رهبر معظم، متهم رديف اول !




با نگاهي اجمالي و گذرا به مجموعه اتفاقاتي كه اخيرا"درراس خبرهاي قرارگرفته اند، از سرقت سريالي مجسمه هاي مشاهير ادبي وشخصيت هاي تاثيرگذارسياسي درصده اخيرگرفته تا سرقت كابل هاي تلفن ازدرون كانالهاي زيرزميني، ازدستگيري 80 دختروپسرجوان دريك ميهماني شبانه كه حالاازآن بعنوان كنسرت زيرزميني ياد ميشود، ازممنوعيت كتابهاي يكي ازياران مقتدرخميني (( آيت الله بهشتي)) ولاك ومهركردن چند غرفه ديگر تحت عناوين اينكه مسئولان آنها درسال گذشته درغرفه هاشان مشروبات الكلي مصرف كرده اند!! ودهها حوادث ريز ودرشت مشابه كه دراين سرزمين نكبت گرفته رخ داده وميدهد و تيغ سانسور وخود سانسوري باعث گرديده تا اخبارآن درهيچ جريده ورسانه اي انعكاس نيابد، بسهولت وبا فراغ بال ميتوان دريافت كه درنظام آسماني وولائي جمهوري اسلامي - نه بهتراست بگوئيم درجمهوري قدغن ها چه غوغائي از كثافت كاري وفساد برپاست، وهرساعت هم منحني و دامنه آن درحال اوج گيريست. در چنين ناكجا آباد وگندابي، شنيده ميشود كه فرد فاسدي چون احمد خاتمي بعنوان بازوي تبليغي ولايت فقيه وحكومت كودتائي احمدي نژاد ازتريبون نمازسياسي جمعه عربده و نعره ميزند كه چرا دستگاههاي دولتي قانون زيبائي را كه در شوراي انقلاب فرهنگي مصوب شده است را به اجرا نميگذارند. گويا اين شيخ كه مرزبي شرمي رابا تمام قدرت وجسارت درنورديده از كثافت كاريهاي علي فلاحيان و حجت السلام منتظري مقدم دادستان كرج كه دختران معصوم مردم را به همكيشان خود ميفروخت وحالا هم دردايره اهريمني اين حكومت فاسددرگوشه اي مشغول خدمت به ولايت وحكومت كودتا ست و... بي خبر است وگوئي كه مرحوم فاطمه قائم مقامي قرباني دستهاي پليد فلاحيان نبوده وآن دختران به فحشا كشانده شده قرباني اقدامات آخوند منتظري مقدم نبوده اند وهمه قضايا امروز آغاز شده وبايد كه با اجرائي كردن مصوبه شوراي انقلاب فرهنگي جلوي تمامي اين مفاسد را گرفت. بي شرمي و وقاحت تا كجا؟؟ وارونه گوئي و كتمان حقيقت تا كي؟؟ كدام مصوبه ؟؟ كدام شوراي انقلاب فرهنگي؟؟ اگر شهامت وشجاعت داريد كه نداريد، اول بيائيد شخصيتهائي راكه تحت عنوان اجزاء واعضاي انقلاب فرهنگي دريك سوراخ چپانده ايد تا با يك تلفن از بيت رهبري بعنوان ماشين چاپ فورا" مصوبه چاپ كنند وبيرون بدهند را بمردم معرفي كنيد، بعد صحبت از مصوبه هاي چنين شورائي به ميان بياوريد. كيست كه ازدريوزگي غلامعلي حداد عادل پدرزن آقا زاده رهبرمعظم بي اطلاع باشد؟؟ كيست كه ازكاسه ليسي محسن ميرباقري ورحيمي ازغدي وعالمان دنيا پرستي از اين دست بي خبر باشد؟؟
از همان روزيكه موضوع سرقت تنديس ها درتهران درراس اخبار رسانه ها قرارگرفت، وبعد ازآنهم درابعاد گسترده تري ادامه يافت كه هنوزهم نبايد كارراخاتمه يافته تلقي نمود، ميشد ماهيت اين سرقت ها را با بيانات مقام معظم رهبري كه سال گذشته درجمع نخبگان گفتند بايد در محتواي كتب علوم انساني از دبستان گرفته تا دانشگاه تجديد نظرشود، مرتبط دانست. يكي ازمصاديق عيني وغيرقابل انكار گفته هاي ولايت مطلقه فقيه مبني برتجديد نظردركتب درسي خاصه در دروس علوم انساني دقيقا"همين است كه امروزدارد با سرقت تنديس مشاهير وبزرگان اين سرزمين درسطح كلان شهر بي دروپيكرتهران مثلا" بزرگ تجلي مي يابد. اگرآقاي خامنه اي وبعد ازاو دولتمردان كودتا با چنين مقوله اي مخالف بودند ميتوانستند در يك چشم بهم زدن سارقان را دستگير وآنها را به مجازات برسانند. اينكه چرا چنين نشده ونميشود ونخواهد شد اينست كه بايد جلوه هاي تاثير گذارچه درقالب تنديس و چه بعنوان شخصيت حقيقي، وحي و حاضررابا توسل بهر وسيله اي از صحنه روزگار حذف نمود تا مبادا جوانان ونوجوانان اين مرز وبوم درحين قدم زدن درفلان پارك يا فلان نقطه شهراز بزرگترها، از پدر ومادرها بپرسند كه اين تنديس متعلق به كيست؟ وپاسخ بشنوند كه دكتر معين يا بگويند ستار خان وباقرخان ويا شهريارو...!!! مگريادمان رفته كه خلخالي ديوانه درهمان اوائل سيه روزي 57 بيل وكلنگ بدست بسراغ مجسمه حكيم طوس و ميراث ملي بزرگي چون تخت جمشيد رفته بود؟؟؟ حيرت آوراست كه چرا روشنفكران انقلاب ساز وانقلاب كرده وسيلي خورده از ملايان، خاصه از روح الله خميني، وقلم بدستان آنسو نشين وهم داستان با روشنفكرانش از يادآوري وتجديد اين حملات مغول وار رژيم حذرمينمايند وبجاي آن درجايگاه مثلا" مخالف رژيم مدام بر طبل اصلاح واصلاحات واصلاح طلبي ميكوبند؟؟!!!. جوانان امروزي كه آنروزها را نديده اند، وسي سال هم هست كه درمدرسه ودانشگاه بهروسيله ممكن حتي با چاقو وقمه زدن اساتيد دانشگاهها وايجاد رعب و وحشت درصددند كه تاريخ را وارونه بخوردشان داده وميدهند، بايد بفهمند ودريابند كه آنچه امروز دارد اتفاق مي افتد، خشت اولش در همان فرداي 22 بهمن 57 گذاشته شد. جوانان ما بايددريابند كه آن زمان شرايط براي اين تاريخ زدائي وايران ستيزي بنا بدلائلي كه در اين نوشتار نمي گنجدهموارو ميسرنبود وخميني با همه جسارتي كه در سقوط نظام پادشاهي از خود نشان داده بود،{{ البته با حمايت بيدريغ اربابان خارجي}} نتوانست چنين جسارتي رابمرحله اجرا بگذارد. ولي مقام معظم فكرميكنند كه شايد امروزچنين هجومي درسايه حكومت سياه عنصري سياهكارتراز همه كارگزاران پيشين رژيم بنام احمدي نژاد ميسرباشد. ودقيقا" با همين استدلال ميتوان نتيجه گرفت كه حكم حكومتي و فقهي سرقتها، آن تجاوزات وكشتارهادرخيابانها وزندانها، اين چاقو كشي ها درحريم مقدس دانشگاه وهمه آنچه كه مشخصا" طي چند ماهه اخير بوقوع پيوسته بدون رضايت وآمريت ولايت مطلقه نبوده وملت ايران وجهان متهم رديف اول تمامي اين تهاجمات فرهنگي وانساني را بايد در بيت ولايت درچهارراه آذربايجان جستجو نمايند ولاغير.
80دختروپسرجوان با هجوم پليس ولابد با همكاري سربازان گمنام امام زمان كه براي يك كنسرت زيرزميني رفته بودند دستگيرميشوند. بايداز مقامات ومسئولين حكومت الهي وآسماني جمهوري فاسد اسلامي پرسيد كه چرابايد كنسرت دراين سرزمين جنون گرفته وهمه چيزقدغن زير زميني برگزار شود؟؟ بايد پاسخ بدهند كه علت اينكه همه چيزبجز دزدي و غارتگري وفساد دولتمردان از صدر گرفته تا ذيل علني وآشكار است، چرا جوانان ما هرروز بايد به زيرزمينها رانده شوند ويا اگر بتوانند جلاي وطن نموده وخودرا بديار غربت برسانند؟؟ جوانان بايد انرژي درون نهفته ومتراكم وسركوب شده خودرا دركجا تخليه كنند؟؟ شما كدام فضا رابازگذاشته ايد كه جوانان بتوانند با آسودگي بروند و دريك فضاي عاري ازرعب و وحشت وبگير وببند، چند ساعتي را در كنار هم سپري نمايند؟؟ اگرهمين جوانان بازداشت شده وميليونها مشابه آنها اين بضاعت راداشتند كه همانند آقازاده ها وكاسه ليسان منظومه قدرت با هزاران دلار نوروزشان را دراميرنشين دبي بگذرانند وبليط چند صد دلاري كنسرت گوگوش وفلان وبهمان خواننده رابگيرند، وشبهاشان راهم درهتلها سپري نمايند، مطمئن باشيد كه حتي يك كنسرت زيرزميني يا ميهماني بگفته دادستان تهران لهو ولعب دراين جهنم برپا نميگرديد وبسياري از جوانان اين مملكت همانند آقا زاده ها ووزير زاده ها ووكيل زاده ها باتفاق حاج آقا ها وحاج خانمهاي حكومتي درهرمناسبتي راهي آنطرف خليج هميشه فارس ميشدند وبجاي حضوردركنسرتهاي زير زميني، بسراغ كنسرت گوگوش - ابي – وستار وكه و چه ميرفتند وشما هم خيالتان راحت بود كه مملكت اسلامي، اسلامي، اسلامي است. ولي اين حكومت ضمن اينكه تسمه از گرده بيش از85 درصد مردم كشيده وفساد وفحشا درسطح خيابانها بصورتي عريان ودرزير چادر ومغنعه بصورت نهفته وپنهان بيداد ميكند وبرج نشينان شمال شهركه عمدتا"درزمره ياران عيان وپنهان بارگاه ولايت در رده ها ومشاغل مختلف هستند هم با يك تلفن هرآنچه را بخواهند درچشم بهم زدني مهيا ميگردد، اين ميليونها جوان سرگردان وبلاتكليف ودرمانده، ومواجه با كوهي از قدغن ها بايد چه بكند؟؟ لاجرم بايد به كنسرت هاي زير زميني (( البته اگردادستان تهران راست بگويد)) پناه ببرند كه آنهم با بگير وببند وزندان وكوفت وزهر مار روبرو ميشود. شايد طرح دونمونه ازاخباري كه درنشريات داخل انتشار يافته ونگارنده آنها را ذيلا"و بدون كم وزياد مياورد كه يكي ازآنها با قلم يك ملاي دربار خلافت نوشته شده بتواند نه پاسخي كامل، كه نيمچه پاسخي به اينهمه ناهنجاريهاي اجتماعي باشد كه هرروز بشكلي دارد بروز مينمايد ورژيم هم بجز عربده كشي و تهديد هيچگونه راه حلي براي آنها ندارد ونخواهد داشت.
هفته نامه اميد جوان شماره671مورخه 11 ارد يبهشت 89 دو تيترحيرت آوروتكان دهنده را انتشار داده كه ازهولناك هم هولناكتر مينمايد كه بدليل نداشتن وب سايت لاجرم بايد مشروح مطلب را بنويسم تا مقام معظم رهبري و احمدي نژاد وكارگزاران رژيم ازيكسو، وجهانيان وايرانيان برون مرزي دريابند عمق فاجعه در جهنم جمهوري اسلامي دركجاست، ومسئولين مملكتي مثل هميشه دارند بوق را از سرگشادش ميزنند. طبيعيست كه درچنين جهنمي جوانانش بايد از روي ناچاري وشرايط حاكم بر جامعه به كنسرت هاي زير زميني واعتياد ودزدي و كيف زني وآدم ربائي وچه وچه پناه ببرند.
تيتريك : كولاك طلاق درايران. بر اساس آمار واطلاعات معاونت آمار وانفورماتيك ثبت احوال كل كشور طي يك دهه گذ شته طلاق با رشدي54 درصدي روبرو بوده كه در نوع خود يك فاجعه محسوب ميشود.
مشروح خبر: درحاليكه دركلان شهر تهران واقعه ازدواج درسال گذشته يك درصد رشد پيداكرده، دراين مدت پديده طلاق 16 درصد رشد داشته است كه رقمي نگران كننده وحيرت آوراست . به گفته رئيس سازمان ثبت احوال حدود 130 هزارازدواج طي سال گذشته به ثبت رسيده وقريب به 35 هزارزوج تهراني نيزازهم جدا شده اند، به بيان ساده تر، ازهرچهارازدواج درپايتخت، يك مورد به جدايي مي انجامد. رشد پديده طلاق اگرچه درتهران بيش ازسايرنقاط كشوراست امادرشهرستانها هم اين آمارسير صعودي به خود گرفته است . نكته نگران كننده ديگر، افزايش آمارطلاق درسنين بالا است كه درگذشته چندان مرسوم ومعمول نبود. يك جامعه شناس دراين باره ميگويد: به دليل برخي مشكلات ، برخي اززوجين پس از25 يا 30 سال زندگي مشترك تقاضاي طلاق ميكنند. دكترحسين باهردرمورد دلايل افزايش آمارطلاق دركشور افزود: مشاوره هاي صورت گرفته نشان ميدهد كه دوگروه طلاق ها دركشور افزايش يافته كه يكي ازآنها طلاق قدرت وديگري طلاق درسنين بالا است . وي با اشاره به اينكه طلاق قدرت مربوط به جدايي زوجيني است كه چند سال با يكديگر دوست بوده وزندگي آنها پس از6 ماه به شكست منجرشده است، گفت :اين نوع آشنايي ها بيشترازخيابان ها آغازشده وبادرگيري عواطف، جوانان ناچاربه ازدواج ميشوند اما بعد ازمدت كوتاهي به اين نتيجه ميرسند كه قادربه ادامه زندگي با يكديگر نيستند. اين استاد دانشگاه به طلاق درسنين بالا اشاره كرد واظهارداشت: تعدادي اززوجين بعد ازگذ شت 25 يا 30 سال اززندگي مشترك به دليل برخي مشكلات اقتصادي، وسوسه هاي محيطي و... تحمل يكديگر رانداشته ودرخواست طلاق ميكنند. باهرگفت : درگروه اول بيشترزنان جوان متقاضي طلاق هستند امادرجدايي ها درسنين بالا مردان تقاضاي طلاق ميكنند .
براساس آمارواطلاعات معاونت آماروانفورماتيك ثبت احوال كل كشور واقعه طلاق درسال 88 نسبت به 10 سال گذشته 54 درصد رشد يافته است. براساس آمار واطلاعات سازمان ثبت احوال كشور، درسال 1378، 57 هزارواقعه طلاق دركل كشوربه ثبت رسيده كه اين آمار درسال 88 به 110 هزار واقعه افزايش يافته است .
همچنين درسال 1378، ميانگين سن طلاق درمردان 20 تا 24 سال ودرزنان 15 تا19 سال بوده كه درسال گذشته به 25 تا 29 سال درهردوگروه زنان ومردان افزايش يافته كه علت آن افزايش ميانگين سن ازدواج دربين جوانان ايراني است. اين آمار نشان ميدهد كه تا پايان بهمن ماه سال 88، درهرساعت 14 واقعه وبدين ترتيب دريك شبانه روز 341 طلاق دركل كشوربه ثبت رسيده است كه بيش از97 هزارمورد ازآن مربوط به مناطق شهري است .
تيتردوم اين هفته نامه چنين است:
13 ميليون دخترايراني شوهرنكرده اند. و مينويسد: بفكر دختران ازدواج نكرده باشيد نه افزايش جمعيت.
مشروح خبر: حجت الاسلام سيد رضا اكرمي عضوارشد جامعه وروحانيت مبارزتهران، ازدواج جوانان وتشكيل خانواده را مهم ترازبحث تعداد فرزندان ميداند. حجت الاسلام اكرمي دريادداشت خود كه درروزنامه جمهوري اسلامي به چاپ رسيده است درباره افزايش جمعيت 5 نكته را يادآورميشود كه جالب توجه است :
1 - درهنگام خطبه عقد، عاقد معمولا به حديث نبوي ((تتاكحوا، تتاسلوا، تكثروا)) استناد ميكند وازآغازتشكيل وتاسيس خانواده اعلام ميگردد كه افزوني نسل وتوسعه افراد خانواده به بيش از((زن وشوهر ))مورد توجه است، كه رسول اكرم درفرداي رستاخيز به جمعيت بسيارمباهات ميكنند. اكنون درغرب وفلسطين يكي ازدغدغه هاي آن افزون شدن عدد مسلمانان با تكثير دقيقه اي آن ميباشد وميگويند تا 2050 ميلادي اروپا قاره اي اسلامي ميشود .
2- جمعيت نيروي انساني درمنطق وحي الهي بعنوان زينت زندگي دنيا، (( المال والبنون زينه الحيوه الدنيا)) و وسيله امدادي خانواده ها، و(( امددناكم باموال وبنين )) و وسيله امتحان وآزمايش ((انما اموالكم واولادكم فتنه))
معرفي گشته اند والبته بعضي ازفرزندان درشرايطي بصورت دشمن (( ان من ازواجكم واولادكم عدوالكم ، تغابن 14 در مي آيند))، كه درمورد پسرنوح خوانديم وشنيديم. بنابراين هرگز سرمايه انساني بطور مطلق مورد تكريم وتجليل قرارنگرفته ويا نكوهش نشده است بلكه بايد توجه كرد كه نيروي انساني وجمعيت، اگر با كيفيت ازمنظرتعليم وتربيت، تزكيه وفن وحرفه، سعي وكوشش باشد بطور قطع تكثير آنها مورد قبول واحترام ومورد حمايت است وبايد درازدياد وتكثير آنها كوشيد واگرفقط افزوني باشد ودرتعليم وتربيت وتزكيه واشتغال واسكان وازدواج وهنرواقتصاد آنان كاري بايسته وشايسته انجام نگيرد وجمعيت مصرف كننده، وسربارباشند نه يار وياور، جامعه زيان ميبيند ودردسر درست ميكند، كه دربعضي خانواده ها آن را ديده ايم ، وآيه قرآن ، ((وليخش الذين لوتركوامن خلفهم ذريه ضعافا خافوا عليهم )) هشدارميدهد، وحديث ((قله العيال احد اليسارين )) كمي عائله موجب آسايش مطلوب ميگردد، بايد مورد توجه باشد .
3- ايران كشوري پهناوراست وپراستعداد، امكانات تحت الارضي وفوق الارضي وفوق الارضي ودوطرف كشور آبهاي سرزميني وآزاد دارد، پنجاه نوع آب وهوا دارد وبسياري با كارشناسي اعلام نموده اند، با همين آب وباران ومساحت سرزميني، ميتوان تغذيه 150 ميليون را دربخش كشاورزي تامين نمود وقصه پرغصه ((خوراك )) را تضمين نمود. ولي چرا براي 74 ميليون نفر مشكل اسكان وازدواج واشتغال وسلامت وآب آشاميدني، وجود دارد چه رسد به بيش از 2 برابر – زيرا جمعيت مولد ندارد، حوصله كاربراي خود وخانواده ندارد، روحيه توليد براي مصرف درخانواده ها وجامعه وجود دارد وهمه درپي صندلي دراداره وسازمان ميباشند.
4- هم اكنون قانون كنترل مواليد دربرخي ازاستانهاي مرزي كشور رعايت نميشود ودربرخي ازاستانهاي مرزي رشد جمعيت 6 درصدي وجود دارد، با اينكه ميانگين جمعيت دركشور 73 درصد است، اين عدم تعادل ومراعات نكردن قاعده وقانون موازنه را بهم ميريزد ومشكلات ناخواسته بوجود مي آورد.
5- موضوع ديگري كه دراين مبحث بايد مورد اهتمام قرارگيرد، موضوع اصل ازدواج است، بسياري ازجوانان ما، ازدواج نميكنند تا جمعيتي بوجود آيد، كنترل بشود يا خير، آماراعلام ميدارد، بيش از12 ميليون دختر 20 سال به بالا داريم كه همسر ندارند300/1 ميليون دختر 30 به بالا داريم كه تشكيل خانواده نداده اند. اين كاهش اصل ازدواج وبالا رفتن سن ازدواج براي جامعه اسلامي، مشكلات روحي ورواني ازقبيل ((افسردگي، انزواگرائي، پرخاشگري، اختلاف)) بوجود آورده وچون اشتغال نيز براي آنان وجود ندارد، سرگرداني وپوچي گري ومفاسد ((خياباني شدن ، فرارازخانه )) راپديد آورده است. بايد براي اصل ازدواج فكري كرد، تشويق جوانان به تشكيل خانواده، كمك نظام وخويشاوندان براي هزينه هاي ازدواج، سهولت درتاسيس خانواده وحذف مقدمات ومقارنات اضافي ، بوجود آوردن شيوه صحيح معرفي دختر وپسر به خانواده ها، اطلاع رساني به افراد خير وخادم درمعرفي شايستگان به يكديگر ((والطبيات للطلبين والطبيون للطلبيات، اولئك مبرون مما يقولون لهم مغفره ورزق كريم، نور 26 )) وتذكار به وجود آمدن مفاسد بسيار با تاخير درازدواج براي دختر وپسر جامعه ما، اموري بايسته وشايسته ميباشند. بنابراين براي تشكيل خانواده اقدام نمائيد. براي جمعيت مولد وكارآمد تلاش كنيم ومشكلات موجود جوانان را ((اسكان، اشتغال، برخورد با تورم، مبارزه با اعتياد وسالم سازي )) برطرف واعتدال وتعادل درهمه چيز ازجمله فرزندان را مراعات كنيم . چگونه بايد انديشيد و چه سان بايد قضاوت نمود؟؟
براستي دركشوري كه بصورت بالقوه وبالفعل ميتواند وبايد يكي از مرفه ترين ومتمول ترين مردم درمنطقه وشايد جهان را داشته باشد، چرامردمش به چنين گرفتاري بزرگي درغلطيده ، وچرا بايد جوانانش براي يك ساعت خوشي راهي كنسرتهاي زير زميني و اعتياد و فحشا ودزدي كابل وديگرناهنجاريها بشوند؟؟
با يك نگاه ساده برآنچه كه در درون كشور ميگذرد عيان ومبرهن است كه رژيم اسلامي بطور اصولي هم مسبب تمامي اين معضلات است، وهم راضي از اينكه توانسته جامعه را بسمت وسوئي سوق دهد كه با انواع حربه ها بتواند به حيات اهريمني و شيطاني خود ادامه دهد. امروز ديگربرهيچكس، حتي در دور افتاده ترين روستاهاي كشورپوشيده نيست كه باعث و باني هرآنچه بر مردم اين مرز وبوم ، از شهري گرفته تا روستائي، از پيرگرفته تا جوان، زن ومرد، دختروپسردريافته اند كه فساد گسترده ودامنه دار حاكم بر جامعه نتيجه فسادي است كه رهبران حكومت خود باني آن بوده وتا درب برز اين پايه بچرخد هرساعت وهر روز و هر ماه وسال بايد منتظر اتفاقاتي بمراتب تلخ تر وهولناكتر از آنچه كه امروز دارد رخ مينمايد باشيم.

فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمان از اعدام معلم ایرانی در شوک است




فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمان (بین الملل آموزش- ایی آی) عمیقا از شنیدن خبری در مورد معلم عضو کانون صنفی معلمان ایران فرزاد کمانگر مبنی بر این که وی یکی از پنج نفری است که بطور مخفیانه در روز 19 اردیبهشت ماه اعدام شد، غصه دار است.
فرزاد کمانگر؛ معلم 35 ساله که متاهل و عضو کانون صنفی معلمان کردستان بود، متهم به "به خطر انداختن امنیت ملی" و " محاربه" شده بود، فرزاد از فوریه سال 2008 و در نتیجه حکم اعدامی که توسط دادگاه شرم آوری که کمتر از 5 دقیقه طول کشیده بود، صادر شده بود، همواره در تهدید با مرگ زندگی کرد.
هر چند مقامات ایرانی تجدید نظر حکم فرزاد را پذیرفته بودند، اما پرونده فرزاد بجای اینکه برای بررسی به دادگاه عالی فرستاده شود، راکد شد. پس از مدت ها تاخیر، به وکیل فرزاد گفته شد که پرونده او گم شده است. علیرغم فقدان شواهد مبتنی بر رسیدگی مستقل در مورد اتهامات و در غیاب آئین دادرسی عادلانه، خبر اعدام فرزاد منتشر شد.
دبیر کل بین الملل آموزش، فرد ون لی وون، در این مورد گفت: "ما از شنیدن خبر اعدام فرزاد عمیقا شوکه و غمگین شدیم. پرونده فرزاد بخاطر رفتار مرموزانه و غیر شفافی که در دادگاه او در پیش گرفته شده بود، عدم دسترسی او به حداقل حقوق بنیادین یک زندانی، و این واقعیت که نه خانواده و نه نمایندگان حقوقی از اعدام او خبردار نشده بودند برای همه 30 میلیون اعضای بین الملل آموزش بویژه درآور است. روز اعدام فرزاد یک روز فاجعه آمیز برای معلمان، فعالان اتحادیه های کارگری و حقوق بشر است و بین الملل آموزش همبستگی عمیق خود را با خانواده فرزاد، همکاران و دانش آموزان او اعلام می کند".
فرد ون لی وون تاکید کرد:" بین الملل آموزش حقوق و مسئولیت های دولت ها را برای به پای میز محاکمه کشاندن متهمان جنایی به رسمیت می شناسد اما این موضوع باید متناسب با معیارهای ملی و بین المللی محاکمات صورت گیرد. ایی آی همچنین با صراحت اعلام می کند که دولت ایران باید رعایت حقوق همه اعضای اتحادیه های کارگری و فعالان حقوق بشر را تضمین کند."
اعضای اتحادیه های کارگری و جامعه حقوق بشری علیه حکم اعدام و محاکمه فرزاد کمپین تشکیل داده اند. ایی آی و اتحادیه های معلمان وابسته به آن بخصوص با کمیته آزادی تشکل های سازمان جهانی کار، بطور شفاهی مذاکره کرد و بدنبال آن به دولت ایران توصیه شد که فورا اعدام فرزاد کمانگر را متوقف کند ، حکم اعدام او را لغو و آزادی او را از زندان تضمین کند.
فراخوان برای اقدام:
· ایی آی به شبکه بین المللی و کمپیین های بزرگداشت فرزاد می پیوندد و از همه معلم های ایرانی و فعالان اتحادیه های کارگری از جمله رسول بداغی، هاشم خواستار، و بهمن گودرززاده که در زندان هستند حمایت می کند.
· ایی آی به رهبر و مقامات ایرانی نامه می نویسد و خواستار بررسی شفاف اعدام فرزاد و متوقف ساختن هر نوع اعدامی خواهد شد که در راه است.
· ایی آی به همه اتحادیه های معلمان وابسته خود اطلاع رسانی می کند و از آنها می خواهد که به وزارت امور خارجه کشور خود برای ابراز شوک در مورد اعدام فرزاد بنویسند، و خواستار دادگاه های عادلانه و عمومی و پایان دادن به احکام مرگ شوند.
· ایی آی از همه اتحادیه های معلمان وابسته به خود می خواهد که مراسم بزرگداشتی برای نشان دادن غم و اندوه خود از مرگ فرزاد برگزار کنند.
] ترجمه متن انگلیسی خبر وب سایت فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمان: