خداوند خامنه ای: منشاء نا امنی (خطبه ی دوم عید فطر)


پس از وارونه ساختن حقایق بر محور اخلاق عبودیت و بندگی، سختگیری بر تن و "نورانی " ساختن دل و پیمودن "صراط مستقیم،" در خطبه ی عبادی، ساحر بزرگ، خداوند خامنه ای، خطبه سیاسی و یا خطبه ی ریاکاری را در عید فطر، روز جشن به پایان رسیدن خود آزاری و بیدار سازی وجدان ها، با سلام و صلوات و حمد و ستایش الله و رسول خدا و خاندان او، آغاز نمود. سپس به مناسبت راه پیمایی روز قدس، پس از چندین هفته متوالی دمیدن "صفا " و "صمیمیت " در روح و زدودن "حسد و بخل و کبر و شهوت " از درون در ماه مبارک رمضان، مراتب امتنان و رضایت خویش را از امت اسلامی برای ابراز انزجار و تنفر و آمادگی برای کین خواهی از قوم صهیونیسم، بجای آورد؛ از سر خلوص و فروتنی از بیخ آسمان بر زمین خزیدن گرفت و از ژرف ترین نقطه ی جانش ناله برآورد و گفت:


"من قابل نيستم كه بخواهم از اين ملت بزرگ تقدير يا تشكر كنم؛ صاحب چيزى هم نيستم؛ متعلق به خود مردم است؛ براى خودشان كردند و درست قدم برداشتند(جهان نیوز، 9 شهریور 90)."


بدرستی روشن نیست که ساحر بزرگ، چرا ناگهانی خود را حقیر و خوار بشمار میآورد؟ آیا میخواهد بگوید که او مبرا از شهوت است و قدرت ؟ آیا منظورش این است که خود به این گناهان آلوده نیست؟ پاک است و مطهر؟ نه شکوهی را خواهد و نه جلالی؟ آیا این آلوده کردن آب و صید ماهی نیست؟ معرکه گیری و روضه ی شهادت و جلب ترحم نیست؟ آیا میتوان باور کرد که ولایت، جلوه ی الله، نهایت و غایت و حقیقت ، یعنی که "همان ولایت رسول الله،" در همان حال هیچ و بی" قابل" باشد؟ آیا میتوانی هم چکش باشی و هم میخ در یک زمان واحد؟ مسلم است که او میخ نیست که چکش بر سرش فرود آید. اینجاست که خداوند خامنه ای به قله ی ریا کاری صعود میکند با مهارت و تر دستی. بدان معنا که باید باور کنیم که خداوند خامنه ای نه صاحب لشگری است و نه سپاهی، نه دستگاه عریض و طویلی بنام "بیت رهبری،" نه صاحب وزارتخانه های اطلاعت و جاسوسی و تفتیش و بازجویی ست و نه دوزخ و نه بهشتی؟ آیا بعنوان فرمانروای نهایی و فرمانده ی کل قوا، نه تسلیم و اطاعت میخواهد و نه فرمانبری و فرمانبرداری؟ شاید تعارفی بیش نیست و شگرد و ترفندی ست برای نرم سازی دل امت اسلامی و اشک گیری؟


خداوند خامنه ای، در ادامه خطبه ی دوم خاطر نشان ساخت که کشور ایران که مهد شکوه و عظمت اسلام است، از آنچه جنبش عربی مطالبه میکند عبور کرده است. "مردم سالاری دینی" با خود "انتخابات " را به ارمغان آورده و آنرا نهادینه ساخته است. به مردم توصیه میکند که باید به انتخابات همچون یک "رحمت الهی " بنگرند. ساحر بزرگ با چسباندن تقدس به انتخابات، انتخاباتی که بمنظور مشروعیت بخشیدن به حکومتی که هرگز مشروعیت پذیر نبوده است و نیست، معماری شده است، برضد هرگونه چالشی واکسینه نماید، بویژه که اگر در ادامه "فتنه " و از "جریان انحرافی" ریشه گرفته باشد. هشدار میدهد که دشمن برای ربودن این هدیه ی الهی کمین کرده است. در انتظار آن است که از فرصت های انتخاباتی برای ضربه زدن به امنیت جامعه ی اسلامی، استفاده کند. خداوند خامنه ای از انتخابات چنان سخن میراند گویی که مصافی بس بسیار بزرگ در راه است و همه را به مراقبت و آمادگی و هشیاری، فرا میخواند. و میگوید:


"انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردمسالارى دينى است، بايد پشتوانهى امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيرهى امنيت است، پشتوانهى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند. ديديد، حس كرديد، از نزديك لمس كرديد آن وقتى را كه دشمنان ميخواهند از انتخابات عليه امنيت كشور سوء استفاده كنند. بايد همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سياسى، كسانى كه ميتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنند. البته ما حرفهاى گوناگونى دربارهى انتخابات داريم كه در زمان خود به مردم عرض خواهيم كرد."

No comments: