌ای با سطح زندگی ضعیف در محله افسریه زندگی می‌کند. پدرش دارای بیماری‌های قلبی و عروقی است و یکی از کلیه‌هایش را از دست داده است.

خانواده پرجمعیت خادمی متشکل از 6 خواهر و پدر و مادری پیر و از کار افتاده است.

حکم اعدام رضا خادمی درحالی صادر شده است که پیش از این نیز، چهارتن از متهمان حوادث پس از انتخابات به نامهای، محمدرضا علی‌زمانی، آرش رحمانی‌پور، ناصر عبدالحسینی و حامد روحی‌نژاد از سوی دادگاه به اعدام محکوم شده‌اند.

رژیم در ونزوئلا مزرعه 100 هكتاری برنج ايجاد می ‌كند‌

سایت حکومتی امنیتی فارس: سخنگوي موسسه تحقيقات برنج كشور گفت: مزرعه 100 هكتاري برنج كشور در ونزوئلا براي انجام امور تحقيقاتي احداث مي‌شود.
غلامرضا خانكشي‌پور افزود: دولت جمهوري اسلامي با ونزوئلا تفاهمنامه‌اي در سال 88 منعقد كرد كه طبق اين تفاهمنامه مفادي در بخش كشاورزي در نظر گرفته شد.
وي ادامه داد: طبق اين تفاهمنامه، سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي ايران مزرعه 100 هكتاري برنج را براي موسسه تحقيقات برنج در ونزوئلا ايجاد مي‌كند.
عضو هيئت علمي موسسه تحقيقات برنج كشور با اشاره به فعاليت اين مزرعه اظهار داشت: در اين مزرعه فعاليت تحقيقاتي متناسب با شرايط اقليم آن كشور براي توسعه و تعامل از نظر دانش فني در ونزوئلا ايجاد مي‌شود.
خانكشي‌پور تصريح كرد: هيئت كارشناسي موسسه تحقيقات برنج كشور شرايط منطقه را در ونزوئلا مورد بررسي قرار داد.
به گفته وي علاوه بر ايجاد مزرعه 100 هكتاري در ونزوئلا كه به برنج اختصاص مي‌يابد، هفت طرح تحقيقاتي شامل پرورش ماهي قزل‌آلا، ميگو، سبزي، صيفي‌جات و گلخانه نيز در آنجا اجرا مي‌شود.
سخنگوي موسسه تحقيقات برنج كشور خاطر‌نشان كرد: هيئت ونزوئلايي نيز از توانمندي‌هاي موسسه تحقيقات برنج گيلان، مازندران و ديگر استان‌هاي برنج‌خيز كشورمان بازديد به عمل آورد.
خانكشي‌پور درباره زمان اجراي طرح‌هاي مذكور در ونزوئلا گفت: بايد خدمات زيربنايي و تجهيزات مورد نياز فراهم شود تا زمان دقيق اجراي طرح مشخص شود.
وي اظهار داشت: تمام تلاش خود را به كار مي‌گيريم تا در فصل زراعي جديد فعاليت خود را در ونزوئلا آغاز كنيم و اين مهم بدون ترديد بستگي به ديگر عوامل دارد كه بايد مهيا شود

توزيع عباهای انگليسی برای آخوند ها با پرچم بریتانیا در ایران

جهان نوشت: پس از ماجراي كفش هاي موهن شركت نايك، اين بار، نوعي عباي مخصوص طلاب و روحانيون، غائله آفرين شده ‌است.‌ ‌اين نوع عبا كه به طور گسترده اي در قم، مشهد و اصفهان توزيع شده است ‌باوجود مرغوب بودن آن به قيمت بسيار ارزاني فروخته مي شود.‌ ‌راز اين ارزاني قيمت در اين است كه كارخانه سـازنده اين عبا كـه بـا نـام <عبـاي انگليسي> فروخته مي‌شود در قسمت‌هاي مختلف از جمله پشت گردن، اقدام به چاپ پرچم انگليس و يا آرم هاي انگليسي با حروف بزرگ با كيفيت ‌خوب و شفاف كرده است و اين پرچم به راحتي قابل مشاهده مي‌باشد.‌