درگیری در شهر زاهدان؛ اوضاع شهر متشنج است


درگیری در شهر زاهدان؛ اوضاع شهر زاهدان متشنج است
ساعاتی پیش زمانیکه علمای اهلسنت برای تعزیت کشته شدگان بمب گذاری اخیر رفته بودند توسط مزدوران بسیجی هدف حمله قرار گرفتند و یکی از جوانان بلوچ در این حمله به شهادت رسید و یکی از علمای اهلسنت بنام مولانا عبدالرحمان محبی مجروح شدند پس از این جوانان بلوچ به خیابانها ریخته و با بسیجیان درگیرشدند. فضای شهر زاهدان شدیدا متشنج است و رژیم در حال شعله ور نمودن جنگ مذهبی است و نماینده خامنه ای سلیمانی علنا اعلام کرد که ما جنگ را آغاز می کنیم و نا امنی باید برای همه باشد و این سخنان آغاز جنگی مذهبی در زاهدان است که مقامات رژیم سعی در شعله ور کردن آن دارند.

****

ساعت ۱۲ ظهر امروز مورخه ۱۰/۳/۸۸ هنگامی که حضرت شیخ الاسلام مولوی عبدالحمید برای شرکت در مراسم ختم کشته شدگان مسجد امیر المومنین در جلوی این مسجد حضور پیدا نمودند عده ای مزدور با حمله به ایشان قصد آسیب رسانیدن به ایشان را داشتند که محافظین مولانا از دسترسی مزدوران به ایشان جلوگیری نمودند ولی متاسفانه در این رویداد تلخ محافظین مولانا به وسیله چاقو و قمه زخمی شدند که هم اکنون در بیمارستان بستری میباشند.اوضاع در زاهدان شدیدا ملتهب است اطراف مسجد مکی فداییان بسیاری حضور پیدا کرده اند و نیروهای انتظامی هم به طرف فداییان حمله ور شده اند.صدای تیراندازی نیز در اطراف مسجد مکی به گوش میرسد.

****

نماینده مجلس رژیم ناآرامی در شهر زاهدان را تائید کرد

سایت فرارو در تهران: حسینعلی شهریاری نماینده زاهدان با اشاره به مراسم ختم شهدای حادثه مسجد شیعیان زاهدان اعلام کرد که عصبانیت برخی از جوانان منجر به ایجاد شلوغی در شهر شده است.


اعزام نیروهای بسیج و پاسدار به زاهدان: "مرگ بر سگ سنی"

خطر خشک شدن درياچه اروميه


مدير ملي طرح حفاظت از تالابهاي ايران گفت: در حال حاضر خطر خشک شدن درياچه اروميه مهمترين دغدغه مديران کشور است. علي نظري دوست در حاشيه دومين کارگروه آب و کشاورزي اين حوزه در اروميه در گفتگو با مهر افزود: به دليل رعايت نکردن حق آبه اين درياچه هم اکنون سهم ورودي آبي بسيار کمتر از اين ميزان است.نظري دوست اظهار داشت: در طرح مديريت يکپارچه حوزه آبريز درياچه اروميه سهم هر استان مشخص شده است و بايد با کمترين کاهش اين حق آبه به درياچه اروميه برسد.سالانه يک ميليارد و 600 مترمکعب آب آذربايجان غربي در بخش کشاورزي هدر مي رود.مديرعامل آب منطقه اي آذربايجان غربي نيز در گفتگو با مهر با اشاره به اينکه سالانه بيش از يک ميليارد و 600 ميليون مترمکعب آب استان در بخش کشاورزي هدر مي رود، گفت: اين ميزان هدررفت 45 درصد کل آب استان را شامل مي شود که ضايعه بزرگي براي کشاورزي آذربايجان غربي به شمار مي رود.

بخشی از محوطه باستانی تخت جمشيد متلاشی شد


سایت جمهوریت : از شيراز خبر مي رسد در اثر انتقال غیر کارشناسی یکی از سنگهای جان پناه پلکان تخت جمشید فرو افتاده و كاملا از بين رفت. این اتفاق دقيقا به هنگام جابجایی سنگ مذکور و در اثر عدم استفاده از لوازم و امکانات تخصصی و نیروهای متخصص رخ داده است. سازمان ميراث فرهنگي براي جابجايي اين سنگ تاريخي از جرثقيل استفاده مي كرد. این در حالی است که اغلب کارشناسان مرمت و میراث فرهنگی معتقدند که به کارگیری جرثقیلهای مکانیکی که اساساً در کارهای ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرند در مرمت آثار تاریخی امری غیرکارشناسی و غیر تخصصی است. تخت جمشید مجموعه ای از کاخهای باشکوهی است که ساخت آنها در سال ٥١٢ قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن ١٥٠ سال به طول انجامید. محوطه باستانی تخت جمشید مهمترین اثر باستانی ایران است که در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده است. اين خسارت يكي از بزرگترين خسارت هاي وارده به آثار تاريخي ايران به شمار مي آيد.

انتقال فعال کارگری به زندان اطلاعات سنندج

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

بنابه گزارشات رسیده از زندان اطلاعات شهرسنندج،آقای ویریا نقش بندی روز پنجشنبه از زندان اطلاعات مریوان به زندان اطلاعات سنندج انتقال داده شد.
روز پنجشنبه 7 خرداد ماه زندانی سیاسی وریا نقش بندی پس از تحمل کردن 21 روز در سلولهای انفرادی زندان اطلاعات مریوان که تحت شکنجۀ جسمی و روحی بازجوئی با نام مستعار حیاتی قرار داشت به زندان اطلاعات سنندج منتقل شد. از زمان انتقال به زندان اطلاعات سنندج تا به حال هیچ خبری از وضعیت وشرایط این زندانی سیاسی در دست نیست. حیاتی بازجوی وزارت اطلاعات این خانواده را تحت فشار قرار داده است که همسر آقای نقش بندی خود را باید به اداره اطلاعات معرفی کند و در صورت معرفی کردن خودش آقای نقش بندی آزاد خواهد شد و به نظر می آید که او را به گروگان گرفته اند. در صورتی که همسر آقای نقش بندی دانشجو می باشد. وزارت اطلاعات با دستگیری همسر آقای نقش بندی و تحت فشار قرار دادن او قصد دارد که زندانی سیاسی وریا نقش بندی را وادار به اعترافاتی نماید که وزارت اطلاعات خواستار آن است.
زندانی سیاسی وریا نقش بندی قبل از دستگیری یکی از پاهای او دچار آسیب جدی شده بود و مدت کوتاهی بود که پاهای او را از گچ خارج کرده بودند و او می بایست تحت نظارت پزشک باشد. خطر جدی وجود دارد که بازجویان وزارت اطلاعات ناراحتی پاهای او را برا ی وارد کردن فشار علیه او بکار بگیرند.
خانواده آقای نقش بندی از زمان انتقال فرزندشان به زندان اطلاعات سنندج تا به حال بارها به آنجا مراجعه کردند و خواستار آگاه شدن از وضعیت وشرایط فرزندشان هستند. ولی تا به حال به آنها جوابی در این باره داده نشده است و آنها را تهدید به دستگیری نمودند و امروز با تعدادی مامور باتوم بدست آنها را تهدید به ضرب وشتم و دستگیری نمودند و به طرز وحشیانه ای از جلوی درب زندان اطلاعات بیرون راندن. خانواده نقش بندی به آنها اعلام کردند تا آزادی فرزندشان روزانه به آنجا مراجعه خواهند کرد.
زندانی سیاسی وریا نقش بندی فعال کارگری شرکت جامع کار سپاهان قسمت آزمایش خاک و بتون بود. که 3 روز بعد از روز جهانی کارگر، روز 14 اردیبهشت ماه با یورش مامورین وزارت به منزلشان دستگیر و به سلولهای انفرادی زندان اداره اطلاعات مریوان منتقل شد. مامورین وزارت اطلاعات 2 روز قبل از روز جهانی کارگر با او تماس گرفتند و او را تهدید کردند که در صورت شرکت در مراسم روز جهانی کارگر دستگیر خواهد شد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش وحشیانه ، دستگیری ، شکنجه و ادامه بازداشت این فعال کارگری را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدام فوری برای آزادی این زندانی سیاسی است.

انتقال روزنامه نگار زندانی به انفرادی بعد از برگزاری دادگاه


نادر کریمی جونی روزنامه‌نگار زندانی روز گذشته پس از محاکمه در شعبه‌ی 15 دادگاه انقلاب به سلول انفرادی بند 240 زندان اوین منتقل شد.

به گزارش مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران روز گذشته نادرکریمی همراه وکیل تسخیری خود در شعبه‌ی 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شد. بعد از محاکمه این روزنامه‌نگار زندانی مستقیم از دادگاه به بند‌ 240 زندان اوین منتقل شده و هم‌اکنون در سلول انفرادی به سر می‌برد.

از موارد مطرح شده در دادگاه خبری در دست نیست، به نظر می‌رسد انتقال نادر کریمی به سلول‌های انفرادی تا زمان صدور حکم ادامه داشته باشد.

نادر کریمی روزنامه نگار از آذرماه سال 1387 بازداشت شده است. کریمی سردبیر و روزنامه‌نگار نشریاتی چون "گزارش، فکر، جهان صنعت، و سیاست روز" پس از بازداشت در ابتدای آذرماه سال 87 به بند 209 زندان اوین منتقل شدد. وی پس از تحمل حدود 4 ماه سلول‌های انفرادی و بند امنیتی روز 22 اسفندماه 87 به بند هفت زندان اوین منتقل شده است. این روزنامه‌نگار پیش‌تر نیز دو بار به دلیل فعالیت‌های مطبوعاتی خود بازداشت شده بود همچنین او به دلیل درصد بالای جانبازی در جنگ نیازمند رسیده‌گی مداوم پزشکی است.


ماموران دانشجویان امیرکبیر را ضرب و شتم کردند


خبرنامه امیرکبیر: صبح امروز همزمان با حضور مهدي كروبي در دانشگاه پلي تكنيك تجمعي در داخل و خارج درب اصلي دانشگاه صورت گرفت. با آنكه مديريت دانشگاه امیرکبیر، روز گذشته اعلام کرده بود که مجوزی برای برگزاری این مراسم وجود ندارد اما صبح امروز مجبور به عقب نشيني و پذيرش خواست دانشجویان شده و اعلام کرد مجوز مراسم برای روز چهارشنبه صادر شده است.

پس از آنکه ماموران حراست و انتظامی دانشگاه از حضور دانشجویان در دانشگاه ممانعت می کردند، دانشجویان با شکستن درب دانشگاه، برای حضور در این مراسم وارد دانشگاه شدند. دانشجویان با شعارهای مختلفی از جمله «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد»، «رهایی رهایی استعفا استعفا» به اعتراض در صحن دانشگاه و در مقابل آمفی تاتر پرداختند. از صبح امروز نیز تعدادی از فعالین دانشجويی پلی تکنیک به دانشگاه ممنوع الورود شدند.

مخالفت رهایی با برگزاری این مراسم در حالی است که طی هفته گذشته اعلام کرده بود به دلیل حمایت های مهدی کروبی از دانشجویان بازداشت شده امیرکبیر، وی اجازه سخنرانی کروبی در پلی تکنیک را نخواهد داد. اما پس از مطلع شدن رهایی بر اصرار دانشجویان برای برگزاری این مراسم، وی با عقب نشینی، سعی کرد با تغییر زمان برنامه و مشکل تراشی، در برگزاری مراسم اخلال ایجاد کند.

روز گذشته مسئولین دانشگاه در ابتدا با اعلام اینکه تقاضایی برای برگزاری این مراسم ارائه نشده است، تلاش خود را برای ممانعت از برگزاری مراسم نشان دادند اما صبح امروز روابط عمومی دانشگاه امیرکبیر مجددا با صدور اطلاعیه ای از اعطای مجوز برای برگزاری سخنرانی کروبی در روز چهارشنبه خبر داد.

شب گذشته نیز علیرضا رهایی و میراحمدی نماینده نهاد رهبری در دانشگاه با تماس با کرباسچی از وی خواستند، مراسم امروز سخنرانی کروبی در دانشگاه ها لغو شده و یا به اواخر هفته موکول شود.

از صبح امروز با شکسته شدن درب دانشگاه درگیری هایی نیز بین مامورین انتظامات و دانشجویان به وجود آمده است که در پی این درگیری ها چند نفر از دانشجویان دچار جراحاتی شدند.


كسی كه می خواهد رئيس جمهور شود بايد هرچه رهبری گفت بپذيرد


ایسنا: نماينده تهران در مجلس گفت انتخابات ما با انتخابات ساير كشورها متفاوت است و همراه با ارزش‌هاي الهي است. اسدالله بادامچيان در همايش دانشجويان اصولگرا كه در حمايت از احمدي‌نژاد در دانشگاه آزاد قم برگزار شد، گفت: انتخابات در ساير كشورها براي حفظ ارزش‌هاي ملي و يا نافع گروه‌ها و دسته‌جات گوناگون است و بحث ارزش‌هاي الهي وجود ندارد اما در نظام ما ارزش‌هاي خدايي نيز وجود دارد. وي تصريح كرد: ما بايد فردي را انتخاب كنيم كه داراي اسلام خالص باشد نه اسلام التقاطي و يا اسلام ليبرال دموكراسي و يا چپ زده و راست زده؛ زيرا نمي‌شود مسئوليت نظام اسلامي را به كسي سپرد كه اسلام خالص نداشته باشد. بادامچيان تصريح كرد كسي كه مي خواهد رئيس جمهور شود بايد همراه با ولايت فقيه باشد و هر چه رهبری گفت بپذيرد.

اعدام شدگان زاهدان ارتباط مستقیم با انفجار نداشتند

سایت هم میهن: نماینده زاهدان در مجلس می گوید افرادی که صبح روز شنبه به جرم دست داشتن در انفجار مسجد امام علی در ملاعام اعدام شدند، ارتباط مستقیمی با این حادثه نداشتند. حسینعلی شهریاری به خبرنگار هم میهن گفت: سه نفری که اعدام شدند از افرادی بودند که در قاچاق مواد منفجره دست داشتند و قبلا به اعدام محکوم شده بودند، ولی ارتباط مستقیمی به حادثه اخیر مسجد امام علی زاهدان نداشتند. این در حالی است که فرمانده انتظامي استان سيستان و بلوچستان گفته است: 3 عامل دخيل در بمب‌گذاری زاهدان صبح امروز (شنبه) در ملا عام اعدام شدند

حکم حبس برای دو شهروند کرد

خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان: دو شهروند کرد اهل روستای برده ره‌ش (سنگ سیاه) از توابع شهرستان بانه به 6 ماه حبس محکوم شدند.

شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان سقز جمال سلیمانی و علی خدرپور را به اتهام تبلیغ برای احزاب کردی به 6 ماه حبس تعزیزی محکوم کرد. نام‌بردگان از 2 ماه پیش در زندان عمومی شهرستان بانه در بازداشت می‌باشند.

لازم به ذکر است این دو نفر در پی پخش سخنرانی سیاسی یکی از سران احزاب کردی در مسجد بازداشت شده بودند. این افراد اتهام عنوان شده را رد کرده‌اند.

صد ضربه شلاق بر تن دخترک سیزده ساله

وبلاگ روز از نو

امروزدر کلینیک محل کارم بیماری داشتم که خیلی متاثرم کرد. با توجه به منطقه کاری ام که دریکی از مناطق جنوب شهر است دیدن انواع مختلف درد ورنج مردم برایم چندان عجیب وتازه نیست اما حقیقتا اینمورد را تابحال ندیده بودم .

بیمار مراجعه کننده دختر سیزده ساله ای بود که باتفاق مادرش مراجعه کرده بود.شکایت بیمار هم درد پهلو دردوطرف وبقول خودش درد کلیه هاش بود.ابتدا با شرح حالی که بمن داد علائمی که بنفع عفونت ومسائل شایع کلیوی باشد پیدا نکردم.ازاو خواستم که بیشتر توضیح بدهد اما حرف زیادی نداشت.

مادرش بالاخره توضیح داد که فرزندش حدود ۱۰ روز قبل در دادگاه به تحمل صد ضربه شلاق محکوم شده وپس از اجرای حکم وزمانی که پشتش از شدت ضربات شلاق خونین وکبود شده اجازه داده اند به خانه بیاید.

وقتی به جثه وهیکل کودکانه ونحیف آن دختر کم سن وسال نگاه کردم باورم نمیشد که توانسته باشد درد ورنج اصابت صد ضربه شلاق بر بدن نحیفش را تحمل کند.

ده روز از ماجرای مجازات او گذشته بود.ناباورانه پرسیدم چگونه تحمل کردی درد اصابت صد تازیانه را ؟ گفت : درتمام مدت تنبیه دست وپایم را به تخت بسته بودند والبته اول دردناک بود ولی بعد از چند ضربه اول دردزیادی حس نکردم.طفلک با همان زبان کودکانه اش توضیح داد که پس ازآمدن به خانه تازه دردهایم شروع شده ودراین چند روزه نه میتوانم بخوابم ونه سرپا بایستم ویا راه بروم.وقتی خواستم معاینه اش کنم بسختی ازروی تخت معاینه بالارفت ونوع حرکاتش نشان میداد که تا چه حد از شدت درد حرکت کردن برایش زجر آور است. خوب نیازی نیست که بگویم دریافت صد ضربه تازیانه با بدن هرانسان قوی هیکلی چه میکند چه رسد به این بیمار که کودکی 13 ساله بود....

پس از مدتی این دو تن کلینیک را ترک کردند ولی تألم وتاثری که از دیدن درد ورنج این نوجوان کم سن وسال که به چنین عقوبت سختی مجازات شده بوداز ذهنم خارج نمیشود. فکرش را بکنید دختری با قد حدود 150 سانتیمتر – وزن حدود 40 کیلو وسن کمتر از 14 سال چگونه میتواند به چنین مجازات سختی گرفتار شود؟



خط فقر در تهران به يک ميليون و 125هزار تومان رسيد

براساس محاسبه اطلاعات اداره آمارهاى اقتصادى بانک مرکزى از متوسط هزينه‌ يک خانواده‌ شهرى در سال ۱۳۸۵ خط فقر ۶۶۴ هزار تومان بوده است. اين رقم با توجه به ميزان تورم، در سال ۸۷ به ۹۰۰ هزار تومان مىرسد. بانک مرکزى ميزان تورم در دوازده ماه منتهى به فروردين ۸۸ ، به نسبت مدت مشابه در سال قبل را 25 و 4دهم درصد اعلام کرد. با استناد به اين ارقام پيشبينى مىشود كه در سال جارى هر خانواده‌ پنج نفره در تهران براى رهايى از فقر بايد ماهى يک ميليون و ۱۲۵ هزار تومان در اختيار داشته باشد.


طرح استتار مدارس دخترانه اجرا می شود

خبرگزاری مهر: مدیرکل امور بانوان وزارت آموزش و پرورش از اجرای طرح شاداب سازی مدارس دخترانه با کمک سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس خبر داد.

مهری سویزی با بیان این مطلب افزود: برهمین اساس نقشه های مدارس جدید الاحداث دخترانه باید با نظارت دفتر امور بانوان طراحی شود و ما نیز در جریان امور ساخت این مدارس باشیم.

طرح شاداب سازی یا استتار در مدارس دخترانه در سال ۸۴ برای اولین بار مطرح شد و هدف از اجرای این طرح تحکیم بنیادهای اعتقادی دختران، التزام منطقی آنها به حجاب و ارتقاء سطح جسمانی و روانی دانش آموزان به منظور افزایش کیفیت آموزشی مدارس عنوان شد.

تاکنون این طرح به دلیل کسری بودجه آموزش و پرورش در تعداد کمی از مدارس آن هم به صورت ناقص پیاده شده است.

در صورت اجرای این طرح دانش آموزان دختر می توانند در مدارسی که کاملاً استتار شده اند بدون حجاب تردد کنند.

مدیرکل امور بانوان وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این سئوال که چرا در چهار سال گذشته این طرح را پیاده نکردید، گفت: درست می گویید، اگر از روز اول این کار را کرده بودیم تاکنون تعداد زیادی از مدارس جدید الاحداث طبق طرح شاداب سازی مدراس بنا شده بود.

سویزی با بیان اینکه طرح شاداب سازی با الویت مدارس دخترانه راهنمایی و متوسطه شهرهای بزرگ صورت می گیرد، خاطر نشان کرد: این طرح را در سال جاری دنبال خواهیم کرد.

پیش از این نیز وزیر آموزش و پرورش محرم سازی مدارس را یکی از الزامات نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی عنوان کرده و گفته بود: این اصل باید در مدارس رعایت شود و معلمان و دانش آموزان ما باید در مدارس در چارچوب ملاحظات شرعی آزادی عمل داشته باشند.

اینها چگونه میخواهند تغییری را ایجاد کنند؟

این روزها که دوباره مردم را سرگرم انتخاب بین بد و بدتر کرده اند اصلا دل و دماغ نوشتن ندارم. دوست دارم دور بنشینم و فقط تماشاگر این بازی باشم. دوست ندارم مردم را ملامت کنم. شاید نمی توانم آنها را درک کنم. شاید آنها چاره ای ندارند جز تن در دادن به این سرنوشت غم انگیز.

ضرب المثلی عربی میگوید: کسی که در حال غرق شدن است دستش را به سمت هر علف و بوته ای که کنار گودال باشد دراز میکند و به آن متمسک میشود شاید بتواند از غرق شدن رهایی یابد. اما آن بوته ها و علف های کنار گودال بی ریشه اند و نمی توانند کسی را نجات دهند.

حکایت هیجانات بیهوده این ملت شبیه چنگ زدن همان غریق است به خار و خاشاک لبه گودال. چشم امیدشان را به چه کسانی دوخته اند! به کروبی؟ به موسوی؟

آیا اینها میخواهند ملت را نجات دهند؟ این دو نفر از هر ده کلمه ای که میگویند چهارتایش «آرمان های امام راحل» است و هفت تایش «رهنمودهای مقام رهبری».

اینها چگونه میخواهند تغییری را ایجاد کنند؟

حوصله و حافظه قوی ای میخواهد تا حوادث سال های شصت تا شصت و هفت را بازنویسی کرد و نقش این آقایان اصلاح طلبان را در حذف نیروهای مخالف برای نوجوانان بازگو کرد.

همین آقای موسوی در زمان درگیری بنی صدر با حزب جمهوری اسلامی از کسانی بود که آتش بیار معرکه بود و در کله پا کردن بنی صدر که حاضر به حرف شنویی و باج دهی به علما و سران حزب جمهوری اسلامی نبود نقش مهمی داشت. ملت ما آنروزها را فراموش کرده اند. حذف بنی صدر و کابینه لیبرالش زمینه را برای برخورد با دیگر گروههای مخالف فراهم کرد.

آن روزها این آقایان در کدام جبهه موضع گرفته بودند؟ در جبهه جوانان پرشور طرفدار بنی صدر یا در جبهه حزب جمهوری اسلامی؟

همین آقای کروبی که این روزها اینقدر نطق های آتشین میکند از مخالفین سرسخت بازرگان و بعدا بنی صدر بود. تازه این که چیزی نیست.

زمانی که آقای خامنه ای تازه رهبر شده بود و آقای کروبی رئیس مجلس بود. یکروز نماینده کرج از تریبون مجلس یک نطق چند دقیقه ای علیه آقای خامنه ای ایراد کرد و هشدارهایی داد. (اسم نماینده کرج را اصلا یادم نیست.) این آقای کروبی فردای آن روزبه طرفداری از آقای خامنه ای چنان نطق آتشینی علیه آن نماینده بدبخت کرد که بقیه نمایندگان هم علیه او تحریک شدند و سرانجام او را برای همیشه از مجلس اخراج کردند.

حالا این آقا با آن سابقه اش آمده شده طرفدار آزادی بیان!!

اعتراض دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به پروژه دفن شهدا

خبرنامه امیرکبیر: دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه با تجمع گسترده در روز چهارشنبه در محلی که برای دفن شهید در این دانشگاه در نظر گرفته شده است، به پروژه دفن شهدا در دانشگاه اعتراض کردند.

این تجمع در حالی انجام شد که دانشجویان بسیجی هم با تجمعی مقابل مسجد و برگزاری مراسم مداحی، قصد تحت الشعاع قرار دادن حرکت نمادین دانشجویان معترض دانشگاه رازی را داشتند که با هوشیاری دانشجویان تا پایان تجمع، روزه سکوت شکسته نشد.

در پایان دانشجویان با خواندن سرود یار دبستانی و ای ایران به تجمع خود پایان دادند.

درگیری شدید بین تماشاگران و ماموران حکومتی در استادیوم آزادی


عصر دیروز پس از پایان مسابقه فوتبال بین تیم پرسپولیس و بنیادکار ازبکستان در استادیوم آزدی تهران، درگیری شدیدی میان تماشاگران و ماموران مستقر در ورزشگاه روی داد که ساعتها ادامه یافت. به گزارش رسانه های رژیم، تماشاگران خشمگین با سردادن شعارهای ضد حکومتی با ماموران امنیتی درگیر شدند.

خبرگزاری ایسنا در این باره نوشت در پايان بازي تماشاگران معترض با برپايي آتش در طبقه دوم استاديوم شعار‌هايي علیه مدیران سر دادند. همچنین درگير‌هايی بين تماشاگران و نيرو‌های مستقر در استاديوم رخ داد و در چند مورد برخورد فيزيكي شديدي نيز بين طرفين ايجاد شد. تماشاگران هم‌چنين به نيرو‌هاي امنيتي مسقر در استاديوم فحاشي كردند.

این خبرگزاری حکومتی در ادامه نوشت تماشاگران خشمگين هم‌چنين تمام كيوسك‌هاي ورزشگاه آزادي را كاملا تخريب كردند. درگيري‌هاي داخل استاديوم آزادي به بيرون از ورزشگاه نيز كشيده شد و تماشاگران در بيرون از استاديوم در گرو‌هاي متعدد و با شعار‌هاي متعدد اعتراض خود را نشان دادند.

جوان دیگری را زیر شکنجه به قتل رساندند


در حالي كه نيروي انتظامي شاهرود علت مرگ يك جوان 25 ساله به نام عباس صديقي در بازداشتگاه كلانتري 11 اين شهر را خودكشي از طريق دارزدن با بند شلوار اعلام كرده است اما خانواده اين جوان در نامه اي به فرماندهي نيروي انتظامي استان سمنان اين موضوع را رد كرده و علت مرگ وي را ضرب و شتم عنوان نموده اند.

خانواده این جوان در نامه اي خطاب به فرمانده نيروي انتظامي استان سمنان نوشته اند:

در مورخ 1/3/88 ساعت 12 صبح از كلانتري 11 ميدان آزادي شاهرود با منزلمان به نام زينب صديقي تماس گرفته و اعلان كردند مدارك شناسايي فرزندتان عباس صديقي را به كلانتري 11 بياوريد و پس از مراجعه به كلانتري 11 و آگاهي مدارك شناسايي فرزندم را گرفته و گفتند ايشان ممنوع الملاقات مي باشد و جواب درستي در خصوص سلامتي ايشان و علت بازداشت ندادند و مجددا شنبه صبح با مراجعه به كلانتري 11 و آگاهي شاهرود گفتند حال ايشان خوب نيست و به بيمارستان برويد پس از مراجعه به بيمارستان مشخص گرديد فرزندمان عباس صديقي فوت كرده است و جاي تعجب است كه يك جوان 25 ساله بدون اطلاع به خانواده و انجام هيچگونه جرم و خلافي در پاسگاه انتظامي به قتل رسيده است و با بررسي جسد و لباسهاي پاره شده نيز جاري بودن خون از بيني و دهانش كاملا هويدا است كه چون از كتك كاري و ضربات متعدد كه در پاسگاه به ايشان وارد گرديده فوت كرده است لذا خواهشمند است دستور بررسي و تحقيق در خصوص قتل ايشان را صادر فرماييد و چرا در پاسگاه انتظامي كه بايد جاي امن باشد اينگونه متخلفين پا را از قانون فراترگذاشته و اينگونه فجايع ببار مي آوردند در پايان خواهشمند است مسببين اين قتل را دستگير و به مجازات رسانده و تا زماني كه علت مرگ و به قتل رساندن او مشخص نشود او را دفن نخواهيم كرد و ضمن مراجعه به تهران دفتر فرماندهي كل و رياست محترم قوه قضاييه تقاضاي كمك خواهيم كرد.

طبق گفته شاهدان عيني و خانواده صديقي، عباس صديقي كه با وانت نيسان خود كار مي كرده در مورخ 31 ارديهشت ماه براي انجام كاري به يكي از مغازه هاي خيابان شهيد صدوقي مراجعه مي كند كه در اين هنگام متوجه مي شود ماموران سد معبر شهرداري شاهرود در حال جمع آوري وسايل يكي از دستفروش هاي اين خيابان هستند. وي كه از اين كار ماموران عصباني شده بوده با آنان درگير مي شود و آنان نيز اقدام به ضرب و شتم وي كرده و وي را با وضعيت بسيار بدي به كلانتري 11 منتقل مي كنند.

عباس صديقي در غياب پدرش كه 8 – 9 ماه پيش فوت كرده است سرپرستي مادر و پنج برادر و خواهر خود را بر عهده داشته است.


شبنم دو هفته دیگر اعدام می شود


شبنم دوسال پیش ازدواج کرد.‏
او عاشق شوهرش بود، ولی ۴ ماه پس از ازدواج به جرم «شوهرکشی» دستگیر شد و دوسال گذشته را در زندان ‏رجایی شهر به سربرده است.‏

وکیل شبنم می گوید که شبنم «اقرار» کرده و اقدامات ما نتیجه ای ندارد!‏

قاضی اجرای احکام به خانواده شبنم گفته است که حتی اگر خمینی هم بیاید اینجا نمی تواند حکم او را عوض کند! یا ‏باید رضایت بگیرید یا اعدام می شود. هیچ راهی ندارد!‏

برادر مقتول می گوید که شماها درد مرا نمی دانید! نمی دانید که برادرم چگونه کشته شد و جسدش در بیابانها ‏انداخته شد! این افکار انساندوستانه را برای خودتان نگه دارید! و دیگر از آن سر دنیا به من زنگ نزنید!‏

خانواده شبنم می گویند که شوهرشبنم به او نگفته بوده که همسراولی دارد و شبنم همسر دوم اوست!‏
می گویند که شوهر شبنم در رشته زیبایی اندام بوده و او را به شدت کتک می زده، و زنهای دیگر را توی خانه ‏می آورده. به او می گفته که تو را بخاطر ثروت و جهیزیه ات گرفتم و طلاهای او را فروخته و برای خوشگذرانی ‏به دبی رفته ... و با زنی دیگر به شمال رفته ...‏

جریان قتل چنین بوده که شبنم در نوشیدنی شوهرش که برای زیبایی اندام مصرف می کرده تعدادی قرص خواب آور می ریزد تا او از ‏خانه بیرون نرود. ولی شوهر بهرحال با او درگیر می شود و شبنم با قمه چند ضربه به او می زند بدون آنکه به ‏نتیجه کارش و یا اقدام بعدی فکر کند. سپس بناچار جسد را به کمک فردی دیگر به بیابان برده و در آنجا رها می ‏کند. اما هم او و هم همسر دیگر مقتول هر دو دستگیر و بازجویی می شوند و شبنم به قتل اعتراف می‌کند.‏

اکنون:‏

شبنم الان آخرین روزهای زندگی را - احتمالا در یک سلول انفرادی در زندان اوین - بسر می برد و قرار است ‏چند روز دیگر اعدام شود.‏

وکیل شبنم راغب نیست که در مراسم اجرای اعدام حضور داشته باشد و مطمئن نیست که الان شبنم در کدام زندان ‏است گرچه می داند که در انفرادی است و قرار است که در یک روز چهارشنبه اعدام شود. ایشان امیدی به نجات ‏جان شبنم ندارد، و به نظر می رسد که هرگز امیدی نداشته چون شبنم «اقرار» کرده و تنها راه را جلب رضایت ‏خانواده مقتول می دانسته که در یکی دو تماس با آنها موفق به اینکار نشده است. وکیل شبنم سن دقیق او را نمی ‏داند و می گوید که ۳۲ یا ۳۳ سال دارد و حدس می زند که میزان تحصیلات شبنم زیر دیپلم است. ‏

قاضی اجرای احکام روشن کرده است که دست دستگاه قضائی در این پرونده بسته است زیرا که در پی هرقتل، ‏گویا بطور «طبیعی»‌ و «تغییرناپذیری» یک قصاص خواهد بود! و به آنها اطمینان داده است که کار دستگاه ‏قضائی هم اجرای همین قصاص است و بس. ‏

برادر مقتول هیچگونه احترامی برای «حق زندگی»‌ شبنم ندارد و در عوض، حق کشتن و قصاص را برای خود و ‏خانواده اش به رسمیت می شناسد. اگر با او از گذشت و عفو صحبت کنید، انگار که می خواهید «حق» او و ‏خانواده اش را در کشتن شبنم از دستش بربایید!‏

خانواده شبنم آشفته و پریشان می پرسند آیا امیدی هست!؟

جریان قتل چنین است که شبنم قرار است صبح روز چهارشنبه ۲۳ مردادماه در زندان اوین به دار آویخته شود.‏‏

قصه پر غصه سنگسار

زجر کش کردن انسانها باپرتاب تعداد بسیار زیادی سنگ به آنها از جمله ماجراهای غم انگیز در جمهوری اسلامی ایران بوده است. به طوری که بر طبق شواهد، به یقین می‌توان گفت هیچگاه در هیچ یک از کشور‌های اسلامی جهان و حتی در طول ۱۴۰۰ساله اسلام، اینهمه حکم سنگسار که در دوره سی ساله جمهوری اسلامی ایران صادر و اجرا شده ، سابقه نداشته است. جنایت و سنگدلی بعضی ارباب مذاهب را تاریخ فراوان گزارش کرده است ولی حقیقتا تصور نمی‌شد که در این دوره وزمانه عده‌ای حتی در کسوت روحانی،به چنین اعمال بی رحمانه‌ای دست زنند وعلی رغم هشدارهای خیرخواهان و صاخب نظران در سطح جهان و حتی مخالفت و اعتراضات برخی بلندپایگان در محیط خودشان،هیچ تردیدی در گرفتن وزدن و کشتن متهمین –از نوجوان ۱۴ ساله تا افرادی مسن- به خود راه ندهند.

براستی ریشه اینهمه شقاوت را کجا باید جستجو کرد؟ شاید سخن از حقوق انسان و به ویژه زنان و حمایت از حق کودک و جوان و به طور کلی "استدلال" با چنین افرادی بی‌فایده باشد، کما اینکه گزارش شده حتی آیت الله خمینی دستور داده بود "سنگسار را اجرا نکنند"(مصاحبه ایت الله بجنوردی با روزنامه اعتماد ملی مورخ ۷/۵/۸۶) ولی همگی بیاد داریم که چندین حکم سنگسار در زمان خودایشان اجرا شد. امروز نیزاز بهمن ۱۳۸۱ اعلام شد که بنا به دستور رئیس قوه قضائیه اجرای مجازات سنگسارمتوقف شده است اما متاسفانه حکم سنگسار کماکان از سوی برخی قضات شرع صادر و در مواردی اجرا گردیده است(روزنامه اعتماد۲۶/۱۱/۸۷). با اوج گیری موج اعتراضات در سطح جهان سخنگوی قوه قضائیه در جمع خبرنگاران در شیراز اعلام می‌دارد که در سطح کشور هیچگونه حکم سنگساری نداریم"(اعتماد ۲۶/۱۱. ۸۷)ولی در عین حال همو ناچار می‌شود اجرای حکم سنگسار سه نفر را که در همان ایام انجام یافته تایید و توضیح دهد"در رابطه با توقف مجازات سنگسار ،رئیس قوه قضائیه توصیه‌هایی داشتندکه با توجه به استقلال قاضی تا زمانی که این توصیه‌ها به قانون تبدیل نشود، نمی‌تواند مورد عمل قرار گیرد"

(اعتماد ۲۶/۱۱/۸۷). اینکه سخنگوی قوه قضائیه برای حفظ ظاهر منکر وجود چنین احکامی می‌شود و یا رئیس قوه قضائیه دستور توقف اجرای چنین احکامی را می‌دهد نشان دهنده اینست که بلند پایگان بظام خود نیز متوجه شقاوت امیز بودن این حکم و شرم اوربودن ان نزد افکار عمومی مردم ایران و جهان هستند. انچه حیرت اور است اینست که چرا رئیس قوه قضائیه بجای توصیه‌های بی اثر که دیگر تاثیر شعاری آن نیزازمیان رفته، لایحه لغو این حکم غیر انسانی ،غیر قرانی و غیر اسلامی را به مجلس نمی‌دهد. واز این حیرت آورتر اینکه چگونه است که مجتهدین وایات عظام که خود را هدایت کننده مردم جامعه و مروج اخلاق انسانی و حافظ حرمت و اعتبار اسلام می‌دانند و مسلما می‌توانند نقش قاطع و سریع در نسخ این حکم غیر قرانی اسلامی داشته باشند، با سکوت خودشان باعث هتک ابروی اسلام و مسلمانان در جهان و حتی نزد خود مسلمانان ، می‌شوند؟ چگونه راضی می‌شوند که خود زنده باشند وچنین جنایاتی بنام دینی که اینان مدعی حفاظت و هدایت ان هستند،انجام گیرد و باعث سر سشکتگی مسلمانان باشد. از جمله ایا توجه دارند که در اثر فتوای اشتباهی که بعدا عمومیت یافت و جزو احکام مسلم و اکید اسلام در امد طی قرنها، صدها ملیون انسان در جامعه اسلامی محروم از بهره مند شدن و لذت بردن از موسیقی عمرشان بسرآمد و بخاک رفتند و چه استغداد‌های بزرگی که شکفته نشده به گور رفت تا بالاخره اوائل انقلاب این حکم نادرست، تغییر کرد و امروزه حتی خانواده علمای دینی نیز مانند همه از این نعمت بهره می‌برند. نادرستی حکم سنگسار بسیار اشکار تر و قوی تر از موسیقی است و دهشتناکی ستم این حکم به مراتب زیاد تر از حرام بودن موسیقی است و شرم اور بودن ان نیز بسیار فرا تر از محروم بودن مردم از موسیقی می‌باشد.

نمیدانم آیات عظام و مسئولین قوه قضائیه توجه دارند که مجریان سنگسار بعد از پایان کارشان چگونه مردمانی خواهند بود؟ایا می‌توانند انسانهائی بردبار در جامعه،شوهرانی صبور و فهیم برای همسران و پدرانی متحمل و مهربان برای فرزندانشان باشند؟مطمئن باشید کسانی که اینقدر سنگ بر سر فردی می‌کوبند که او را زجر کش کنند، دیگر انسانهای عادی در زندگی و جامعه نخواهند بود. اینرا از هر روانپزشگ و روانشناسی بپرسید به شما خواهد گفت و شما روحانیا نجمهوری اسلامی ایران مسئول همه انحرافات روحی و عواقب رفتاری ان در جامعه،که ازاین راه برای افرادحاصل می‌شود،خواهید بود.

یکی از دلسوزان تحصیل کرده جامعه ما حدود ده سال قبل تحقیق بسیار عمیق و روشمندی در باره حکم سنگسار از دیدگاه قران و حتی احادیث مربوطه شیعه نمود که در روزنامه زن منشر شد و لی بجای بحث علمی و مستدل با پرخاشگری واهانت طرفداران سنگسار مواجه شد و روزنامه مزبور نیز اندکی بعد توقیف’ گردید. نویسنده بدین نکته مهم اشاره کرده بود که زنا در قران به دو نوع (محصنه و غیر محصنه) تقسیم نشده است و فقط یک حکم یعنی صد ضربه شلاق در مورد ان وجود دارد انهم با شرائطی که حصولش تقریبا غیر ممکن است و علاوه بر ان فحوای ایه مربوطه نشان می‌دهد که زنای فرد همسر دار مورد توجه و اشاره است. من احتمال قریب به یقین می‌دهم که نه تنها مردم عادی بلکه طلاب امور دینی نیز به این مسئله توجه نداشته و از ان بی خبر ند، زیرا من در زندگی خود بسیار با علمای دینی گفتگو و بحث در مسائل مختلف داشته ام هرگز نه از انها و نه از دیگران چنین چیزی نشنیده بودم، علت انهم اینست که همانگونه در نوشته‌های بسیاری اشاره رفته است طلاب علوم دینی توجه اساسی شان به حدیث و علوم نقلی غیر قرانی است و بسیار کم به قران در ارتباط با احکام و مسائل دینی توجه می‌کنند. از اینرو احتملا مناسب و مفید باشد که برای جلب توجه مردم و احیانا طلاب علوم دینی محورهای نوشته مزبور را ضمن سپاس بسیار از نویسنده محترم ،اقای دکتر فرهاد بهبهانی،که نسخه تکمیلی از مقاله را بنا به خواهش من برایم فرستادند، در اینجا بیاورم شاید از مسئولین و روحانیان بلند پایه کسی توجه و اقدامی در رفع این مشکل دردناک بنماید :

الف- هیچ ذکری از مجازات سنگسار زناکار درقرآن نیست


ب – سنگسار زناکار حتی مبنای قطعی حدیثی ندارد
ج- برخی علمای متاخر شیعه سنگسار زنا کار را از دیدگاه اسلام رد میکنند
http://hright.iran-emrooz.net/index.php?/hright/more/17706/

فرقى نمي كند گودال آب كوچكى باشى يا درياى بيكران... زلال كه باشى، آسمان در
توست



در حيرتم از مرام اين مردم پست.......اين طايفهْ زنده کش مرده پرست


تا هست به ذلت بکشندش به جفا.......تا رفت به عزت ببرندش سر دست


مضحکه انتخابات؛ خرید رای در قصرشیرین و سرپل ذهاب


آژانس ايران خبر: از شهرستان های قصرشیرین و سرپل ذهاب (از توابع کرمانشاه) خبر می رسد کمیته امداد آن شهرستان ها در اقدامی فراگیر میان هر یک از خانوارهای قصرشیرینی مبلغ ۳۰ هزار تومان پول نقد توزیع نموده است . برخی از شهروندان این دو شهر با اعلام این خبر گفتند : چند روزی است که برخی از اکیب های کمیته امداد با مراجعه به درب منازل شهروندان آن شهرستان مبلغ ۳۰ هزار تومان پول نقد را میان آنان توزیع می نمایند وبه آنها توصیه میشود در انتخابات پیش رو به احمدی نژاد رای دهند .همچنین در شهرستان هرسین برخی از مسئولان ستاد احمدی نژاد به درب مغازه های شهروندان هرسینی رفته اند وبا یک جلد کلام ا... مجید از آنان میخواستند که سوگند بخورند به احمدی نژاد رای بدهند.

احمدی‌نژاد می‌خواهد همه را بخرد؛ چک های بیست میلیونی برای خرید رای!

تراول های ٥٠٠٠٠ تومانی احمدی نژاد، اين بار به دانشجویان چوکا
دانشجویان دانشگاه چوکای گیلان از ديروز به معاونت امور دانشجویی دانشگاه فراخوانده شدند تا هرکدام یک تراول ٥٠٠٠٠ تومانی از رییس جمهور هدیه بگیرند.بر اساس این گزارش خرید رای به این طریق تاکنون در ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی سابقه نداشته و این در حالی است که شورای نگهبان سکوت محض اختیار کرده است.

گفته مي شود احمدي نژاد حدود پنج هزار ميليارد تومان معادل پنج ميليارد دلار را براي توزيع در شب انتخابات كنار گذاشته كه ظاهرا اين رقم بخشي از ٣٠٠ ميليارد دلار درامد نقتي است كه اينك در شب انتخابات و به صورت علني بين مردم پخش مي شود


اگر تا پیش از این معلمان، پرستاران، دانشجویان خوابگاهی، بازنشستگان، مددجویان کمیته امداد و بهزیستی، روستاییان و عشایر از پول‌هایی که دولت در آستانه انتخابات پخش می‌کند، بهره‌مند می‌شدند، خبرهای جدید نشان می‌دهد که دولت پروژه خرید رای را گسترش داده و حتی بین روحانیون و نمایندگان مجلس هم چک‌پول‌های انتخاباتی توزیع شده است.

روزنامه “اعتماد” دیروز گزارش داد که دولت نامه‌هایی را به همراه چک‌هایی به مبلغ حداقل ۲۰ میلیون تومان برای نمایندگان مجلس ارسال کرده تا این مبالغ را به دلخواه خود در حوزه انتخابیه هزینه کنند. این نامه‌ها که با امضای وزیر کشور به دفتر نمایندگان ارسال شده، اعتراض گروهی از نمایندگان دو جناح را برانگیخته و آنها قصد دارند از طریق دیوان محاسبات پیگیری کنند که دولت از کدام محل بودجه و با چه اجازه‌ای چنین مبالغی را در اختیار نمایندگان قرار داده است

سایت فراکسیون اقلیت مجلس هم یک روز قبل از قول احمدرضا دستغیب، نماینده شیراز، فاش کرد که مسئولان دولتی در یکی از فرمانداری‌ها با جمع کردن روحانیون شهر، کتابی با عنوان عملکرد دولت نهم را بین آنها توزیع کرده‌ و در میان صفحات این کتاب یک عدد تراول چک نیز گذاشته‌اند.

در همین روز حسن روحانی، دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی، خواستار پیگیری موضوع “پمپاژ پول” توسط دولت از سوی نهادهای ذی‌ربط شد و احمدی‌نژاد را متهم کرد که: “از خوابگاههای دانشجویان تا روستاها و شهرها، همه‌جا را پرپول کرده است.”

سایت یاری هم دیروز خبر داد که دولت بنا دارد در جلسه روز شنبه اداره اوقاف که ۳۰۰۰ روحانی در آن حضور می‌یابند، بین آنها پول توزیع کند. این سایت همچنین از دستور احمدی‌نژاد برای آزادی زندانیان مالی خبر داده که بر این اساس زندانیان در دسته‌های زیر یک میلیون، زیر هشت میلیون و زیر پانزده میلیون تقسیم‌بندی می‌شوند و هیات دولت بدهی آنها را پرداخت می‌کند.

یک روز قبل هم خبرگزاری ایلنا از اقدام وزارت بهداشت برای توزیع مبالغ ۵۰ هزار تومانی بین پرستاران تحت عنوان “هدیه رئیس‌جمهور” خبر داده بود که به تمامی مدیران بیمارستان‌های دولتی و خصوصی، شبکه‌های بهداشت و درمان و مراکز آموزشی درمانی ابلاغ شده است.

سایت جمهوریت نیز فاش کرد که توزیع سکه طلا از سوی دولت بین پرسنل بیمارستان میلاد باعث اعتراض کارکنان دیگر بیمارستان‌های دولتی شده است. به نوشته این سایت، دولت به ۴۰۰۰ نفر پرسنل این بیمارستان بین یک تا دو سکه اهدا کرده است.

این سایت خبری همچنین گزارش داد که بین دانشجویان دانشگاه چوکای گیلان هم تراول‌های ۵۰ هزار تومانی پخش شده و نیز فاش کرد که در پلدختر اعضای ستاد احمدی‌نژاد به توزیع خانه به خانه چک‌پول‌های ۵۰ هزار تومانی مشغول‌اند و این مبالغ را به عنوان پاسخ رئیس‌جمهور به نامه‌های مردمی به سرپرست خانوار‌ها تحویل می‌دهند.

همزمان سایت محلی “قصر نیوز” از توزیع مبالغ ۳۰ هزار تومانی توسط کمیته امداد بین همه خانوارهای ساکن قصرشیرین خبر داد و نیز فاش کرد که در شهرستان هرسین همزمان با توزیع پول نقد، اعضای ستاد احمدی‌نژاد از مردم می‌خواسته‌اند که روی قرآن دست بگذارند و قسم بخورند که به احمدی‌نژاد رای می‌دهند!

یک سایت محلی هم از تبریز خبر داد که موضوع توزیع پول از سوی ستادها، انصار حزب‌الله تبریز و مسئولان دولتی محلی را به جان هم انداخته و باعث صدور بیانیه شدیداللحنی از سوی انصار حزب‌الله شده که در آن مسئولان دولتی به “پول‌پرستی و مادی‌محوری” متهم شده‌اند.

دولت احمدی‌نژاد پیش از این هم با پرداخت ۸۰ هزار تومان به بیش از پنج میلیون روستایی و عشایر در آستانه انتخابات، افزایش ناگهانی حقوق کارمندان و پرداخت بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان بیشتر به معلمان در حقوق اردیبهشت ماه، افزایش همزمان حقوق مستمری‌بگیران و بازنشستگان تامین اجتماعی (با پرداخت ۶۰۰ میلیارد تومان تنخواه از اعتبارات رئیس‌جمهوری) در ابتدای ماه خرداد، توزیع پول بین مددجویان کمیته امداد و سازمان بهزیستی و موارد متعدد دیگر به تلاش برای جلب آرای انتخاباتی از طریق توزیع پول برآمده بود.

به این پرداخت‌ها، وعده‌های بسیاری همچون وعده جبران ضررهای اصناف و بازرگانان بر اثر رکود اقتصاد جهانی، وعده پرداخت وام‌های عقب‌افتاده ازدواج و مسکن، وعده پرداخت ۵۰ تا ۷۰ هزار تومان با اجرای طرح تحول اقتصادی، وعده پرداخت پاداش پایان خدمت و مطالبات معلمان نمونه پس از تعویق یک ساله، وعده افزایش حقوق بازنشستگان نیروهای مسلح، وعده افزایش حقوق هیات علمی و کارکنان دانشگاهها، وعده اعطای بن به استادان و دانشجویان، وعده پرداخت تسهیلات زودبازده به جوانان در چند سفر استانی اخیر و … را نیز باید افزود که همه آنها هدفی جز جلب رای در روزهای دشوار انتخابات ندارد.

گسترش دامنه توزیع پول‌های انتخاباتی از سوی دولت، اعتراض‌های گسترده‌ای را برانگیخته است؛ از تهدید دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور به پیگیری این موضوع تا درخواست حسن روحانی برای توقف این روند از سوی شورای نگهبان و هشدار کارشناسان اقتصادی در خصوص تبعات سنگین اقتصادی و انفجار تورمی ناشی از افزایش نقدینگی در ماههای آینده.
با این حال به نظر می‌رسد ستاد احمدی‌نژاد و دولتمردان نهم همچنان قصد دارند به توزیع مبالغی که برای روزهای انتخابات کنار گذاشته‌اند، و سایت‌های اصلاح‌طلب میزان آن را پنج هزار میلیارد تومان اعلام کرده‌اند، ادامه دهند؛ هرچند نعمت‌زاده معاون سابق وزیر نفت در دولت نهم که چندی پیش به دستور احمدی‌نژاد از دولت اخراج شد و اکنون به ستاد موسوی پیوسته، معتقد است: “مردم این‌قدر زرنگ هستند که پول را می‌گیرند، ولی رای نخواهند داد.”

شاید به خاطر همین نگرانی هم هست که ستادهای احمدی‌نژاد در شهرستان‌ها از مردم می‌خواهند روی قرآن دست بگذارند و قسم بخورند که با گرفتن این پول‌ها، به احمدی‌نژاد رای می‌دهند.

تداوم بازجویی و آزار و اذیت مهدی مشایخی و عباس حکیم زاده با گذشت بیش از ۹۰ روز بازداشت


مهدی مشایخی و عباس حکیم زاده، دو دانشجوی دانشگاه امیرکبیر که روز ششم اسفند ماه و یک روز پس از اعتراضات دانشجویان این دانشگاه به تدفین شهدای گمنام در دانشگاه، در منازل خود دستگیر شدند، دوشنبه ی گذشته برای دومین بار با خانواده خود ملاقات کردند. در این ملاقات که در حضور چند مامور اطلاعات و بصورت کابینی انجام شد این دو دانشجو به ادامه بازجوئی ها و فشارهای و شکنجه های شدید برای اخذ اعترافات کذب اشاره کردند. عباس حکیم زاده و مهدی مشایخی در این ملاقات به خانواده های خود گفته اند که طی هفته های گذشته بازجوئی ها و ضرب و شتم ها و آزارهای شدید جسمی و روحی ادامه دارد. به گفته دانشجویان، آنها برای اعتراف به کارهائی که انجام نداده اند تحت چنین آزارهای جسمی و روحی و رفتارهای اهانت باری قرار دارند. آنان هم چنین اظهار داشته اند که در مقابل این فشارها ایستاده اند و حاضر به پذیرش و تسلیم در برابر فشارهای بازجویان و اقرار به مطالب دروغین و نادرست نشده اند. گفتن چنین مطالبی توسط دانشجویان در حالی بود که در این ملاقات، بازجویان حضور داشته اند و به محض صحبت دانشجویان در مورد آزار و اذیت ها، اجازه سخن گفتن بیشتر را به دانشجویان نمی دادند و صحبت های آنان در مواردی قطع کرده و به آنان تذکر می دادند. خانواده مهدی مشایخی اعلام کردند، وی بر اثر ضرب و شتم های شدید جسمی و نیز فشارهای روحی، دچار رعشه شدید دست بوده و وضعیت نامناسبی داشته است.

احمدی نژاد: در ایران عنوانی به نام زندانی سیاسی نداریم/ اینکه از بین ۳.۵ میلیون دانشجو، با سه نفر برخورد شده اصلاً جای بحث ندارد

آره گوشات رو بگیر
احمدی نژاد: در ایران عنوانی به نام زندانی سیاسی نداریم/ اینکه از بین ۳.۵ میلیون دانشجو، با سه نفر برخورد شده اصلاً جای بحث ندارد
احمدی نژاد درپاسخ به این سوال در اظهارتی کذب و خلاف واقع گفت: «ما در ایران عنوانی به نام زندانی سیاسی نداریم. این را بارها مقامات قضایی اعلام کرده‌اند. البته توجه دارید بنده خودم با اصل این‌که کسی زندان برود مخالفم، ولی در کشور ‌٧٠ میلیونی همه باید قوانین را رعایت کنند. من نمی‌توانم در کار دستگاه قضایی دخالتی داشته باشم اما حالا این‌که از بین سه میلیون و نیم دانشجویی که در کشور وجود دارد، سه نفر هم خطایی کرده، به درست یا غلط با آنها برخورد شده است، به نظر من اصلا جای طرح ندارد».

به مزایده گذاشتن قبرستان بهاییان در مازندران


قبرستان بهائیان روستای ایول واقع در جاده ی ساری- کیاسر- به طرف سمنان کیلومتر18 برای فروش به مزایده گذاشته شد.

این مطلب از طریق دو روزنامه ی کثیرالانتشار همشهری و ایران از تاریخ 26/2/88 لغایت 3/3/88 درج و تاریخ مزایده نیز 5/3/88 اعلام و منبع آن سازمان «اموال و املاک ستاد» اعلان شده است.

آخرین نشر در خصوص این مزایده در روزنامه ی همشهری به تاریخ 3/3/88 سال هفدهم شماره ی 4842 در صفحات اول وصفحات 22 تا27 قابل رویت است.

همچنین مطلب مورد نظر، در صفحه ی 25 شماره ی فوق روزنامه ی همشهری، در ذیل مازندران ردیف 1 چنین آمده است:

آدرس: ساری-کیاسر- به طرف سمنان- کیلومتر 18 روستای ایول- پشت خانه ی بهداشت

شماره ی پرونده : 1870

نوع ملک: زمین

کاربری ملک: بافت مسکونی

متراژ عرصه : 941

مبلغ پایه ی مزایده: 250000000 ریال با شرایط نقد و اقساط

توضیحات:فاقد سند مالکیت و به صورت قولنامه ای واگذار می گردد.

لازم به ذکر است این قبرستان قدمت 100 ساله دارد که بهائیان روستای ایول اموات خود را در این مکان دفن می کردند. در سال 1362، بیست خانواده ی بهائی کشاورز ساکن این روستا همزمان با اوج گرفتن تحرکات بر علیه این جامعه مذهبی توسط افراد متعصب و محرک از روستای خود بیرون شدند به طوریکه خانواده های مزبور جهت حفظ اعتقادات خود مجبور شدند کل مایملک خویش را رها کرده و روستا را ترک نمایند.

در این راستا اقدامات 26 ساله این روستاییان، شکایت در مرکز استان مازندران و شهرستان کیاسر و هم چنین به اولیای امور مملکتی به نتیجه نرسیده و موفق نشدند که به روستای خویش بازگردند. منازل مسکونی آنان در طی این دوره تقریبا ( 90%) کاملا تخریب گردیده است که بعضاً طعمه ی حریق تعمدی گشته. و حال قبرستان آنان را از طریق مزایده به فروش گذاشته اند.


هتل كورش كيش نیمه کاره حراج می ‌شود


هتل كوروش در جزيره كيش درصورت پرداخت نكردن تسهيلات بانكي مصوب شده و درصورت پيدا شدن مشتري، نيمه كاره حراج خواهد شد.
خبرگزاري ميراث فرهنگي_ گردشگري_ هتل آپارتمان كوروش در جزيره كيش درحال حاضر 30 درصد پيشرفت فيزيكي كرده است اما سرمايه‌گذار آن با وجود 7 ميليارد تومان سرمايه‌گذاري هنوز موفق به دريافت تسهيلات بانكي نشده است.
قدرت‌اله اسدي، سرمايه‌گذار هتل كوروش در جزيره كيش در گفتگو با خبرنگار ميراث خبر‌ با اعلام اين مطلب گفت:« اين هتل در زميني به وسعت 5940 متر و در 18 طبقه درحال ساخت است و تاكنون بيش از 7 ميليارد تومان براي آن هزينه كرده‌ايم.»
وي افزود:« براي به بهره‌برداري رساندن اين پروژه حدود 12 ميليارد تومان ديگر سرمايه لازم است كه قرار بود به صورت تسهيلات بانكي دراختيار ما قرار بگيرد اما بعد از دو سال نتوانسته‌ايم به نتيجه برسيم و مجبوريم درصورت عدم پرداخت وام بانكي آن را به صورت نيمه‌كاره به حراج بگذاريم.»
اين سرمايه‌گذار در ادامه خاطرنشان كرد:« بعد از دوندگي فراوان بانك به ما مي‌گويد كه ساخت پروژه‌هاي گردشگري بايد از منابع سازمان ميراث‌فرهنگي تامين شود و بانك مسئوليتي در اين موارد ندارد.»
اسدي؛ وضعيت سرمايه‌گذاري در حوزه گردشگري را درصورت ادامه دادن روند غيركارشناسي بانك را لاك پشتي عنوان كرد و اظهار داشت:« در سه – چهار سال اخير بسياري از سرمايه‌گذاران با وعده‌هاي مسئولان سازمان ميراث فرهنگي به اين حوزه وارد شده‌اند اما متاسفانه اگر هم اكنون همه آنها پشيمان هستند.»

بدون شرح!














خرید رای؛ پرداخت ٨٠ هزار تومان به هر روستایی آغاز شد

از اردبيل خبر مي رسد توزيع مبلغ 800 هزار ريال تحت عنوان سود سهام عدالت بين برخي خانوارهاي روستايي استان اردبيل آغاز شده است . مامورين توزيع اين مبلغ ضمن پرداخت آن به خانوارهاي روستائي مي گويند درصورت موفقيت آقاي احمدي نژاد در انتخابات اين روند با مبالغ بالاتري ادامه خواهد داشت .

وضعیت وخیم یک زندانی سیاسی زن در اوین

بنابه گزارشات رسیده از بند زنان زندان اوین، خانم حمیده نبوی از دستگیر شدگان بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 از بیماری حساسیت مزمن رنج می برد و بدلیل تاثیر گذار نبودند داروها شرایط جسمی او حد می باشد.
زندانی سیاسی حمیده نبوی از بیماری حساسیت مزمن رنج می برد.او قبل از دستگیری زیر نظر پزشک متخصص بود و با انجام آزمایشات متعدد داروی موثری را برای وی تجویز می نمود.ولی از زمانی که به زندان اوین منتقل شده است از امکان معالجه پزشک متخصص محروم بوده و داروهایی که قبل از دستگیری تجویز شده است دیگر تاثیر گذار نیست.این مسئله باعث شده که شرایط جسمی خانم نبوی بدلیل بی تاثیر بودن داروها حاد شود،و بهداری زندان از درمان جدی او تا به حال خوداری می کند.
خانم نبوی طبق قوانین مجود زندانی که بیش از نیمی از دوران زندان خود را گذرانده باشد می تواند از آزادی مشروط برخوردار باشد. ولی بازجویان و قاضی های وزارت اطلاعات این حق را از او سلب کرده اند.
از طرفی دیگر زندانی سیاسی حمیده نبوی از اوایل سال 1388 تا به حال از ملاقات با فرزندش رویای 5 ساله محروم بوده .این کودک خردسال علاوه بر اینکه محبوس بودن مادرش را در شرایط سخت عاطفی باید تحمل کند از ملاقات با مادرش نزدیک به 3 ماه است که محروم است. بازجویان وزارت اطلاعات و صداقت رئیس زندان اوین علاوه بر فشارهای طاقت فرسا در زندان بر زندانیان سیاسی زن مانند محرومیت از درمان و بکار بردن آن به عنوان اهرم فشار بر علیه زندانیان سیاسی زن ،وضعیت اسف بار غذای زندانیان به لحاظ کمی و کیفی، چندین برابر شدن ظرفیت سلولها که زندانیان در آن قرار دارند ، دریغ داشتن حداقل امکانات بهداشتی از آنها اکتفا نکرده بلکه حتی کودکان خردسال را از دیدن مادرانشان محروم می کنند.
لازم به یادآوری است زندانی سیاسی حمیده نبوی قصد داشت در مراسم بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی 1367 شرکت کند . او در شعاع چند کیلومتری از خاوران متوقف و مورد بازخواست قرار گرفت آنها همچنین کارت شناسائی اش را ضبط کردند . در 16 مهرماه 1387 با یورش وحشیانه مامورین وزارت اطلاعات در یکی از خیابانهای تهران همراه با دختر 5 ساله اش دستگیر وساعتی بعد دخترش را رها کردند و او را به بند 209 زندان اوین منتقل کردند . خانم نبوی به اتهام قصد شرکت کردن در مراسم بیستمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 به حکم سنگین و غیر انسانی یک سال زندان محکوم شد.
همچنین عضو دیگر این خانواده به نام سید ظهور نبوی بدلیل نوشتن سلسله مقالاتی در مجله سراسری سرزمین آریائی به 4 سال زندان محکوم شد و در حال حاضر در بند 350 زندان اوین زندانی است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، ادامه بازداشت، محرومیت از درمان که باعث ایجاد شرایط حاد جسمی شده و محروم کردن فرزند خردسال اش از ملاقات با مادرش را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سایر سازمانهای حقوق بشری خواستار اقدامات عملی برای آزادی فوری و بی قید و شرط این زندانی است.

انتخاب بين بد و بدتر نيست، انتخاب از بين بدترين هاست



شماری از دانشجويان مبارز از طيف چپ در دانشگاههای ایران، طی بیانیه ای خواستار تحریم گسترده نمایش انتخابات رژیم شدند.

این دانشجویان در بیانیه خود از جمله نوشتند : کارناوال انتخابات رياست جمهوری در ایران بار ديگر به راه افتاده است. بساط فريب توده ها داغ داغ است. جنگ زرگری کانديداها وسيله ای شده تا هر کس خود را مشروع تر از بقيه نشان دهد. همه از برنامه های اقتصادی احمدی نژاد انتقاد می کنند؛ و وعده می دهند که مانند او عمل نخواهند کرد؛ و وضعيت را بهبود خواهند بخشيد. احمدی نژاد هم ادعا می کند که امام زمان اين کشور را اداره می کند و هر چه هست اراده خداوند است. هر کانديدايی تلاش می کند تا مسائلی را که برای مردم اهميت دارد عمده کند و به عنوان شعار انتخاباتی خود برگزيند و روی آن مانور دهد. اما واقعيت اين است که هيچ کدام از کانديداها نماينده مردم نيستند. آنها نمايندگان يک ساختار ارتجاعی هستند. شرکت در انتخابات و رأی به هر کانديدايی در اصل رأی به مشروعيت اين ساختار است.

دانشجویان نوشتند : تنها راه حل، آگاهی و مبارزه است. هيچ نيرويی به جز نيروی مردم نمی تواند ريشه ستم را بر کند. مردم بايد قدرت و نيروی خود را باور کنند. با تحريم انتخابات نه بزرگ خود را به ارتجاع جمهوری اسلامی اعلان دارند. باید فضای پر از دروغ، ريا و فريب انتخاباتی را تبديل به فضای مبارزه عليه آن کنيم. راه حل، انتخاب اين یا آن کانديدا نيست. راه حل تحريم و حذف این نظام از صحنه جامعه و زندگی مردم است. همه فعالين کارگری، زنان و دانشجويان بايد متحد و همصدا با يکديگر در جهت آگاه نمودن توده ها و قشرهای مختلف مردم در جهت تحريم انتخابات فرمايشی همراه شوند و اعلان کنند که با انتخابات هیچ تغییری صورت نخواهد گرفت. شرکت در انتخابات رژیم، انتخاب فقر، بيکاری و استبداد هرچه بيشتر است. انتخاب حتی بين بد و بدتر نيست، انتخاب از بين بدترين هاست.

داوود رشيدي :كاري كه احمدي‌نژاد با سرود ملي «اي ايران» كرد زشت‌ترين سواستفاده از يك اثر هنري بود

داوود رشيدي گفت:‌من از رييس جمهوري آينده مي خواهم به فرهنگ و هنر اين مملكت بها بدهد و قدر ايران و ايراني را بداند و نخستين گام بها دادن به هنر براي جلوگيري از سواستفاده از آثار هنري است. تحريف سرود ملي «اي ايران، اي مرز پرگهر» زشت ترين نوع اين سواستفاده بود.

به گزارش خبرنگار ما، داوود رشيدي درباره شرايط تبليغات نامزدهاي رياست جمهوري در ايران گفت: شرايط تبليغات نامزدهاي رياست جمهوري در ايران شرايط سهل و آساني نيست چون هم با مردمي روبرو هستند كه داراي قدرت تجزيه و تحليل بالا هستند هم اينكه در كم‌ترين زمان ممكن بايد پيام مورد نظر خود را به مردم برسانند.

او افزود: ‌البته هميشه كساني كه قصد نامزدي رياست جمهوري را داشته‌اند از پيش براي مردم شناخته شده هستند؛ اما در برخي پوسترها موضوعاتي است كه مخاطب را گيج مي‌كند يا به شعور او توهين مي‌شود.

او در ادامه گفت: كانديداها نبايد به ضرب و زور اشعار معروف يا چهره‌اي شناخته شده راي جذب كند، در واقع مشك آن است كه خود ببويد يعني راهكارهاي ارايه شده و خط فكري او از سوي مردم با استقبال روبرو شود نه به خاطر ديگران كه از او حمايت مي كنند راي بياورد.

رشيدي در ادامه تصريح كرد:‌ستادهاي تبليغاتي نيز بايد در ساخت و ارايه تبليغات مثبت با ديد باز عمل كنند. بايد صادق باشند، زيرا افرداي كه سال‌هاست با مردم سروكار دارند و مردم آنها را مي شناسند كه نمي‌توان در عرض چند ماه به شكل ديگري نشان داد.

اين بازيگر با اشاره به پخش فيلم‌هاي تبليغاتي از تلويزون گفت:‌ صداو سيما هم بايد عادلانه رفتار كند و براي همه نامزدها به يك اندازه وقت در نظر گرفته شود. من معتقدم يك فيلم تيليغاتي نبايد تبديل به يك شوي جذب آرا شود بايد صادق باشد و مردم را بيشتر با چهره كانديداها آشنا كند.

متن شعري كه از سوي ستاد تبليغاتي احمدي‌نژاد بر روي آهنگ سرود ملي «اي ايران» گذاشته شده را در زير بخوانيد:



اي دولت عشق و اقتدار
اي ز دشمن ستيزي طلايه دار

اي كه لرزانده اي پشت ظالمان
چرخه هسته اي از تو جاودان

اي دشمنان زبون ز خــُـلق ِ چون رجائيت
پاك و ساده و ستم كش و ولائيت

مهر علي در ريشه ات ،
خدمت و جهاد انديشه ات

آرمان تو آورد پيام انقلابمان به ياد
زنده باد نام تو احمدي نژاد

دانش و فرّ ما گشته پر ثمر
بر سپهر اميد ما گرفته بال و پر

اشك يتيمان درد ما شده
خون شهيدان پر بها شده

مهر علي در پيشه ات
همّت و جهاد انديشه ات

آرمان تو آورد پيام انقلابمان به ياد
زنده باد ياد تو احمدي نژاد


با تو در جبهه پابرهنگان
همسفر همه به عشق صاحب الزمان

استوار در مسير و مكتب امام
با توكل شود راه ما تمام

من آنچه بر تو رفته چون به خاطر آورم
ظلم بر بهشتي آورم به باورم

مهر رهبري در ريشه ات
نوكري خلق هست پيشه ات

آرمان تو آورد پيام انقلابمان به ياد
زنده باد نام تو احمدي نژاد

اي ايران اي مرز پر گهر
اي خاكت سرچشمه هنر

دور از تو انديشه بدان
پاينده ماني و جاودان

اي دشمن ار تو سنگ خاره اي من آهنم
جان من فداي خاك پاك ميهنم

مهر تو چون شد پيشه ام
دور از از تو نيست انديشه ام

در راه تو كي ارزشي دارد اين جان ما
پاينده باد خاك ايران ما

بيانيه ی ۱۰۰۰ دانشجوی دانشگاه اصفهان در اعتراض به فضای بسته ی حاکم بر دانشگاه

بیش از ۱۰۰۰ دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان با صدور بیانیه ای ضمن اشاره به فضای یاس آلود موجود در جامعه و دانشگاه و نیز اعتراض به این شرایط، ابراز امیدواری کرده اند که انتخابات پيش رو به تغيير رويه ها و نگرش کنونی در دانشگاه ها بیانجامد، حقوق و حرمت از دست رفته ی دانشجويان اعاده گردد، انحصار و عصبيت جای خود را به تسامح و کثرت دهد و ساحت دانشگاه از چنين حريم شکنی هايي مصون بماند.

دهمين دوره ی انتخابات رياست جمهوری در شرايطی فرا می رسد که سياست های تنگ نظرانه و آمرانه ی دولتی در حوزه های مربوط به زنان فضای تنفسی را برای نيمی از جامعه به صورتی مضاعف سنگين و سرب آلوده کرده است. اعمال تبعيض های جنسيتی ماتتد طرح سهميه بندی در آزمون های ورودی دانشگاه ها و برخورد امنيتی- پليسی و غيرکارشناسانه با آسيب های اجتماعی مانند طرح ” گشت های ارشاد “، به تضييع حقوق و تحديد آزادی های اساسی انجاميده است. در اين ميان، نهاد دانشگاه هم از آسيب سياست های مدنيت ستيز و تبعيض آميز دولتی آسوده نبوده است. فضای آغشته به بي اعتمادی و سرخوردگی در دانشگاه که روز به روز با نقض حريم خصوصی دانشجويان به ويژه دختران ترس خورده تر شده، انگيزه ی انتشار اين بيانيه بوده است. از مصاديق تضييع حقوق دانشجويان دختر در دانشگاه می توان به موارد زير اشاره کرد:

• محدود سازی و نظارت های بيش از اندازه که در حضور و غياب های شبانه و همين طور ايجاد محدوديت زمانی برای رفت و آمد دختران در خوابگاه نمود دارد. • دخالت در حوزه شخصی افراد (مانند ايرادهای بي مورد به نوع پوشش و حتی رنگ لباس) و به رسميت نشناختن حق انتخاب و حق متفاوت بودن. • تقسيم بندی خودی غيرخودی در رفتار با دانشجويان و برخوردهای سليقه ای، ارايه گزارش های نادرست به کميته انضباطی و احضارهای غيرموجه پی در پی، همراه با بکارگيری اهرم های فشاری نظير تماس با خانواده که آرامش فکری دختران دانشجو را با مخاطره مواجه کرده است. • تفکيک های بی معنای جنسيتی مانند جداسازی بعضي فضاهای آموزشی. • تعرض به حوزه ی خصوصی افراد با توجيه جلوگيری از “اختلاط غيرضروری” و تحقير و هتک حرمت دانشجو توسط افراد مسئول و غيرمسئول. • حساسيت های غيرقابل توجيه نسبت به برنامه ها و فعاليت های مربوط به حوزه زنان.

• قوانين و آيين نامه های مبهم در کنار نهادهای موازی مثل کميته انضباطی، انتظامات، حراست و دفتر تعاملات اجتماعی که حدود وظايف و اختيارات هيچ کدام روشن نيست و گويی مسئوليت شان تنها در کنترل روابط خصوصی افراد و پوشش دختران دانشجو خلاصه می شود.

در پس رفتار و نگاه محدودکننده ای که بعضی مصاديق آن در بالا آمد، ذهنيت های تنگ نظرانه و متصلبی وجود دارد که حضور زنان و دختران را در عرصه ی عمومی برنمیتابد. حتی اگر نتيجه ی آن، تعويق روند توسعه باشد. ذهنيت هايی که حضور فعال اجتماعی زنان را موجب افزايش فساد در جامعه مي داند و تحصيل دختران را تنها به منظور “مادری بهتر شدن” به رسميت می شناسد و با ايفای نقش اجتماعی زنان ورای نقش سنتی آن ها مخالف است. گرچه اين نگاه کنترل گرا که همه را مشکوک و گناهکار می بيند با ايجاد محدوديت های فيزيکی در پی اين است که محدوديت را در روان افراد و فرهنگ عمومی نهادينه کند، اما تداوم سياست های محدودساز و تحميل موانع حقوقی در مسير طبيعی رشد اجتماعی زنان، تدارک گر سيلی خواهد بود که به وقت جاری شدن لطمه های جدی به هنجار های اجتماعی وارد می آورد.

رفتارهای زننده، غيرمسئولانه و بی نتيجه با نوع پوشش و حجابی که مورد پذيرش عرف جامعه است و اجبارهای قانونی و غيرقانونی در اين زمينه، نه تنها کمکی به اخلاق نمی کند، که حجاب را از درون مايه ی ارزشی خود تهی و به ضد ارزش بدل می سازد.

کم توجهی دانشجويان نسبت به استيفای حقوق تضييع شده ی خود از يکسو و تصويب قوانينی که امکان اعتراض به احکام نهادهای انضباطی داخل دانشگاه ها را با مشکل مواجه کرده و اين نهادها را غير پاسخگوتر و عملکردشان را غيرمسئولانه تر ساخته ( نظير آيين نامه ی اخير “شورای عالی انقلاب فرهنگی” که مانع شکايت از احکام صادر شده در دانشگاه به ديوان عالی عدالت اداری می شود) از سوی ديگر، به پيشروی محدوديت ها و تضييع حقوق دانشجويان انجاميده است.

ما امضاکنندگان اين بيانيه علی رغم وجود فضای يأس آلودی که بيهودگی انجام هرگونه فعاليت فرهنگی و اصلاحی را تلقين می نمايد، اعتراض خود را نسبت به شرايط موجود دانشگاه اعلام مي داريم و ضمن دعوت از دوستانمان برای جدی گرفتن و پيگيری حقوق خود، اميدواريم انتخابات پيش رو به تغيير رويه ها و نگرش کنونی در دانشگاه ها بیانجامد، حقوق و حرمت از دست رفته¬ی دانشجويان اعاده گردد، انحصار و عصبيت جای خود را به تسامح و کثرت دهد و ساحت دانشگاه از چنين حريم شکنی هايي مصون بماند.

ضرب و شتم روناک صفار زاده در زندان

روناک صفارزاده، دانشجوی زندانی و عضو کمپین یک میلیون امضا، طی هفته گذشته به تحریک ماموران امنیتی و بر اساس دستور دادستان کردستان، چندین بار توسط تعدای از همبندی هایش در داخل زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از چندین ناحیه دچار آسیب دیدگی جدی شده است. برخی از منابع مطلع می گویند طی هفته گذشته علاوه بر این فعال حقوق زنان، چندین زندانی دیگر در زندان سنندج نیز توسط زندانیان عادی مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته اند.

بنا بر خبرهای منتشر شده از آخرین وضعیت روناک صفارزاده فعال حوزه زنان که از بیست ماه پیش به دلیل انجام فعالیت های مدنی در زندان بسر می برد، وی در هفته گذشته در داخل زندان از سوی چند تن از زندانیان بارها به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از چند ناحیه دچار آسیب دیدگی شده است. کمیته خانواده های زندانیان کرد که به تازگی در سنندج، به منظور پیگیری وضعیت زندانیان تشکیل وفعالیت خود را آغاز کرده، ضمن تائید این خبر با انتشار بیانیه ای نسبت به ادامه ضرب و شتم،توهین و تحقیر این دانشجوی زندانی ابراز نگرانی کرده است.

در بیانیه این کمیته آمده است: روناک صفارزاده،دانشجوی فعال در حوزه زنان که اخیر از سوی دادگاه انقلاب اسلامی سنندج به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به 6 سال زندان محکوم شده است،اخیرا به طور مرتب در داخل زندان توسط عوامل اطلاعاتی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

بیانیه کمیته خانواده های زندانیان کرد با اشاره به اینکه ضرب وشتم این دانشجوی زندانی به دستور شخص دادستان استان کردستان انجام شده است، ادامه می دهد: بر اساس اعتراف ضاربان روناک صفارزاده که خودشان جزو زندانیان زندان مرکزی سنندج هستند،طی هفته گذشته چندین بار به بهانه های مختلف و با دستور دادستان امجدی، داستان کل استان کردستان به وی حمله برده و با توهین و فحاشی به شدت وی را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.

این عضو کمپین یک میلیون امضا، از حدود بیست ماه پیش توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بازداشت شد و ابتدا به مدت چهار ماه در سلول انفرادی یکی از بازداشتگاه های وزارت اطلاعات سنندج مورد بازجوئی های همراه با شکنجه قرار گرفت و بعد از آن نیز به زندان مرکزی سنندج انتقال یافت و سرانجام بعد از یک سال و نیم بلاتکلیفی،فروردین ماه گذشته به شش سال زندان محکوم شد.

در پایان بیانیه کمیته خانواده زندانیان کرد ضمن اعتراض به ادامه آزار و اذیت این دانشجوی زندانی، نسبت به وضعیت نامساعد وی در زندان هم ابراز نگرانی شده است:این فعال حوزه زنان در طول مدت بازداشت خود در بیست ماه گذشته بارها مورد شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت و صدمات جسمی و روحی فراوان به وی وارد شده است. وی قبل از ضرب وشتم های هفته گذشته،نیز در اثر ضرب و شتم ماموران زن زندان مرکزی سنندج انگشتان پایش شکسته شده بود. او نه تنها هیچ گونه اقدامی علیه امنیت ملی انجام نداده است بلکه از بهترین و سالم ترین جوانان این مرز و بوم است و از سرمایه های آینده ما محسوب می شود. ما از نهادها و سازمان های بین المللی حقوق بشر خواستار نظارت بر وضعیت زندان های کردستان و کل ایران هستیم. علاوه بر ضرب و شتم این فعال حقوق زنان، در چند روز گذشته خبرهای متفاوتی در خصوص وضعیت زندانیان زندان مرکزی سنندج منتشر شده است که حاکی از ضرب و شتم تعدای از آنان است که به اتهام فعالیت های مدنی در حوزه های مختلف در زندان بسر می برند.

براساس گزارشات خبری منابع محلی در استان کردستان، از حدود یک ماه پیش مسئولان زندان سنندج به بهانه تعمیرات بندها زندان، هم در قسمت زنان و هم در قسمت مردان، زندانیانی را که به اتهام فعالیت های مدنی دستگیر شده اند به قسمت هایی که در آنها زندانیان خطرناک نگهداری می شوند انتقال می دهند و سپس زندانیان خطرناک را با وعده های دروغین تحریک به آزار و اذیت آنان می کنند.

گفتنی ست که هفته گذشته مسئولان زندان مرکزی سنندج، 103 تن از زندانیان سنندجی را که به بهانه تعمیر زندان در یک فضای بسته هشتاد متری به مدت سه هفته حبس کرده بودند،بین بندهائی که در آنها زندانیان خطرناک نگهداری می شود تقسیم و تمامی آنان را ممنوع الملاقات اعلام کرده اند.

بی خبری مطلق از فعال دانشجويی در بند مخوف 209

علی کلایی، فعال دانشجویی که در تاریخ 20 اردیبهشت ماه در دادگاه انقلاب بازداشت شده بود، با وجود گذشت 15 روز همچنان به دلایل نامشخصی در بند 209 زندان اوین نگهداری می شود.

پیگیریهای خانواده کلایی و مراجعات مکرر آنها به دادگاه انقلاب نیز تاکنون بی نتیجه بوده است. گفتنی است، صبح امروز درحالی که مادر این دانشجوی زندانی، جهت اعتراض به ادامه بازداشت فرزندش قصد ملاقات با "سعید مرتضوی" را داشت،به وی وعده داده شد که صبح فردا، جهت ملاقات با معاونت دادستان" قاضی حداد" به دادگاه مراجعه نماید.

لازم به ذکر است، علی کلایی درحالی بازداشت شد که جهت رسیدگی به اتهامات مربوط به بازداشتش در آذرماه 86 به همراه وکیلش دکتر نعمت احمدی در شعبه 15 دادگاه انقلاب حضور یافته بود.

به ادامه بازداشت غیر قانونی من پایان دهید

تغییر برای برابری - در پی بازداشت و ادامه بازداشت غیرقانونی جلوه جواهری در ساعات بامدادی 12 اردیبهشت، وی با ارسال شکوایه ای به رئیس قوه قضائیه خواهان پایان دادن به بازداشت غیرقانونی و روشن شدن وضعیتش شده است. در اقدامی مشابه کاوه مظفری نیزبا ارائه اعتراض نامه ای به مددکاری زندان خواهان رسیدگی به وضعیت خودش و همسرش شده است.

نامه جلوه جواهری دیروزنوشته شده بود اما چون قرار بود بازدید از بند عمومی زنان صورت بگیرد، عالیه اقدام دوست - که به دلیل شرکت در تجمع زنان در 22 خرداد 1385 محکوم به حبس شده بود - و جلوه جواهری را به بند 209 زندان اوین منتقل کردند! و امروز هم به او گفته شده است که به دلیل آن که مددکار مسئول زندانیان امنیتی با دیگر زندانی ها متفاوت است و مددکار مسئول در زندان نیست او می تواند نامه اش را در روز ملاقات به خانواده اش بدهد تا خودشان پی گیری کنند. مادر جلوه می گوید روز ملاقات سه شنبه هاست ولی به ما گفتند این سه شنبه ملاقات نیست.بنابراین نامه اش را تلفنی برایم خواند و من خودم به دفترآقای شاهرودی ارائه می دهم .

جلوه در نامه خود خطاب به آیت الله شاهرودی، رئیس قوه قضائیه،نوشته است :

اینجانب جلوه جواهری فرزند منوچهر بامداد 12 اردیبهشت 1388 بدون حکم بازداشت و به گونه ای نامتعارف دستگیر شده و تا کنون در بازداشت هستم، این در حالی است که هنوز تفهیم اتهام نشده ام. نیمه شب 11 اردیبهشت زمانی که به خانه مراجعه کردم متوجه حضور ماموران امنیتی شدم که به همراه همسرم کاوه مظفری، که بعد از ظهرهمان روز در پارک لاله دستگیر شده بود، وارد خانه شده بودند.

همسرم اعتراض کرد که ماموران حاضر در خانه بدون حکم بازرسی به تفتیش خانه پرداخته اند و متذکر شد که این کار بر خلاف قانون است. من نیز زمانی که علت حضور ماموران را پرسیدم به من گفتند که این مساله به من مربوط نیست. ماموران حین بازرسی خانه وسایل شخصی من را، به همراه وسایل همسرم بردند. زمانی که اعتراض کردم که اگر همسرم را دستگیر کرده اند و در این محدوده حق حود می دانند که وسایل شخصی او را بدون هیچ حکمی ببرند بر چه اساسی وسایل من را ضبط می کنند؟ پاسخ دادند که حق اعتراض ندارم و آنها هستند که تعیین می کنند در چه محدوده ای می توانند عمل کنند.

پس از تفتیش خانه، ماموران از من خواستند برای پاره ای توضیحات و پاسخ به پرسشها به همراه آنها بروم. متذکر شدم طبق قانون برای پاسخگویی به آنها باید احضاریه کتبی از سوی دادگاه برای من ارسال شود، آنها در عوض، در واکنش به اعتراض من مبنی بر الزام به رعایت قوانین کشور با خشونت و برخورد تند من را ازخانه بیرون کشیدند و به بازداشتگاه وزرا بردند.

حدود ساعت 3 بامداد 12 اردیبهشت بازداشتگاه وزرا من را تحویل گرفت درحالیکه هیچ گونه حکمی مبنی بر بازداشت من وجود نداشت، عصر همان روز به همراه 16 بازداشت شده زن دیگر به زندان اوین فرستاده شدم. 16 روز در انفرادی اندرزگاه بند 305 اوین به همراه 16 نفر دیگردر بازداشت بودم و پس از آن در تاریخ 27 اردیبهشت به بند 2 عمومی نسوان منتقل شدم.

در تمام این مدت تفهیم اتهام نشدم. در طول مدت بازجویی به نحوه بازداشت غیر قانونی خود اعتراض داشتم و بارها متذکر شدم که بدون تفهیم اتهام بازجویی و ادامه بازداشت من غیر قانونی است. بازجویان اطلاعاتی نیز نسبت به دلیل بازداشت من اظهار بی اطلاعی کردند و وعده دادند که پیگیری خواهند کرد، اما هیچگونه رسیدگی در طول این مدت صورت نگرفته و همچنان وضعیت من نامشخص است.

آخرین بازجویی من در تاریخ 24 اردیبهشت انجام گرفت و در آن تاریخ به من اعلام شد که بازجویی من به اتمام رسیده است و پرونده را به دادسرا می فرستند اما همچنان وضعیت من نامشخص است.

طبق حقوق شهروندی و حقوق متهمین، اتهام باید سریعتر به متهم تفهیم شود. پس از تفهیم اتهام از متهم تامین گرفته می شود این تامین بر مبنای نوع جرم، دلایل اثبات آن، آثار به جا مانده از جرم، شخصیت متهم و ... دارای شدت و ضعف است که شدیدترین آن بازداشت موقت و خفیفترین آن التزام به حضور نزد مقام قضایی با قول شرف است. حال چگونه است بدون تهفیم اتهام به من، شدیدترین تامین که قرار بازداشت است از من گرفته شده است؟

اکنون خواستار آن هستم که به بازداشت غیر قانونی من خاتمه داده شده و وضعیت من را روشن کنید.

یک نوجوان دیگر در آستانه اعدام قرار دارد

یک نوجوان دیگر در آستانه اعدام قرار دارد. وی قرار است روز چهارشنبه اعدام شود. این نوجوان كه محمدرضا حدادى نام دارد، هنگام ارتكاب جرم انتسابى 15 سال سن داشته است.

خبرگزارى فرانسه در گزارشی از تهران نوشت محمدرضا حدادی قرار است روز چهارشنبه در زندان عادل ‌آباد شيراز اعدام شود.

سازمان عفو بين الملل در آخرين گزارش خود اعلام کرده است که طی سال گذشته چند نوجوان توسط رژیم جمهوری اسلامی اعدام شدند.

سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر بارها از رژیم تهران خواسته اند اعدام نوجوانان را متوقف کند. این در حالی است که در ایران تحت حاکمیت آخوندها مجازات اعدام همچنان برای کودکان و نوجوانان اجرا می شود.

جنایات رژیم آخوندی در زندانها ادامه دارد

بنابه گزارش رسیده از زندان مرکزی اصفهان، روز دوشنبه یکی از زندانیان زندان اصفهان در اثر فشارهای و محدویتهای فردی به نام حسینی که قاضی زندان می باشد اقدام به خودکشی نمود که منجر به مرگ وی شد و زندانی دیگری در اثر شکنجه پاسداربندها با شرایط وخیمی جسمی به بهداری زندان منتقل گردید.
زندانی اسماعیل ایوبی 23 ساله از بند آموزشی زندان مرکزی اصفهان که نزدیک به 2 سال است در این زندان بسر می برد روز دوشنبه 4 خردادماه اقدام به خودکشی نمود و جان باخت.زندانی اسماعیل ایوبی به اتهام سرقت به 3 سال زندان محکوم شده بود. طبق قوانین موجود کسانی که نیمی از حکم خود را سپری کرده اند و رضایت شاکی را جلب کرده اند به عنوان عفو مشروط می توانند آزاد شوند. آقای ایوبی در یاداشتی که از خود بر جای گذاشته است در آن علت خودکشی خود را توضیح داده است. او در این نوشته توضیح داده است که علیرغم رضایت شاکی و طی نیمی از مدت حبس مشمول عفو مشروط می شده ولی حسینی قاضی ناظر بر زندان با عفو مشروط وی برخلاف قوانین موجود ممانعت می کرد و او را در شرایطی قرار داده است که راهی بجزء خودکشی برایش باقی نمانده بود.پاسدار بنده ها از انتقال به موقع این زندانی به بهداری خوداری کردند که متاسفانه جان باخت.
یکشنبه شب 3 خرداد ماه زندانی مهدی مجیدی 27 ساله به بهانۀ باز بودن یقۀ او به دفتر مدیریت داخلی زندان برده می شود و در آنجا به او دست بند پابند و چشم بند زده می شود و بدن او را با آب خیس می کنند و شروع به شلاق زدنش می کنند. پس از مدتی از شلاق زدن فردی بنام ناصر سعیدی فر او را هل میدهد که سر این زندانی به شیشیه دفتر مربوطه اصابت می کند و بی هوش می شود که او را به بهداری زندان منتقل می کنند. از زمان انتقال از شرایط این زندانی خبری در دست نیست.مهدی مجیدی به اتهام مشارکت در قتل به 34 سال زندان محکوم شده است که مدت 8 سال آنرا در زندان سپری کرده است.
کسانی که در شکنجه این زندانی نقش داشتند ناصر سعیدی فر و کرمی می باشند.
آمار خودکشی در این زندان بالا است و علت اکثر این خودکشیها فشارها و اذیت وآزارهایی و تحقیر هایی که پاسداربندها وقاضی ناظر زندان با این زندانیان نگون بخت دارند، روی میدهد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، شکنجه ها ،فشارها و اذیت و آزارها پاسداربندها با زندانیان در زندانهای ایران که آنها را به سوی خودکشی سوق میدهند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار تشکیل یک هیئت حقیقت یاب برای بررسی وضعیت زندانهای ایران است.

4 خرداد1388 برابر با 25 می 2009
تايمز لندن: احمدى نژاد مجددا گماشته خواهد شد
تايمز لندن طى تفسيرى در باره نمايش انتخابات ریاست جمهوری رژيم به حمايت خامنه ای از احمدى نژاد پرداخت و نوشت اكنون بيش از هر زمان ديگر به نظر مى ‌رسد كه احمدى ‌نژاد، رئيس جمهور بعدى خواهد بود.

جابجايی جلادان در قوه قضائیه رژیم اسلامی


روزنامه اعتمادملی: با قطعي شدن رياست صادق لاريجاني در قوه قضائيه، برخي شنيده‌ها حاكي از انتصاب حجت الاسلام نكونام نماينده گلپايگان در مجلس به عنوان معاون اول قوه حكايت دارد. به گزارش «جهان» رئيسي معاون اول فعلي دستگاه قضايي و عضو مجلس خبرگان رهبري جايگزين قربانعلي دري نجف آبادي دادستان كل كشور مي‌شود.همچنين برخي منابع آگاه خبر مي‌دهند علي رازيني كه در حال حاضر رياست ديوان عدالت اداري را برعهده دارد به جاي آيت الله مفيد بر كرسي رياست ديوان عالي كشور تكيه خواهد زد.عباسعلي كدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان نيز به دستگاه قضايي مي‌رود تا سخنگو و رئيس حوزه رياست قوه را برعهده گيرد.همچنين از سيد محمد جهرمي نيز به عنوان يكي از گزينه‌هاي تصدي معاونت اجرايي قوه قضائيه كه در حال احياست نام برده مي‌شود.

مرور وقایع و تجربیات کوچک و بزرگ ۱۲ سال گذشته

فردا که حتما میرحسین برنده انتخابات شد، سخنان رهبر معظم انقلاب را بشنوید..."رای مردم به نظام"، "انقلاب ما بیمه شد"، "مشت محکمی بر دهان دشمن"....۱۲ سال از ۲ خرداد ۷۶ گذشت. پیر شدیم کچل شدیم، چاق شدیم، نا امید شدیم، فریب خوردیم، فریب دادیم، دروغ شنیدیم، دروغ گفتیم، اما خر نشویم!
مرور وقایع و تجربیات کوچک و بزرگ ۱۲ سال گذشته که از سر خوشبختی یا غیر از آن، نصفش را در خارج از کشور گذرانده‌ام، امروز صبح حالم را بد کرد.

ممکن است فیلمی را دیده باشید با هنرپیشه‌هایی بسیار خوب و بزرگ، که نتیجه حضورشان در یک فیلم چیزی از آب در آید که تولید کننده را ورشکست کند.

فرض کنید آنتونی هاپکینز و مایکل داگلاس و گوینیت پالترو و رابرت دونیرو ونسا ردگریو و... همه در فیلمی باز کنند که تهیه کننده‌اش ناشی است، اما پول خوبی می‌دهد. کارگردان هم احتمالا قبلا تدارکاتچی بوده، و تماشای کار بقیه او را به این نتیجه رسانده که می‌تواند گروه بزرگی را کارگردانی کند.

وسط فیلم به این نتیجه روشنفکرانه می‌رسد که چون هنرپیشه‌هایش با تجربه‌اند، اندکی آنها را آزاد بگدارد بد نیست تا خودی نشان دهند. چند جایی هم برای آنکه ملت یادشان نرود که او کارگردان است، نماهایی از فیلم را به خواست خود تغییر می‌دهد.

فیلم بیرون می‌آید و حتما طرفداران هنرپیشه‌ها شاد و خوشحال از سینما بیرون می‌آیند، ولی منتقدین از ۵ ستاره، یک ستاره و نیم به فیلم می‌دهند.

طرفداران دو آتشه داغ می‌کنند.

---

فرض کنید کارگردانی مطرح در دوران افسردگی‌اش، فیلمی می سازد با بودجه‌ای کلان و با حضور بازیگرانی خوب و مطرح. اما توان هدایت بازیگران و پیاده کردن فیلم‌نامه را هم ندارد.

احتمالا او هم فیلمش بدون ستاره خواهد بود.

---

فرض کنید کارگردان آدم خوبی باشد ولی نداند سینما چیست، هنرپیشه‌ها و عوامل تولید هم ناشی باشند، فیلم‌نامه هم وجود نداشته باشد و بخواهند بر اساس "هر چه پیش آید، خوش آید" فیلم را بسازند. البته مستند با مزه‌ای از کار در خواهد آمد، ولی مردم خواهند فهمید که با بودجه یک فیلم خوب، چه گندی از آب در آورده‌اند.

---

این سومی مرا شدیدا یاد وقایع دوران خاتمی انداخت.

---

برایم جالب است که حافظه بعضی‌ها بعد از دوران بیهوشی سرجایش بر نمی‌گردد. من خودم را مدیون فضای نسبتا آزادی که خاتمی بعد از سال ۶۸ ایجاد کرد می‌دانم، نه فضای بعد از خرداد ۷۶. از آن خاتمی تا این یکی فاصله بسیار است. اگر گل‌آقا در سال ۶۹ آغاز به کار نمی‌کرد، من هم مثل بچه آدم الان دکترایم را گرفته بودم و یک جایی داشتم دانشجویانم را مسخره می کردم و دانشجویانم هم مرا. خدا بیامرز دکتر اخروی و دوستان دانشکده‌ای‌اش یک بار تلاش کردند مرا به درد خود مبتلا کنند. بچه‌های دوره لیسانس که چند جلسه شاگرد درس میکروفسیل من بودند شاید یادشان مانده باشد چه می‌گویم! برای خیلی‌ها افتخار بود، برای من نبود.


دیروز ما قربانی شدیم، امروز دوستانی دیگر، فردا گروهی دیگر.

---

امروز دوم خرداد است. در تهران حدودا ساعت ۶ بعد از ظهر است. ۱۲ سال پیش در تحریریه همشهری چه هیجانی حاکم بود. ترس، اضطراب، شایعه حمله انصار حزب‌الله به روزنامه‌های همشهری و سلام بعد از تجمع‌شان در میدان ولی عصر، تلفن تهدید آمیز یک خواننده که می خواست "خانم نیک آهنگ کوثر" را بکشد به خاطر اهانت به شورای مقدس نگهبان و کاریکاتورهایی که ستادهای خاتمی پخش کرده بودند.

ساعت ۸ شب سر شام قیافه کدخدازاده و زیدآبادی و مختاباد و مسعود رضوی فقیه و اسماعیل عباسی و عباس عظیمی و ... دیدنی بود.

هر کس خبری داشت از حوزه‌ای. ژیلا بنی یعقوب فشفشه هم گمانم بعد از شام پیدایش شد. توکلی سانیچ خاتمی چی که دیگر هیچ!

بچه‌های "روز هفتم" انگار کک توی تنبانشان بود.

سرویس اجتماعی را باید می دیدی که شده بود محل دائمی جلسات سیاسی روزنامه.

---

الان ۱۲ سال گذشته و آن چند ساعت آخر شب۲ خرداد و اول صبح ۳ خرداد و هیجانش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. اولش امیدوار بودیم انتخابات به دور دوم برسد، بعد یکی از بچه‌ها از نظرسنجی "عبدی" خبر داد که شانس خاتمی را ۶۷ در صد می دانست.

صبح روز بعد وقتی ناطق به خاتمی تبریک گفت، فهمیدیم که برده‌ایم.

اما کدام پیروزی؟

---

همه ماجرا مثل فیلمی می‌ماند که کارگردان اینکاره نیست، عوامل تولید هم ناکارآمدند. با بودجه مردم فیلمی ساخته شد که نه سر داشتم نه ته. اولش هیجان داشتی، آخرش این طرف دنیا باید تاسف بخوری.

این فیلم عملا مستندی از آب در آمد که نصفش ضبط دیجیتال بود، نصفش ۳۵ میلی‌متری. نورپردازی‌اش آنقدر بد بود که نتوانستی جایی را درست تشخیص بدهی.

کارگردان که کارگردانی نمی‌دانست، تمام فرصت‌ها را از بین برد و اسم آن بلبشو را گذاشت دوران اصلاحات. خودش هم نیامده بود برای اصلاح امور، خارجی‌ها او را رفرمیست نامیدند، او هم باورش شد. یعنی تفسیر خارجی‌ها را مصادره کردند،

آن سال هم بازی برای این بود که قدرت به ناطق نرسد.

---

به قول دوستی، جمهوری اسلامی بانویی ۳۰۰ کیلویی است که نمی‌خواهی تحملش کنی، اما گاهی چادرش ۴ سال به ۴ سال تغییر رنگ می دهد. خیال می‌کنی تغییر کرده، اما تا وقتی با تمام وزنش رویت خراب شده و متاسفانه دائما پریود است، فقط باید دعا کنی برای فرا رسیدن دوران یائسگی‌اش!

این بانوی چاق کریه‌المنظر که فقط با چادرهای متفاوت قابل تحمل شده، با رای چاق‌تر و چاق‌تر می‌شود.

فردا که حتما میرحسین برنده انتخابات شد، سخنان رهبر معظم انقلاب را بشنوید..."رای مردم به نظام"، "انقلاب ما بیمه شد"، "مشت محکمی بر دهان دشمن"....

---

۱۲ سال گذشت. پیر شدیم کچل شدیم، چاق شدیم، نا امید شدیم، فریب خوردیم، فریب دادیم، دروغ شنیدیم، دروغ گفتیم، اما خر نشویم!

وضعیت وخیم روزنامه نگار دربند در اثر شکنجه



کردستان میدیا: مسعود کردپور، معلم زندانی کرد در زندان ارومیه، با وضعیت جسمانی بسیار وخیمی دست و پنجه نرم می‏کند. به گزارش مرکز خبری PDKI، نامبرده که در زندان عمومی ارومیه در بند ویژه‏ی سارقان و معتادان به مواد مخدر تحمل حبس می‏نماید، بر اثر شکنجه‏های بیش از حد توسط مسئولین زندان، دچار بیماریهای مختلفی شده است. هم‏اکنون وضعیت جسمانی مسعود کردپور بسیار نگران کننده و خطرناک گزارش می‏شود

تایید حکم سنگسار یک زوج در تبريز


سایت روز: حکم سنگسار یک زوج جوان به نامهای رحیم محمدی و کبرا بابایی در زندان تبریز توسط شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور تایید شد.

محمد مصطفایی وکیل این دو فرد تبریزی در گفت و گو با روز با تایید این خبر می گوید: شعبه ۲ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی حکم سنگسار رحیم و کبرا را صادر کرد و شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور آن را تایید نمود.

مصطفایی با تاکید بر اینکه متاسفانه بسیاری از احکام حقوق بشری در این شعبه دیوان تایید می شوند، ادامه داد : این حکم چند روز قبل به بنده ابلاغ شد و طبق ماده ۱۸ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، برای آن تقاضای اعاده دادرسی داده ام که با توجه به ایرادهای فراوانی که این پرونده دارد، امیدوارم با بازرسی مجدد آن موافقت شود.

مصطفایی که به درخواست خانواده کبرا بابایی وکالت او و همسرش را پذیرفته در این باره می گوید: با پرونده این دو نفر زمانی آشنا شدم که در زندان تبریز با چهار موکل جوانم که به اتهام لواط حکم اعدام داشتند ملاقات می کردم. و بعد به درخواست خانواده کبرا بابایی وکالت آنها را پذیرفتم و وقتی که حکم دادگاه بدوی به دیوان ارسال شده بود، لایحه دفاعم را تقدیم کردم که متاسفانه به ایرادهایی که در لایحه اشاره شده بود وقعی نهاده نشد.

به گفته وکیل رحیم محمدی و کبرا بابایی، این دو فرد که اینک یک دختر ۱۲ ساله نیز دارند، به دلیل فقر زیاد، به فحشا روی آوردند. او دراین باره می گوید: رحیم و کبرا پیش از اعزام به سربازی رحیم، با هم ازدواج کردند و از شدت فقر در خانه ای که حتا آب و برق نداشت زندگی را شروع کردند. به گفته رحیم، او به خاطر سرباز بودنش قادر به کار کردن نبود و آنها به هر دری زدند تا مگر کار نیمه وقت یا پولی به قرض، به دست بیاورند، به جایی نرسیدند و بعد از چندی متوجه شدند که برخی حاضرند تنها با نظر سوئی که به همسر جوان رحیم دارند، به آنها کمک کنند و همین مساله باعث شد که رحیم به فکر سوء استفاده از این امر بیفتد و در نهایت کارشان به اینجا کشید.

وی در توضیح نحوه دستگیری آنها می افزاید : رحیم به دلیل شکایت کسانی که او قصد اخاذی از آنها داشت دستگیر شد. و در جلسه دادگاه دیگری که به همین دلیل یعنی اخاذی تشکیل شده بود من در دفاع از او و خطاب به شاکیانش گفتم که باعث و بانی زندگی نکبت بار این مرد و زنش شمایید که تازه از آنها شکایت هم کرده اید و متاسفم که پشت چهره های موجه! گاهی چه شیطانهایی خوابیده است.

دادگاه ابتدا رحیم را به جرم اخاذی به هفت سال زندان محکوم کرده بود اما در نهایت، با رضایت شاکیان و هفت سال زندان به او بخشیده شد.

وکیل این دو محکوم به سنگسار در پاسخ به این سوال که اگر چه در توجیه اجتماعی، فقر می تواند عامل بسیاری از اتفاقات و حتا جرایم باشد، اما از منظر حقوقی آیا فقر می تواند دلیل قابل توجیه باشد یا خیر می گوید : دفاع حقوقی بنده از این پرونده در سه مرحله صورت گرفت. اولا رحیم به دلیل لواط حکم اعدام دریافت کرد. درحالی که در پرونده ایشان هیچ مستندی برای اثبات این اتهام وجود ندارد. صرفا فردی به وی این اتهام را وارد کرده بود که بعد هم شکایت خود را پس گرفت. دومین دفاعم در مورد کبرا بود که در مورد او نیز هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات این اتهام وجود نداشت و سوم اتهام زنای محصنه به موکلم رحیم است. در حالی که بنده مساله بررسی وضعیت روحی و روانی او را مطرح کرده بودم. موکل من به دلیل فشارهایی که بر او وارد شده بود تعادل رفتاری و روانی نداشت.

مصطفایی در این باره توضیح می دهد که : مساله اختلال روانی و شخصیتی رحیم در پرونده دیگر او یعنی اخاذی توسط پزشکی قانونی تایید شده و اختلال روانی و شخصیتی رافع مسوولیت کیفری است. بنابراین اگر چه بنده اعتقاد دارم که فقر شدید و بدبختی زیاد این زوج جوان را به اعمالی وارد و وادار کرد که از نظر قانون کشور ما و نیز از نظر بسیاری از مردم جرم تلقی می شود اما از منظر حقوقی نیز پرونده دارای ایرادهایی است که امیدوارم با درخواست نامه ای که نوشته و تقدیم دادستان محترم کرده ام، با دادرسی دوباره آنها موافقت شود.

محمد مصطفایی در نامه ای که خطاب به دادستان کل کشور نوشته به هوسرانی افراد و کارمندان دولت اشاره کرده است که تنها در صورت پیشنهاد رابطه جنسی با یک زن، حاضر به کمک مالی به این مرد می شدند. او با ذکر نام این افراد نوشته است :

موکلم فشارهای روحی و روانی بسیاری را در طول زندگی تحمل نمود و به مرور تا آنجا رسید که قادر به کنترل اراده خود نگردید. در سال اخیر با پیشنهاد [شخصی]، فکر و ذهنش به بیراهه رفت و به افرادی که از آنها طلب کمک کرده بود مراجعه کرد. آنها در خصوص نیاز های مالی، به موکل کمکی نمی کردند. ولی وقتی پیشنهاد ارتباط با زنی داده می شد حاضر بودند وجهی زیادی نیز پرداخت کنند. در این پرونده، به جز موکلین، تعداد ۳۱ نفر دستگیر شدند که اکثر آنها کارمندان دولتی بودند از جمله [... ]که موکل به آنها مراجعه می نمود تا بتواند کمکی از آنها بگیرد. ولی بی ثمر می ماند. اما وقتی به دیگر متهمین پرونده که اکثریت قریب به اتفاقشان متاهل بوده و دارای پست و مقام نیز بوده اند، پیشنهاد ارتباط جنسی نسبت به زنی را می دادند آنها با کمال میل پذیرفته و به منزلش می رفتند. در حالی که در پرونده همه خود را بی گناه جلوه داده و موکلین را عامل اصلی روابط نامشروع خود می دانند و دادگاه نیز این موضوع را می پذیرد و موکلین را اینگونه محکوم می نماید. موکل به قدری از عملکرد آنها ناراحت و دلخور بود که ناخواسته به دلیل فشار های روحی فشار روحی و روانی از ارتباط جنسی آنها فیلم برادری کرده و برای خود نگهداری می نمود. با ملاحظه فیلم های گرفته شده تعداد ۳ نفر دستگیر شدند. آنهایی که مجرد بودند به شلاق و آنهایی که متاهل بودند - بجزء موکل و همسرش - با ارفاقاتی مجازات سنگسار از دوششان برداشته شده و به شلاق محکوم شدند.

در پایان این نامه وکیل این دو محکوم به سنگسار از دادستان خواسته است که با بررسی دوباره، به جای نابودی معلول یک اتفاق، به ریشه یابی اینگونه جرایم پرداخته شود.

ابلاغ حكم دادگاه به سهراب كريمی فعال دانشجويی كرد


خبرنامه امیرکبیر: امروز با مراجعه سهراب کریمی فعال دانشجویی کرد به همراه وکیل خود سزار کشاورز به به شعبه ۳۰ دادگاه انقلاب حکم نهایی صادره برای کریمی مشخص شد.

بر طبق توضیح قاضي شعبه ۳۰، مجازات در نظر گرفته شده برای سهراب کریمی بین ۲ تا ۵ سال زندان تعزيري و ۷۴ ضربه شلاق بر اساس ماده ۵۰۰ و ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامي بوده است، كه دادگاه حداقل حكم یعنی ۲ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق در نظر گرفته است و با توجه به وضعيت خاص متهم (از نظر دادگاه و عدم سابقه كيفري) به جزاي نقدي ۲۰ ميليون ريال در ازاي زندان و ۱ ميليون ريال در ازاي شلاق بديل گشته است.

لازم به ذكر است سهراب كريمي در جريان مراسم ۱۶ آذر ۱۳۸۶ (روز دانشجو) در مراسم دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه تهران از طرف دانشجويان كرد شركت نموده بود كه در ۱۸ آذر در مقابل دانشگاه تهران دستگير و به مدت ۷۶ روز در بند ۲۰۹ زندان اوين در بازداشت انفرادي به سر برد.

جان بهروز جاوید تهرانی در معرض خطر جدی است

فعالان حقوق بشر در ایران

پنجشنبه ، 31 ارديبهشت 1388

بهروز جاویدتهرانی زندانی سیاسی، اکنون در شانزدهمین روز اعتصاب غذای خود به سر می‌برد. بنابر گزارش‌های دریافتی از زندانی رجایی‌شهر وضعیت جسمی وی در طول این دوره از اعتصاب غذا به شدت بحرانی گزارش شده است. اعتصاب غذای وی در زندان در حالی ادامه پیدا کرده و می‌کند، که وی طی چندین مرحله توسط زندان‌بانان و مسئولان زندان رجایی‌شهر مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و همین امر باعث شده تا وضعیت جسمی جاویدتهرانی در معرض مخاطرات جدی قرار گیرد. بنابر همین اخبار وی هم‌اکنون در یکی از سلول‌های انفرادی بند 1 زندان رجایی‌شهر در حالی که با دست‌بند و پابند زنجیر شده است، به اعتصاب غذای خود ادامه می‌دهد.

بهروز جاوید‌تهرانی هم‌اکنون حدود 4 سال است که در زندان رجایی‌شهر زندان و پیش از آن نیز در چندین مورد بازداشت و ماه‌ها در زندان بوده است. او در مجموع به هفت سال زندان در این مرحله محکوم شده است. در این مدت او هیچ‌گاه نتوانسته از حق مرخصی خود استفاده کند و مسئولین قضایی او را بر خلاف اصل تفکیک زندانیان در زندان امنیتی رجایی‌شهر که محل نگه‌داری زندانیان خطرناک است، نگاه داشته‌اند. در این طی این مدت جاویدتهرانی بارها از سوی مسئولین این زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و همواره تحت فشار مضاعف بوده است.

بهروز جاویدتهرانی از زندانیان سیاسی است که هیچ وکیلی در اختیار ندارد و تا کنون این مساله باعث بی‌دفاع شدن وی در مقابل بسیاری از فشارها و تبعیض‌ها و بی‌قانونی‌ها شده است.

از بیش‌تر از سه هفته‌ی قبل زندان‌بانان زندان رجایی‌شهر برای انتقال بهروز جاویدتهرانی از سلول‌اش به نقطه‌یی دیگر از زندان فشار وارد می‌کنند. جایی که ولی‌‌الله فیض مهدوی و امیرحسین حشمت‌ساران نیز در همان‌جا جان خود را بر اثر اهمال و کم‌کاری مسئولین همین زندان از دست داده بودند.

مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران با ابراز نگرانی بسیار جدی و شدید در مورد وضعیت جسمی و سلامت جانی بهروز جاوید تهرانی هشدار می‌دهد و از مسئولین قضایی و امنیتی و زندان رجایی‌‌شهر به جد می‌خواهد که در محافظت از جان بهروز جاوید‌تهرانی هیچ کوتاهی‌یی نکنند و اشتباهات قبلی را که در مورد زندانیانی چون حشمت‌‌ساران انجام دادند، تکرار نکنند.

مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران با یادآوری مجدد درگذشت امیدرضا میرصیافی و امیرحسین حشمت‌ساران و بسیاری از زندانیان عقدیتی سیاسی که در زندان‌ها جان خود را از دست داده‌اند، از تمامی فعالین حقوق‌بشری و انسانی می‌خواهد که نسبت به وضعیت بحرانی بهروز جاویدتهرانی حساس باشند و از دستگاه قضایی و مسئولین زندان رجایی‌شهر تضمین سلامت جانی وی را بخواهند.

این مجموعه وضعیت بحرانی بهروز جاوید‌تهرانی را دنبال خواهد کرد و هر گونه اشتباه جبران‌ناپذیری را بر عهده‌ی مسئولین زندان رجایی‌شهر و دستگاه قضایی می‌داند.





جایزه شجاعت در روزنامه‌نگاری برای ژيلا بنی‌يعقوب


بنياد بين‌المللی رسانه‌های زنان»، «جايزه شجاعت در روزنامه‌نگاری» در سال ۲۰۰۹ ميلادی را به ژيلا بنی‌يعقوب، روزنامه نگار ايرانی اهدا کرد.

اين بنياد اعلام کرد که «گزارش‌های خانم بنی يعقوب در مورد موضوعات حساس سياسی و اجتماعی بارها موجب زندانی شدن وی شده است.»

«ايرينا کاليپ» از بلاروس و «اگنس تايل» از کامرون، از جمله ديگر برندگان «جايزه شجاعت در روزنامه‌نگاری» اين بنياد هستند.

جودی وود راف، مدير «جايزه شجاعت در روزنامه‌نگاری» اين بنياد، با اعلام اسامی برندگان در سال ۲۰۰۹ افزود: «اين روزنامه‌نگاران که در حرفه خود فوق‌العاده هستند، کار گزارش خبر از کشورهايی را به عنوان حرفه خود برگزيدند که جستجوی حقيقت در اين کشورها با خطر بازداشت،حمله و و حتی مرگ همراه است. با اين همه اين روزنامه نگاران شجاع سال‌های بسياری زندگی و معاش خود را در مخاطره انداختند تا با گزارش‌های خود بر زوايای تاريک زنگانی مردمان خود روشنايی ببخشند و ذهن مار را نيز روشن کنند.»


در بيانيه «بنياد بين‌المللی رسانه‌های زنان» در معرفی خانم بنی‌يعقوب آمده است که اين روزنامه‌نگار مستقل، سردبير وب‌سايت کانون زنان ايرانی بوده و در «دشوارترين شرايط برای يک روزنامه‌نگار و يک زن کار خود را پی گرفته است.»

اين بيانيه می افزايد که «اين روزنامه‌نگار ايرانی از سانسور گزارش‌های خود سرباز زده و به همين دليل بارها از کار بی کار شده است.» خانم بنی‌يعقوب گزارش‌هايی نيز در مورد زندگی زنان و پناهجويان در زمان جنگ در منطقه خاورميانه نوشته است.

چهار سال پيش نيز، شهلا شرکت، روزنامه نگار ايرانی و مدير مسئول ماهنامه زنان، اين جايزه را از آن خود کرد. تاکنون ۶۶ روزنامه‌نگار موفق به دريافت جايزه «شجاعت در روزنامه‌نگاری» شده‌اند.

«بنياد بين المللی رسانه های زنان» در سال ۱۹۹۰ ميلادی در واشينگتن، پايتخت آمريکا، توسط گروهی از زنان خبرنگار، بنيادگذاری شد.

در سايت اين بنياد آمده است که هدف اصلی اين نهاد تقويت حضور زنان خبرنگار در رسانه های خبری جهان است.

سنگسار و اعدام قریب الوقوع یک زن و یک مرد در تبریز

مطلبی که از نظر گرامیتان خواهد گذشت نامه ای است که اینجانب جهت رسیدگی مجدد بر طبق قانون به دادستان کل کشور نوشته ام در این نامه به شرح واقعی زندگی زن و مردی پرداخته شده که در بدترین شرایط زندگی به سر می برند و در نهایت دست به اعمال می زنند که مجازات اعدام و سنگسار گریبانشان را می گیرد. هدف از انتشار این نامه در وبلاگ شخصی ام این است که در وحله اول کسانی که با دادستان کل کشور ارتباطی داشته و یا می توانند کمکی کنند. این دو جوانی را که قربانی مشکلات جامعه شده و حال از کرده خود شدیدا پشیمانند را نجات دهند و دوم اینکه مسئولین با تامل بر آنچه بر موکلینم حادث شده به تجزیه و تحلیل پرداخته تا با میان برداشتن علتها در آینده شاهد اینگونه ناهنجاریها و ناملایمات در جامعه نباشیم. از تمام دوستان می خواهم که نظرات خود را بدون توهین و اهانت به شخص یا نهادی در این رابطه در قسمت نظرات به ثبت رسانند. مطمئنا موثر خواهد بود.

بیاد 59 ستاره درخشان در آسمان کردستان

دو تن دیگر را در اصفهان و دزفول حلق آویز کردند



دو زندانى دیگر را در اصفهان و دزفول حلق آویز کردند و حكم اعدام يک زندانى در شيراز نیز صادر شده است.

زندانى كه در دزفول حلق آويز شد احمد- ع نام داشت. در اصفهان يک زندانى 25 ساله به نام محمود به دارآويخته شد و در شيراز نيز جوانی به نام امير به اعدام محكوم گرديد.

شعار "مرگ بر دیکتاتور" در جلسه سخنرانی میرحسین موسوی در زنجان / دانشجویان خطاب به موسوی: سال 67 کجا بودی و چند نفر را اعدام کردی



دانشجويان دانشگاه زنجان روز سه شنبه با شعار "مرگ بر ديكتاتور" جلسه سخنرانى میرحسین موسوی را به صحنه اعتراض علیه رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی تبدیل کردند. دانشجويان مبارز اين مهره جنايت پيشه رژیم را در رابطه با قتل عام زندانيان سياسى در سال 67 مورد مواخذه قرار داده و فرياد مى زدند: سال 67 کجا بودى و چند نفر را اعدام كردى.
*****

گزارش خبرنامه امیرکبیر: روز سه شنبه میرحسین موسوی برای سخنرانی در دانشگاه زنجان حضور پیدا کرد. چهار ساعت قبل از آغاز سخنرانی حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی سالن را با کسانی که پرچم های سبز در دست داشتند پرنموده و در جلوی درب ورودی جلسه نیز به کسانی که وارد می شدند پرچم سبز می دادند. جو این جلسه به شدت امنیتی بود و با استفاده از تعدادی از افراد غیردانشجوی شهر، هر گونه حرکت مخالفی را سرکوب می کردند، بطوریکه حتی اجازه ندادند دانشجویان پارچه هایی را که روی آن نوشته شده بود: < دانشگاه پادگان نیست> را به پیشانی خود ببندند. بنابر گزارش، چندین لیدر نیز در بین جمعیت حضور داشتند تا شعارهای از پیش تعیین شده ای را سر دهند تا کسانی که در سالن با پرچم های سبز حضور داشتند آن ها را همراهی کنند.

مسئولان انتظامات سالن که توسط ستاد میر حسین موسوی انتخاب شده بودند چندین بار دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و دبیر انجمن اسلامی را از روی سن به پایین پرتاب نمودند و حتی اجازه ندادند دسته گلی که توسط نماینده ی کانون های فرهنگی دانشگاه تدارک دیده شده بود به میر حسین موسوی داده شود و آن را تکه تکه کردند چرا که محتوای سخنرانی وی بر ضد موسوی بود.

در این جلسه که با صرف هزینه های هنگفت برگزار شد موسوی در حدود ۵ دقیقه به سخنرانی پرداخت و تنها به یک سوال از ۴ سوال شفاهی مطرح شده پاسخ داد که اکثر این جواب ها غیرشفاف بود.

وضعيت بحرانی آيت الله بروجردی در زندان

فعالان حقوق بشر در ایران

وضعيت آقاي بروجردي در هفدهمين روز از اعتصاب غذا، بحراني است.

بنابر اطلاعاتي كه يكي از پزشكان زندان مركزي يزد، در اختيار نزديكان آقاي بروجردي قرار داده است، بر اثر بروز بیماری های متعدد در زندان و تداوم بی توجهی پزشکی نسبت به وضعیت ایشان شبكيه چشم اين زنداني عقيدتي آسيب جدي ديده است و همچنين نارسائي شديد قلبي این زندانی عقیدتی سلامتی و جان وی را در معرض خطر جدی قرار داده است، پزشکان نیاز ایشان مبنی بر انتقال به بیمارستانی مجهز را تائید نموده اند.

همچنین بنابر همين گزارش،‌ زخمهاي ناشي از ضرب و شتم اخیر ايشان نيز به علت عدم رسيدگي مناسب،‌ عفوني شده است. اين روحانی ناراضی، پيش از اعتصاب غذا نيز از بيماريهاي متعددي رنج مي برد و به شدت ضعيف شده بود. وی هم اکنون در هفدهمین روز اعتصاب غذای خود به سر می برد.

لازم به ذكر است که تلاشهاي خانواده آقاي بروجردي و وكلاي ايشان براي گفتگوي تلفني و يا ملاقات با وي تا كنون بي نتيجه مانده است.

جلوگيری از رفتن به امتحان دانشگاه بخاطر نپوشيدن چادر


درباره آن مامور حراست که به آن دختر دانشجو که می خواسته بي چادر وارد دانشگاه شود ، گفته که دختر " نجيب "چادر به سر مي کند و به همین بهانه هم مانع ورود او برای رسیدن به سالن برگزاری امتحان گشته است باید گفت :
اتفاقا دختر ناعقل است که چادر سر مي کند و مانند کلاغ فقط قارقار کردن مي آموزد . چادر حتا برای یک مسلمان باورمند هم پوشش مناسب نیست . چون يک دست انسان را براي هميشه معطل خود نگاه مي دارد و از زن يک موجود نيمه انسان مي سازد . هماني که حکومت اسلامي مي خواهد ثابت کند زن ها در همان حد و اندازه یعنی نیمه بشرند و تنها برای کامجویی مردانه و زاد و ولد خلق شده اند . اگرچه دختران و نوه هایشان را به دانشگاه های لندن و تورنتو می فرستند که خانم دکتر شوند ! اين روضه خوان ها مي خواهند به هر ترفندي که شده دختران و زنان خوب و هوشمند ایرانی را از درس خواندن باز دارند . ولي زهي خيال باطل
همین زن ها دودمان شان را به باد خواهند داد .