مصیبت با خمینی شروع شد !

این روز‌ها عده ای، از جمله سران اصلاحات - در ترس و لرز از حکومت ترور خامنه‌ای و شرکای سپاهی - می‌‌کوشند نشان دهند که خمینی تافته جدا بافته بوده است. حکومت اسلامی در زمان او را مظهر "عدل" و اعتدال سیاسی می‌‌دانند و حسرت آن دوران را می‌‌خورند. برای ما که از بازماندگان قتل عام دهه شصت هستیم، این حرفها دو پاپاسی ارزش ندارد:
مصیبت با خمینی شروع شد. سی‌ سال پیش در کنفرانس گوادالوپ پروژه‌ای کلید زده شد، که عواقب و مصیبتهای زنجیره‌ای آن‌ تا امروز ادامه دارد. سران جهان تصمیم گرفتند، چیزی به اسم "حکومت اسلامی" را با خمینی در ایران تست کنند، چرا که شاه دیگر قادر به حکومت نبود و غرب می ترسید ایران به دست چپگرایان بیافتد و از "کنترل" خارج شود. به موازات ایران، افغانستان را هم برای مقابله با خطر گسترش کمونیسم "اسلامیزه" کردند: به این ترتیب تعادل سیاسی منطقه بکلی عوض شد و کشورهای دیگر منطقه مجبور شدند خود را با تحولات در ایران و افغانستان تطبیق دهند و به نوعی وارد بازی شوند. جنگ عراق و ایران و تحولات دهشتناک بعدی در منطقه، از نتایج همین بازی مرگبار بود...
در داخل ایران، مدرنیزاسیون سطحی شاه شکست خورد و به جای آن‌ ارتجاع دینی شروع به تخریب آثار تمدن کرد. در کنار بافت اجتماعی و فرهنگی، بافت سیاسی جامعه نیز تغییر اساسی‌ کرد. اگر دستگاه ساواک شاه فقط معدودی از مخالفین را کشت، آخوند کار را یکسره کرد و همه را کشت. آنچه باقی ماند، یا در زندان ریخت، یا که گریخت. کشتار چنان وسیع‌ بود که یک شکاف عظیم اجتماعی ایجاد کرد، بطوریکه نسل جدید از نسل دهه شصت بی‌ اطلاع است...
شکست اصلاحگری خاتمی، به علت ترسی‌ که او از بی ثبات شدن نظام داشت، ثابت کرد که این نظام از درون اصلاح نمی شود. کودتای خامنه‌ای و شرکای سپاهی هم تأییدی بر همین مطلب بود که خامنه ای ادامه منطقی خمینی است و اصلاح نظام فاشیست اسلامی ممکن نیست. این نظام فقط باید تغییر کند. اینکه نظام تن به اصلاح نمی دهد برای آن است که خود می دانند این تن تا چه اندازه از درون بیمار و از بیرون کثیف است: این خانه از پای بست ویران است...

No comments: